فناوري اطلاعات بخش اعظمي از اقتصاد را تشكيل مــي دهد. آنچه اين روند را به پيش مي راند، اهميت روزافزون مديريت فناوري اطلاعات در تضمين عملكرد بهينه براي طي فراز ونشيبهاي چرخه هاي كسب و كار است.
مطالعات جهاني نشريه اكسنچر حاكي از اين است كه شركتهايي كه در طول يك دوره پنج ساله ركود اقتصادي اوايل دهه 1990، بالاترين ميزان سوددهي را به سهام دارانشان داشته اند، به جاي تمركز، صرفاً بر روي كاهش هزينه ها، سعي در حفظ رشد درآمد و سوددهي داشته اند. تحقيقات ديگر اكسنچر كه متمركز بر نظارت و كنترل فناوري اطلاعات بوده نشان داد كـــه شركتهايي كه حاشيه سود بالاتري داشته اند، سهم بزرگتري از بودجه فناوري اطلاعات خود را به جاي فرايندهاي عملياتي فنــــاوري اطلاعات، به نوآوري اختصاص داده اند.
تأمل بر روي نتايج اين تحقيقات از منظر معاونان مديرعامل در فناوري اطلاعات بيانگر نقش حساس آنها در طول چند سال آينده است، بويژه با عنايت به اين مهم كه شركتها درصدد جذب هرچه بيشتر سود سهامداران برخواهند آمد. اما براي معاونان در زمينه فناوري اطلاعات، پديدآوري فضايي براي گفتگوي لازم درجهت ايجاد تعادل مابين فناوري اطلاعات و ايجاد ارزش تجاري آسان نيست.
يك بررسي ديگر اكسنچر در مورد مديران ارشد و مديران عامل نشان داد كه بيشتر آنها هنوز ازطرف مديران عامل به جلسات برنامه ريزي استراتژيك دعوت نشده اند و اين درحالــــــي است كه از آنها انتظار مي رود راه حلهاي مقطعي ارائه كنند.
مديران ارشد بايد پا فراتر از اين محدوديت بگذارند و جزء بخش اصلي و لاينفك فرايند برنامه ريزي استراتژيك شوند و اين به معناي دورشدن از نقش سنتي يك فناوري است.
خبر خوش اينجاست كه تحقيقات مستمر اكسنچر درمورد ويژگيهاي شركتهاي موفق نشان مي دهد كه آنها فناوري اطلاعات را به عنوان ابزاري به منظور نوآوري، ايجاد الگوهاي تجاري كارامدتر، همزمان با افزايش بهره وري به كار مي گيرند. اكسنچر بويژه معتقد است، مديران ارشد بايد چهار كار انجام بدهند كه از نقش فناوري اطلاعات به منظور ياري رساندن به شركتهايشان براي دستيابي به عملكرد موفق اطمينان حاصل كنند و به نوبه خود درحين روند، از لحاظ شخصي نيز عملكرد بهتر داشته باشند.
1 – بحث مربوط به فناوري اطلاعات را روي ايجاد ارزش براي مشتري متمركز كنيد. به منظور دستيابي به عملكرد خوب در اين بين، مديران ارشد مي توانند بحث فناوري اطلاعات را با همكاران خود در قالب نقشي كه فناوري اطلاعات مي تواند در حوزه هايي با اولويت از قبيل ايجاد رشد،كاهش ريسك، كوتاه شدن چرخه هاي زماني داشته باشد، محدود كنند.
همچنين مديران ارشد مسئوليت هدايت يك نگرش مشترك براي فناوري اطلاعات كه موردتاكيد رهبري فناوري اطلاعات و شركت بوده و براي توليد ارزش سكوي شروعي محسوب شود را برعهده دارند. براي مثال، شركت رولز رويس، سابقاً ازطريق فروش قطعات اضافي بـــه مشتريان توربين هاي گازي اش سود مي كرد. درآمد روبه افزون آن به خاطر دردسترس بودن و اعتبار محصولاتش خواهدبود.
شعار تجاري اش فروش قدرت به ازاء هر ساعت است و اين امر به نوبه خود نگرشي از سيستم هاي مبادله و اطلاعات را مي طلبد كه زنجيره عرضه، مديريت خدمات و قابليت سنجش وضعيت موتور را تقويت مي كند.
