ارسالی: نعیم خیرخواه
تهدیدِ به خودکشی شاید به اندازۀ اقدام به خودکشی جدی نباشد، اما برخی مسایلی وجود دارند که اطرافیان فردی که تهدید به خودکشی میکند، باید به آن توجه داشته باشند.
تهدیدِ به خودکشی را جدی گرفته و در بارۀ علت اصلی مشکل شخص جویای معلومات شویم.
اول اینکه تهدیدِ به خودکشی را در ذهن جدی بگیریم.
دوم آنکه از بحث و جدل و به چالش کشیدن فرد خودداری کنیم. نصیحت کردن یا بحث در مورد اینکه چرا تصمیم به خودکشی گرفته یا اینکه تصمیم او اشتباه است، کار درستی نیست.
سوم اینکه نباید فرد را خشمگین و تحریک کرد.
چهارم اینکه با متانت و حوصله باید او را آرام کرده و به شکل غیرمستقیم باید با او صحبت کنیم. بگونۀ نمونه، به او بگوییم: «به نظر میرسد مشکلی داری. میخواهی در مورد این مشکل با هم صحبت کنیم؟» نکتهای که بسیار قابلتوجه است این است که تمامی مراحل باید به گونهای باشد که فرد در آینده از تهدید به خودکشی به عنوان اهرمِ رسیدن به خواستههایش استفاده نکند. این مراحل باید با ظرافت طی شود تا در آینده فرد از تهدید به خودکشی به عنوان وسیلهای برای باجخواهی استفاده نکند.
پنجم اینکه وسایل خطرناک، دوا، و هر نوع وسیلهای که فرد بتواند از آن برای خودکشی استفاده کند، باید از دسترس او دور شود.
و ششم اینکه به تداویهای زمینهای پرداخته شود و باید به دنبال علتیابی باشیم که چرا فرد قصد خودکشی دارد. معمولاً تهدید به خودکشی در کسانی دیده میشود که به نوعی برخی صفات شخصیتی نظیر زیادهخواهی یا افسردگی دارند یا مبتلا به اختلالات خاص روانی یا اعتیاد هستند. ارجاع به روانشناس یا روانپزشک یا افرادی که به نوعی میتوانند به فرد کمک کنند لازم است. توجه به درددل افرادی که به خودکشی تهدید میکنند مساله مهمی است که اطرافیان باید به آن بپردازند و با گوش شنوای فعال با متانت، صبر، و حوصله گوش دهند و به شکل غیرمستقیم به حل آنها بپردازند.
تهدید به خودکشی در خانمها شایعتر اما اقدام به خودکشی در آقایان شایعتر است. زنان در مقایسه با مردان ۲تا ۴برابر بیشتر تهدید به خودکشی میکنند اما مردان معمولاً موفقترند. دلیل این امر هم خشم از اطرافیان، افسردگیهای مزمن، ناکامی، و ناامیدی است. در صورتی که فردی دست به خودکشی زد سریعاً باید قضیه را پیگیری کرد و اقدامهای تداوی حاد را انجام داد.
خانواده باید در این بین آرامش خود را حفظ کرده و به هیچ عنوان گیج نشوند. لازم است برحسب نوع خودکشی ناموفق، اقدامهای روانشناختی مختص به روش خودکشی صورت پذیرد. خانواده باید به گذشته برگردند تا متوجه شوند چرا فرد دست به چنین عملی زده است و آیا لازم است تغییراتی در روش زندگی و ارتباطها داده شود یا خیر. اگر ریشههای اختلالاتی نظیر افسردگی و اختلالهای روانپزشکی حاد در فرد وجود دارد لازم است متخصص رشتۀ اعصاب و روان آنها را درمان کند.
داکتران اعصاب و روان باور به این دارند که همه چیز باید به شکل شفاف بیان شود و هرگونه پنهانکاری ممکن است نتیجۀ معکوس به دنبال داشته باشد. اطلاعات ارائهشده باید شفاف باشد، اما نباید همۀ اطلاعات را در اختیار همه قرار داد. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. بسته به زمان و مکان باید اطلاعات به شکل شفاف داده شود.
اما خودکشی در چه افرادی بیشتر دیده میشود؟ آمار خودکشی در خانوادههای درهم ریخته، افسرده، خانوادههایی که به طلاق گرفتارند، افراد مجرد و معتاد به مواد مخدر بالاتر است. افرادی که از نظر دینی نیز اعتقادات کمتری دارند بیشتر دست به خودکشی میزنند. بیماریهای جسمی سنگین، سالمندی و مرگ عزیزان هم میتواند سبب افزایش گرایش به سمت خودکشی شود. در صورتی که در یک جامعه تنشها کاهش یابد، روابط بهتر و نزدیکتر شود، شایعهها کم شود، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی پایین بیاید، و درنهایت میزان ناکامیها کاهش یابد، آمار افسردگی و به تبع آن آمار خودکشی کاهش مییابد.