انتخابات ریاست جمهوری و حکایت بز و قصاب

ارسالی:مومن رسولی

کاهش در آمد بسیاری از گمرک‌های کشور، کاهش در آمدهای اقتصادی، کسر بودجه ششصد میلیون دالری دولت، تعویق پرداخت معاش چهارماهه کارمندان برخی از نهادهای دولتی، افزایش فقر، گسترش بیکاری، تعلیق روند کاری پروژه‌های بزرگ، انتقال بخش عظیم از سرمایه‌های نقدی به بیرون از کشور و… بخشی از پیامدهای ناگوار اقتصادی انتخابات ریاست جمهوری سال جاری در افغانستان تلقی می‌شود.
علاوه براین‌ها، برگزاری هر دو دور انتخابات، خود نزدیک به یک میلیارد دالر هزینه برداشته؛ مبلغی که در کشور مثل افغانستان بار سنگینی به حساب می‌رود و فشار سختی را بر معیشت مردم پنجمین کشور فقیر جهان تحمیل می‌کند. این حالی بود که انتظار می‌رفت برگزاری انتخابات نقطه پایانی بر معضلات کشور بخصوص مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم باشد. اما هم اکنون نه تنها چنین فلسفهٔ تحقق نیافت بلکه با وجود انتلاف‌ها و اتحادهای مکرر دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری و هوا داران آنها، به نظر می‌رسد باز شدن گره‌های اقتصادی نه تنها از افق روشنی برخور دار نیست بلکه شکل گرفتن ائتلاف‌های روی حباب، خود به  نگرانی بزرگتر از نبود نان در سفره‌های خالی مردم تبدیل شده است.

نخبگان ثروتمند و مردم فقیر
در روزگار قحطی و گرسنگی، مردم شورش کرده و خواهان تغییر اوضاع فاجعه بار ناشی از سیاست‌های نادرست پادشاه بودند؛ دختر پادشاه که از فراز بام قصر شاهد شورش و طغیان رعیت بود، از ندیمه اش پرسید: این فرو مایگان چرا شوریده‌اند؟ در پاسخ شنید: نان ندارند. با تعجب و خشم نگریست و غر غر کنان گفت: خوب، برنج بخورند، کیک بخورند….
روزگارکنونی افغانستان نیز همین است؛ در کنار عوامل دیگر خارجی و داخلی که مانع همسانی وهمسوی رهبران در گفتار و رفتار با مردم عادی جامعه می‌گردد، تفاوت در معیشت و رفاه زندگی، یکی از جدی ترین عوامل که مانع درک رهبران از درد مردم می‌شود. خانه‌های میلیونی، ثروت‌ها و سرمایه‌های کذایی در خارج و داخل، سکونت در مناطق شیک، تناول غذاهای که ارزان ترین شان، غذای دست نیافتنی و رویایی مردم هست، وسایل حمل و نقل چند صد هزار دالری و مجهز به سیستم‌های سرمایی و گرمایی، دهها محافظ  قوی هیکل و…
این تفاوت، در کنار برخور دار نبودن رهبران و نخبگان  جامعه ما از تقوای سیاسی، سبب شده است که درک درد مردم برای آنان کار مشکل باشد  و نتوانند اولویت‌ها و نیازهای مردم را به درستی بشناسند. موضع گیریها و کشمکش‌های سیاسی رهبران بخصوص آنچه که امروز بر سر انتخابات جریان دارد، بخوبی نشان می‌دهد که هیچ‌کدام از نخبگان سیاسی  نبود نان در سفره‌های خالی و شرم و نگرانی‌های مردان بیکار و اکثریت فقیر جامعه را درک نکرده‌اند.

رهبران مردمی، درک و درد مردم
در تاریخ معاصر جهان رهبران بسیاری هستند و بودند که بسان مردم شان می‌زیستند، درد آنها را درک کرده و مشکلات شان هم قبل از زعمات و هم پیش آن، بخوبی لمس کرده و تلخی‌ها و مرارت‌های فقر، مظلومیت، زندگی در سایه استبداد و ستم، فساد و بی تفاوتی‌های دولت را از نزدیک چشیده بودند. گاندی، خمینی، ماندلا، کاسترو و دهها رهبر دیگر که تحولات بزرگ ملی و جهانی را در تاریخ ثبت کردند، کسانی بوده و هستند  که می‌توانستند ثروت‌های میلیاردی و کاخ‌های مجلل برای خویش فراهم سازند ولی آنان نه تنها از این فرصت‌ها به سود خود و اطرافیان شان  سوء استفاده نکردند، که همواره تلاش کردند بسان مردم زندگی کنند تا مبادا مرکب سرکش قدرت طلبی طغیان کند و در نتیجه درد و رنج مردم را فراموش کنند.
به همین دلیل است که امروزه نام آنان نه تنها در کشورهای شان که در تاریخ بشریت به احترام و نیکویی برده می‌شود و میراث ماندگاری در اخلاق سیاسی از خود بر جای گذاشته‌اند. در کشور ما بدبختانه وضعیت کاملا برعکس است؛ رهبران مانند خوانین و فیودالها زندگی می‌کنند و از احساسات مردم سوء استفاده و از آنها به عنوان رعیت و برده سود می‌برند. در حالی پیرو و هوادار، خود و یا اعضای خانواده‌ها شان چه شب‌های را که به گرسنگی سر می‌کنند و چه صبح‌های که با اضطراب و ترس از خواب بلند می‌شوند، اما رهبران چنان در زندگی مرفه و سرشار از تجملات غرق هستند که جزء به ریاست و قدرت به چیزی نمی‌اندیشند و اصولا غمی جز این ندارند.

نان، امنیت یا دمکراسی؟
کشمکش‌ها بر سر انتخابات در حالی همچنان جریان دارد که وضعیت کشور از جنبه‌های مختلف رو به خرابی است و در این میان، شرایط اقتصادی به مراتب در حالی بدتر و خطرناک تر شدن است. توقف کمک‌های اقتصادی جهان و استمرار کاهش در آمدهای اقتصادی، می‌توانند هرج و مرج کنترول نا پذیر را به وجود بیاورد و شرایط را از اینکه هست، بدتر کند.
این وضعیت و تنگاهای سختی معیشتی مردم، ایجاب می‌کند که نخبگان و رهبران سیاسی بخصوص هر دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری متعهد به منافع مردم، کشور و رعایت اخلاق سیاسی باشند و بدانند که در شرایط کنونی اولویت اصلی ملت، نان و امنیت است، نه ادعاهای آنچنانی که رهبران و حلقات ذیدخل در بحران کنونی عنوان می‌کنند. بدون تردید، رفتار و موضع گیریهای رهبران سیاسی افغانستان بخصوص در مقطع کنونی، مصداق عینی این ضرب المثل می‌باشد که “بز در فکر جان و قصاب در غم چربی” است؛ مردم آنچنان به ستوه آمده‌اند که تمام آرزوی شان را نان، امنیت و زندگی بدون تهدید و ترس تشکیل می‌دهد ولی رهبران به فکر تشکیل حکومت‌های ائتلافی، ملی و یا هرچیز دیگری که سهم آنان را در قدرت حفظ  کند.

درباره mukhtar wafayee

My name is mukhatr wafayee. i am 22 years old. i am a Journalist and writer. I work with Faanoos Magazine and Howayda weekly.

اینرا هم چک کنید

کارگاه آموزشی فن سخنرانی از طرف مجله فانوس در شهر کابل برگزار شد

مجله فانوس در ادامه  برنامه های آموزشی خود، کارگاه آموزشی یک روزه پیرامون فن سخن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *