حسین انوش –
انسان ها ازبدو پیدایش اجتماعی آفریده شده اند؛ اجتماعی بودن یکی از ویژگی های تکاملی شخصیت آدم هاست. پیش اندوخته ی ما از نقش جوانان در جامعه به این دلیل اتکا می کند که عناصر اصلی درساختار وساختمان جامعه، انسانهاست؛ هرگاه انسان در محیطی که به نام اجتماع یاد می شود نمی بود؛ تشکل اجتماع به معنای اصلی خود مفهوم نمی داشت. با جمعآوری همین اطلاعات، نقش جوانان درجامعه را تکیه گاه چشم انداز دراین کوتاه مقاله قرارمی دهیم. جوانان ازاعضای مهم واساسی جامعه به شمار می آیند که ما می توانیم جوانان را رگ ابهر (شاه رگ اصلی) درجامعه توصیف نماییم.
به باور آگاهان مسایل اجتماعی افغانستان و ملاحظات مشهود دیده میشود که کشور ما به عنوان یک جامعۀ جوان که فرایند گذار از جنگ و بحران به صلح و همزیستی مسالمت آمیز را به کندی تجربه میکند جوانان در این کشور با چالش های روانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فراوان و فزاینده ی روبرو میباشند که بیکاری، عدم اعتماد به آینده، اعتیاد به مواد مخدر، ازدواج های اجباری، فقر و بحران های هویتی از قابل پیش بینی ترین پیامد های وضعیت موجود بر زنده گی جوانان افغانستان دانسته میشوند که رویا رویی با این چالش ها به تدوین و اجرای برنامه های دقیق، علمی و منسجم در سطح نهاد های ملی و بین المللی مرتبط با جوانان در افغانستان نیازمند میباشد، که تا اکنون به جز از برنامه های نمایشی و اقدامات محدودی در سطح پایتخت و چند شهر بزرگ افغانستان نشانه های عملی از این گونه برنامه ها در کشور دیده نشده است.
من بدین باورم که نقش جوانان در ساختار جامعه مهم و ارزنده تلقی میگردد و است؛ زیرا جوانان را مسولین فردای جامعه محسوب مینمایم. از این رو، نه تنها دولت بلکه والدین گرامی نیز مسئولیت بزرگ ایمانی و و جدانی در برابر فرزندان شان دارند تا آنانرا تربیه سالم داده منحیث افراد مؤثر و کارا در جامعه تقدیم نمایند. نوجوانی یکی از مراحل انتقال بین كودكی و بزرگسالی است که در آن، به مرور زمان، رشد و تحول جسمانی، شخصیتی و اجتماعی در یک فرد، از آغاز بلوغ تا هنگام پذیرش مسئولیتها در جامعه، صورت میگیرد و این تغییرات اساسی معمولا بین سنین سیزده الی بیست و دو سالگی رونما می گردند. درین ایام، جوان وارد مرحله ی جدیدی از تحول شده و دوران کودکی را پشت سر میگذارد. پس درین مرحله والدین را متوجه این امر میسازد تا با تربیه ی درست و سالم فرزندان خویش، تهداب جامعه ی مستحکم تری را بنا گذارند تا باشد که جامعه به سوی ترقی و تعالی سوق داده شود. وقتی نظر اجمالیی در گذشته های کشور عزیز ما افغانستان داشته باشیم؛ می بینیم که چگونه نسبت وجود فقر و بیسوادی از نیروی فزیکی جوانان بخاطر بر آورده ساختن اهداف سیاسی زمامداران وقت، سوء استفاده صورت میگرفت نه از نیروی فکری شان! یک جوان از داشتن استقلال فکری و تعیین سر نوشت خویش کاملاً محروم بود. همچنان در این برهه ای از تاریخ نیزجوانان ما توسط دشمنان سرزمین ما دیکته شده و به طریقه های مختلف از آنها استفاده ای سو می شود؛ که این فاجعه نیز به نوبه ی خود همچون مریضیی صعب العلاج، کشور و نظام مان را از پا در می آورد. بدبختانه این مصیبت را میتوان برخاسته ازکاستی های دولت مردان کشور دانست زیرا نتوانسته اند زمینه را برای اشتغال و یا هم کسب دانش به وجهه احسن مهیا سازند تا جوانان از چهارچوب جغرافیای کشور بیرون نرفته و بازیچه ی دست قلدران منطقه و جهان قرارنگیرند.
اگراندک عمیق بی اندیشم میتوانیم بگوییم که یگانه عامل عقب ماندگی یک جامعه نسبت به عدم توجه لازم در تنویر ذهنیت و خواسته های جوانان بوده است. مسلمآ این حق باید به جوانان داده شود تا دوشا دوش بزرگان در تعیین سر نوشت مملکت سهم گرفته تصمیم گیری نمایند ویا حد اقل مفکوره و نظریات خود را که در ساختن جامعه ی بهتر حیاتی باشد، شریک بسازند و نظریات شان از طرف بزرگان نا دیده گرفته نشود. طوریکه جوانان در یک جامعه ی اسلامی در حدود مشخص میباشند تا رسالت و مسئولیت خویش را در قبال خود و خانواده و بلاخره در قبال جامعه بخوبی درک نمایند. ایام جوانی مرحلۀ است که انسان دارای قوت و نیروی جسمی و فکری بهتر است و باید از آن حد اکثر استفاده صورت گیرد.
یک جوان باید قسمی تربیه و آماده شود که هر لحظه ی زمان را غنیمت شمرده در ترقی و پیشرفت جامعه ی خویش کوشا باشد و بتواند با استفاده از دوران جوانی بهره برداری سالم نماید. زیرا وقت درگذر است و بازگشت ندارد. همان طوریکه حضرت علی علیه السلام میفرماید: وای بحال کسیکه امروزش از دیروز بهتر نباشد و فردایش از امروز. پس یک جوان مسلمان باید قادر باشد تا در برابر عوامل مختلف و انگیزه های انحراف کننده، با قامت استوار ایستاده شود وغرائز سرکش را مهار نموده و توانایی های جسمی واستعداد خویش را در مسیری به کار بیاندازد که شایسته ی رحمت بی پایان الهی گردد. بنأ چنین نتیجه گیری مینمایم که جوان با احساس و با دیانت همواره میکوشد تا با ذهنیتی فرامرزی، فرا قومی و فرا ملیتی مصدر خدمت در جامعه بوده وحدت ملی، اتحاد و اتفاق را شعار و سر لوحه ی زندگی خویش قرار دهد. امروز در کشور ما بعد از سه دهه نشیب و فراز و بوجود آمدن نظام دموکراسی نقش و جایگاه جوانان در جامعه تثبیت نگردیده و تقریباً بیشتر آنها مصروف درس وتحصیل هستند. قبول میکنیم که درس و تعلیم متضمین آینده ی جوانان است، اما در پهلوی آن باید روحیه ی وطن پرستی، انسان دوستی، احترام متقابل، انعطاف پذیری و همدیگر پذیری را معیار اصلی خویش قرار داد تا نه تعصب وجود داشته باشد و نه اختلافات بر اساس رنگ، نژاد، قوم و قبیله. مبنای احترام تنا انسان و انسانیت باشد! نظر به ملاحظات عینی جامعۀ ما دیده میشود که جوانان اعم از پسر و دختر قسمت اعظم نفوس جامعۀ ما را می سازند و مسلمآ برنامه هایی مهمی توسط دولت افغانستان رویدست است تا سطح آگاهی و دانش جوانان افغانستان در عرصه های مختلف بلند برده شود و آنان به گونه یی در تمامی عرصه های زنده گی اجتماعی حضور فعال و موثر داشته باشند تا توسط دشمنان صلح و امنیت ملی جذب و استخدام نشوند؛ و ضمنآ بر این تدابیر شدید و جدی اتخاذ گردد تا از رو آوری جوانان از مواد مخدر، ابتذال و بیگانه پرستی جلوگیری گردد.