در اين زمينه اينكه مديرارشد، بحث ارزش مشتري را به سطح ارزش سهامدار برساند، از اهميت برخوردار است. استفاده از روشهاي مرسوم براي بازگشت سرمايه گذاري فناوري اطلاعات كه بايد در عوض به عنوان ابزار كنترلي و صرف تصويب پروژه ها شود، كافي نيست.
2 – براي تغييرات مبتني بر فناوري اطلاعات، طرحهاي مناسب ارائه بدهيد. مديران ارشد بايد همواره در جستجوي فرصتهايي براي ايجاد ارزش بيشتر ازطريق مشاركت، مثلاً در زنجيره تامين شركتهاي ديگر باشند.
اين دو موضوع را درنظر بگيريد.
– به كارگيري قابليتهاي فناوري اطلاعات براي سهولت بخشيدن به همكاريهاي تجاري.
– همكاري به منظور گسترش طرحها براي تغيير مبتني بر فناوري اطلاعات.
مديران ارشد بايد توجه خود را به كاهش ريسك، تقسيم سرمايه و پايه گذاري استانداردهاي عملي ازطريق كمك گرفتن از توانائيهاي خاص شركتهاي ثالث معطوف كنند.
يكي از عوامل مهم براي دستيابي به عملكرد موفق حاصل از شراكت، يك ساختار قراردادي خوب برپايه پارامترهاي مرتبط با ايجاد ارزش تجاري است. واگذاري كل عملكرد فنــــاوري اطلاعات ( به صورت پيمان كاري) يا بخشهاي اصلي آن، معاون مديرعامل را از بار مسئوليت استراتژيك آن معاف نمي كند، بلكه كاملاً برعكس. وي علاوه بر گفتگوي مستمر با گروه پيمانكار بايد قراردادي داشته باشد. كه به طور مشخص بيان كند از آنها درجهت ارتقاي ارزش مشتري چه انتظاري مي رود.
3 – برنامه كار سرمايه گذاري فناوري اطلاعات را بهينه كنيد. تحقيقات اكسنچر نشان مي دهد شركتهايي با حاشيه سود بالا به طور خاص بودجه بيشتري را به فناوري اطلاعات جديد اختصاص مي دهند و نسبت به هم رديفان خود هزينه كمتري صرف فناوري اطلاعات مي كنند. تحقيق همچنان نشان داد كه بيشتر از صد شركت اروپايي، آنهايي كه موفق به بهره وري بيشتري شده اند، تشكيلات IT و نظارت خودشان را با واحدهاي تجاري كه ممكن است كاملاً متعدد و خـــــودگردان باشند، همسو مي كنند. براي حصول به اين سطح از عملكرد بالا، مديران ارشد بايد روشي را اتخاذ كنند، كه به ايجاد و متعاقباً تحقق بخشيدن طرح و نقشه فناوري اطلاعات منجر شود كه از درست بودن مسير سرمايه گذاري بودجه فناوري اطلاعات اطمينان حاصل كنند.
اين امر مستلزم آن است كه مديران ارشد مراقب باشند، كه سرمايه ها به دلايلي از قبيل، فشار سياسي، خودمحوري، آشفتگي و سوءتفاهم درمورد رابطه بين فناوري اطلاعات و ارزش مشتري به حوزه هاي كم اهميت تر سرازير نشوند.
علاوه بر اين، مديران ارشد بايد از حوزه آموزش بهره گيرند و قادر به تغيير مديريت و مديريت برنامه باشند، تا تمام سطوح دپارتمان فناوري اطلاعات را مجهز كنند و همراه با توجه ويژه اي كه به همكاري فعال با هم ترازان خود در محدوده تجاري معطوف مي كنند، به محقق كردن طرحها و نقشه ها كمك كنند. همچنين مديران ارشد بايد نسبت به تغييرات خارجي كه ممكن است باعث بي اعتباري يك موردتجاري شوند، آگاه باشند، و براي تنظيم بعدي آماده گردند.
4 – فناوري اطلاعات را به منظور بهبود قابليتها و پيامدهاي كسب و كار تغيير دهيد.
روندهاي جديد، ابزارها، قابليتها و معماريها، منبعي هميشه تازه از فرصتهاي جديد براي بهينه سازي فرايند فناوري اطلاعات هستند.
از وظايف مدير ارشد اين است كه اين فرصتها را ارزيابي كنند و آنهايي كه شامل تبعاتي مثل كارايي مثبت و زيربنايي مي شوند، توصيه كنند.