ارسالی: محمد
كليه پرسنل حاضر در مجموعه پنتاگون لرزه حاصل از برخورد هواپيما را زير پاي خود حس كردند. سوخت هواپيما كه در بالهاي آن ذخيره مي شود، بر اثر حرارت ناشي از ضربه آتش گرفت و اين آتش به ساختمان هاي مجاور سرايت كرد. با اين وجود، تعداد تلفات افراد مستقر در ساختمان 125 نفر و مسافران كشته شده 64 نفر گزارش شد.
خوشبختانه (اگر بتوان اين عبارت را بر زبان راند) محل اصابت هواپيما به ساختمان، قبلا جهت بازسازي و تغيير دكوراسيون داخلي تخليه شده بود و قرار بود محل مزبور را براي مركز فرماندهي جديد نيروي دريايي آماده كنند.
به اين ترتيب، اكثر اطاقهاي طبقه اي كه ويران شد، خالي از پرسنل بود و فقط در برخي از اطاقها كارگراني كه مشغول بازسازي بودند، حضور داشتند. به همين دليل بيشتر تلفات از غيرنظاميان بود تا نظاميان و در ميان نظاميان كشته شده هم تنها يك افسر جان خود را از دست داد. نيم ساعت بعد از برخورد هواپيما بود كه طبقات بالاي نقطه آسيب ديده نيز فروريخت.
داستان روايت شده از زبان مقامات رسمي درباره حادثه 11 سپتامبر، پر از نقص است. عبور هواپيما از مسير بزرگراه و پاركينگ پنتاگون بدون هيچ گونه تخريب را نمي توان ممكن دانست و با توجه به دلايلي كه در ادامه ارائه مي شود، دخالت هواپيماي بويينگ در اين ماجرا كاملا غيرممكن به نظر مي رسد.
در تصويري كه مشاهده مي كنيد با رعايت دقيق نسبتها، تصوير ماهواره اي از پنتاگون پس از حادثه و تصوير گرافيكي بويينگ باهم تركيب شده اند. با توجه به اندازه هاي داده شده (عرض تخريب شده ساختمان و طول بالها) اگر هواپيمايي از مدل بويينگ 757 در اين حادثه دخالت داشت، فقط برخورد دماغه هواپيما همين قدر باعث خرابي مي شد. اگر بخواهيم روايت مقامات رسمي را بپذيريم، بايد قبول كنيم كه هواپيما پس از برخورد دماغه اش، در جا متوقف شده و در نتيجه بالها هيچگونه صدمه اي به ساختان وارد نكرده اند.
دماغه هواپيما، تركيبي از مواد كربني بسيار مقاوم، بدنه آن از آلومينيم و فلزات بكار رفته در موتورهاي هواپيما نيز ساخته شده از فولادي با قدرت تحمل دماي بسيار است.
ضربه حاصل از برخورد اين مجموعه عظيم و محكم با سرعت چند صد كيلومتر در ساعت، حتما توام با انفجار بوده ؛ مخصوصا با وجود سوخت ذخيره شده در بالها. اما پس از فرونشاندن آتش هيچ اثري از بقاياي هواپيما در تصوير مخابره شده آسوشيتدپرس ديده نمي شود. در حالي كه اين تصوير در دقايق اوليه پس از خاموش كردن آتش گرفته شده است.
اد پلاگر مسوول آتش نشاني منطقه آرلينگون در كنفرانس خبري 12 سپتامبر به نكات درخور توجهي اشاره داشت.
پلاگر به صراحت گفت: گروه او با هدف جلوگيري از گسترش آتش به پنتاگون اعزام شدند، اما از نزديك شدن آنها به نقطه اصلي آتش، جلوگيري به عمل آمد و فقط گروه ويژه تجسس (FEMA’S) و گروه نجات اجازه پيدا كردند كه به نقطه اصلي آتش و لاشه هواپيما نزديك شوند.»
در اين كنفرانس مباحث و گفتگوهاي جالب ديگري هم مطرح شد.