در اوضاع سر گشته ی کنونی و شرایط بحرانی فعلی بعضی کشورهای اسلامی که نسبت عدم پختکی لازم در مسیر مبارزه و بی خبری از اصول دعوت و فهم ناقص از اسلام، یک عده جوانان دستخوش یأس و نومیدی گردیده اند و پناه بردن به آغوش غرب را یگانه راه حل معضلات خود میدانند، در این میان موقف جوانان مخلص ومتعهد کاملاً روشن و مشخص است. آنان همه جریانات بحرانی و بنبست فعلی را در کشورهای اسلامی با ژرفنگری تحلیل نموده و با امید و باور به مستقبل و فردا های روشن، پیروزمندانه در مسیر دعوت راستین اسلام گام های متین واستوار خود را بر میدارند و به پیش میروند. البته ناگفته نماند، در سلامت یا فساد جامعه، نقش دیگر كارگذاران اجتماعی مانند نهادهای مذهبی و وسایل ارتباط جمعی را نمی توان نادیده گرفت؛ اما بنابر پژوهش های جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی، در این تأثیر گذاری، نهاد خانواده نقش قابل توجهی را به خود اختصاص داده است كه آن را از میان دیگر كارگذاران اجتماعی متمایز می سازد. بنابر این، برای تشكیل یك جامعه ی آرمانی، تأسیس خانواده های آرمانی ضرورت است و خواستاران جامعه ی ایده آل باید به تشكیل خانواده های ایده آل بپردازند. با وصف جدیت و تلاش های دولت نوپای افغانستان در موارد رشد جوانان کشور تا هنوزهم یک سلسله معضلات و کمبودات گوناگونی در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، صنعتی، تولیدی، صحی، تعلیمی و تحصیلی مخصوصآ امنیتی محسوس میگردد که به عنوان موانع بازدارنده در راه تقویت و حمایت دولت جمهوری افغانستان از نسل جوان کشور پنداشته میشوند که برداشتن چنین موانع و مشکلات به تلاش، ابتکار، وقت و بودجۀ کافی نیاز دارد. هرچند مبالغ هنگفتی درکشورما (افغانستان) از زمان تشکیل دولت موقت به این طرف سرا زیر شده اما به دلایل مختلف ازجمله (مصلحت گرایی، ارجحیت دادن به منافع شخصی نسبت به منافع ملی، استخدام اشخاص غیرمسلکی درپست های بالا) وغیره موارد را می توان از عواملی شمرد که مانع استفاده ی درست از پول های کمکی به افغانستان گردیده اند.
دراوضاع سرگشته ی کنونی، بعضی رجالهای سیاسی کشور های خارجی اوضاع افغانستان را به گونه ی وخیم قلمداد می نمایند که اذهان مردم، باالخص جوانان این مرز و بوم را که چندین بار توانسته اند با سلاح های خفیفه وسنگ وچوب دشمنان استعماری را با تمامی نیروها و تجهیزات نظامی شان ازپا درآورند، را نگران و نسبت به اوضاع کشور بعد ازسال 2014، سالی که ماموریت نیروهای جامعه جهانی در کشور به پایان خواهد رسید، بی باور و لرزان بسازند؛ و اینگونه بتوانند مردم افغانستان را در تنگنای ابهام قرار دهند. ولی چنین نخواهد شد، زیرا مردم با شهامت ما، مخصوصآ جوانان، اکنون از افکار والای برخوردار اند و درکی از وحدت وهمدیگر پذیری دارند و میدانند چگونه باید نقش شان را در راستای بهبود اوضاع ایفا نمایند. پس نقش جوانان را درجامعه مهم قلمداد می نمایم چرا که مساعد ساختن زمینه به جوانان و ترغیب وتشویق شان در راستای حصول علم و دانش به مثابه ی سرمایه ی هست که در آینده کارا خواهد بود.