ارسالی: محب الله سلام
چون از نظر آزادي طلبان، قدرت مستقر با دولت کشور، برحسب ماهيت، توسعه طلب و ستمگر است و اگر بي محدوديت و مهار رها شود ، ممکن است فرد را که غايت اصلي قوانين اساسي است ، فداي مصلحت و اميال قدرت کند، پس بايستي با تعيين قلمروي مشخص که ويژه نگهباني فرد است، مرز عملکرد هاي دولت را به گونه اي ترسيم کرد که نتواند به حريم حرمت فردي تجاوز نمايد .
ليبراليسم، در جهت ايجاد قداست و حفاظت در قلمرو فردي، از کليه مباني انديشه مربوط به حقوق طبيعي که در گذشته و حال وجود داشت، به نحوه وسيعي بهره ميجست.
مقولات مربوط به آزاديهاي ا شخاص يا آزاديهاي مدني، آزاديهاي اقتصادي و آزاديهاي انديشه، بخصوص آزاديهاي مذهبي و هنري، در اين راستا پيش کشيده ميشوند .