يكي از گزارشگران حاضر در كنفرانس از پلاكر سوال مي كرد: هيچ چيزي از لاشه هواپيما باقي مانده بود؟
پلاگر: آنچه از هواپيما كه در داخل محوطه به چشم مي خورد و آنچه كه ما در زمان فرونشاندن آتش ديديم، قطعاتي كوچك بود و نه چيزهايي نظير پاره هاي بدنه اصلي هواپيما و …
گزارشگر: جناب رئيس، قطعات كوچكي از هواپيما در اطراف محل حادثه در بزرگراه مشاهده شده، مي توانيد بگوييد كه آن هواپيما منفجر شده؟ آيا به نظر مي رسيد كه اين انفجار ناشي از انفجار سوخت هواپيما بود؟
پلاگر: مي دانيد، بهتر است كه من وارد اين موضوع نشوم، خيلي از شاهدان عيني مي توانند اطلاعات بهتري در رابطه با اين موضوع و نحوه حركت هواپيما به سوي پنتاگون و بقيه قضايا در اختيار شما بگذارند، اطلاعي نداريم، لااقل من اطلاعي ندارم.
گزارشگر: سوخت هواپيما كجا رفت؟ فقط…؟
پلاگر: ما يك گودال ديديم، فكر مي كنم، آنجا… فكر مي كنم آنجا اثر برخورد دماغه هواپيما باشد.
هواپيمايي كه فقط دماغه اش با ساختمان برخورد كرد!
اگرچه، مقامات رسمي نظير نماينده اي از كنگره و يك عضو ارشد ارتش امريكا ادعا كرده اند كه هواپيما را ديده اند اما هيچ كس ديگري، به جز قطعات غيرقابل تشخيص، هيچ قطعه اي از هواپيما را حتي قطعه اي از چرخهاي آن را نديده است.
دوربين مداربسته مستقر در زواياي پنتاگون از جمله در منطقه فرضي ورود هواپيما نيز گفته هاي مقامات ياد شده را تاييد نمي كنند. دوربين ها در تمام زواياي تحت پوشش و در تمام لحظه هاي حادثه هيچ تصويري از ورود هيچ هواپيمايي ثبت نكرده اند.
يك بار ديگر گزارش مقامات رسمي را بطور اختصار مرور مي كنيم: خلبان هواپيماي بوئينگ ربوده شده با معرفي خود بجاي يكي از جنگنده هاي F-16 كه ماموريت تعقيب بوئينگ را داشتند، مركز فرماندهي را فريب داده، سيستم دفاعي واشنگتن را خنثي كرده و از جنگ جنگنده هاي F-16 مي گريزد به همين سادگي. هواپيما در حالت افقي به پنتاگون نزديك مي شده كه، به يكباره به حالت عمودي تغيير وضعيت داده به ديواره طبقه اول ساختمان اصابت مي كند.
دماغه، كابين و بدنه هواپيما به داخل ساختمان فرو مي رود، يك يا هر دو بال هواپيما خارج از ساختمان كاملا مي سوزند و از آنجا كه بدنه اصلي هواپيما به داخل ساختمان فرورفته و از هم پاشيده شده، سوخت ذخيره شده در بالها براي مدتي شعله ور مي شود و آتش به داخل ساختمان ها سرايت مي كند. اين داستان ها واقعا ابلهانه و ساختگي به نظر مي رسد.
همانطور كه در ابتدا هم اشاره شد، در اولين اطلاعيه پنتاگون هيچ نشاني از هواپيماي بوئينگ يافت نمي شد؛ نظريه هواپيماي انتحاري (Kamikaze) هم نيم ساعت پس از اطلاعيه اول ارائه شد. همچنين در جلسه كميته نيروهاي مسلح مجلس سنا و رئيس ستاد مشترك، هيچ سوالي پيرامون تعقيب هواپيماي خيالي توسط جنگنده ها به ميان نيامد و داستان جنگنده هاي سرگردان دو روز بعد از جلسه كميته نيروهاي مسلح، توسط سازمان دفاع هوايي امريكا ساخته و پرداخته شد. با همه اين اوصاف، اگرچه روايت رسمي مقامات امريكايي بيشتر، عوامفريبي به نظر مي رسد، اما ناپديدشدن 64 سرنشين هواپيماي و كشته شدن 125 تن در حادثه پنتاگون واقعيتي است كه نمي توان به فراموشي سپرد.
آيا مسافران هواپيما كشته شدند؟ اگر چنين است چه كسي آنها را كشته و به چه دليل؟ و اگر كشته نشدند، كجا هستند؟ اين سوال هايي است كه دولت امريكا بايستي به آنها پاسخ گويد.
افزون بر اين سوال ها، ما بايد از خود نيز بپرسيم، مقامات دولتي امريكا با اين داستان سرايي ها درصدد پنهان كردن چه چيزي بودند؟ ژنرال وسلي كلارت فرمانده عالي نيروهاي ناتو در جنگ كوزوو در پاسخ به سوال شبكه CNN مي گويد: ما از قبل از نقشه هاي برخي از گروهها (براي حمله به پنتاگون) باخبر بوديم، ولي واضح است كه ما نتوانستيم خود را براي اين حملات آماده كنيم. اين اعتراف معماگونه اشاره اي به تهاجم خارجي ندارد، بلكه انگشت اتهام را به سوي نقطه اي در داخل امريكا نشانه رفته است.
نگاهي به كينه جويي هاي كهنه در ميان گروههاي طبقه حاكم بر امريكا اين نكته را روشن تر مي كند. شبكه خبري CNN در آن زمان (پانزدهم سپتامبر) با حسني مبارك رئيس جمهوري مصر درباره اين ماجرا يك گفتگوي تلويزيوني پخش كرد.
به طور يقين اطلاعاتي كه ما الان در اختيار داريم، در آن زمان در اختيار رئيس جمهور مصر نبود و اطلاعاتي كه ما از ميان تحليل ها به دست آورده ايم او در اختيار نداشت.
اما از سوي ديگر او با دريافت اطلاعات موثق و محرمانه، هفته ها قبل از حادثه مقامات امريكايي را در جريان وقوع چنين حادثه اي قرار داده بود.
حسني مبارك در اين مصاحبه مي گفت: هيچ ساختار اطلاعاتي در جهان وجود ندارد كه بتواند بگويد، عده اي با هواپيماي مسافربري همراه با مسافرانش به برجها حمله مي كنند و پنتاگون را هدف قرار مي دهند. كساني كه چنين عملي را مرتكب شدند، بايستي اين برنامه ها را مكرر از قبل تمرين كرده باشند.
مثلا، ساختمان پنتاگون براي يك خلبان ارتفاع زيادي ندارد، براي هدايت يك هواپيماي مسافربري بسوي هدف نه چندان مرتفعي نظير پنتاگون، آن هم با پروازي در ارتفاع پايين، بايستي بارها و بارها اين مسير بصورت تمرين طي شود تا خلبان با موانع متعدد در مسير پرواز كاملا آشنا شود.
بطور يقين اين برنامه بطور ماهرانه اي طراحي شده و كساني اين مسير و موانع بر سر راه آن را بدقت شناسايي و بررسي كرده اند.
CNN: شما بر اين باوريد كه اين يك حادثه از پيش طراحي شده و داخلي بوده؟ اگر اين طور است، فكر مي كنيد چه كسي در پشت ماجراست؟
مبارك: حقيقت اين است كه من قصد ورود به اين مباحث را ندارم.
شما امريكايي ها اگر كسي را به جرمي دستگير كنيد بلافاصله به نتيجه گيري مي پردازيد كه: اين كار مصري هاست، كار عربستان سعودي است، كار امارات است و… همه اين ماجراها زير سر عربهاست، به نظر من، كسي قادر به پيش بيني نيست پس بايد صبر كنيم تا ماجرا روشن شود. اگر ماجرای اوكلاهما را به ياد داشته باشيد، بلافاصله بازار شايعه بر عليه عربها داغ شد، ولي بعدا معلوم شد كه عربها در آن نقشي نداشتند. كسي چه مي داند؟ بگذاريد صبر كنيم و ببينيم كه تحقيقات چه چيزي را روشن خواهد كرد. من فكر مي كنم چنين حركتي در امريكا نمي تواند كار خلباني باشد كه با تمرينات خلباني در آموزشگاه خصوصي در فلوريدا، خلبان شده باشد.
اين همه خلبان براي آموزش خلباني و گرفتن گواهينامه پرواز دوره مي بينند؛ آيا مي شود گفت كه اين همه تروريست بالقوه در امريكا وجود دارد؟ من خود سابقه خلباني دارم و خيلي خوب اين موضوع را درك مي كنم.
من هم با هواپيماي سنگين پرواز كرده ام و هم با جنگنده هاي سبك. آنچه برايم كاملا روشن است، اين است كه اين حركت كار ساده و آساني نبوده، پس بگذاريد فعلا وارد نتيجه گيري نشويم.