ارسالی مروه
همچنان كه نوزاد در آغوش مادر غنوده، تن خسته بر بسترنرم آرميده و طفل بي پناه در حريم امن خانه، آسوده بنشسته؛ سازه نيز خويش را با طبيعت وفق داده و آنچه در پيرامونش مي گذرد را با خود همراه كرده است. تابش آفتاب را آنچنان برخود هموار كرده كه ساكنين اش را به قدرت عافيت از گرماي آن بهره رساند.دماي هوا را با شكل ظاهر و مصالح به كار رفته در خود براي آسايش اهل خانه تنظيم كرده، رطوبت هوا را به قدر نياز آدمي زير سقف هاي بلند و كوتاه خود گرد آورده، باد را به زير فرمان خويش در آورده و بارش باران را آن چنان كه هست فهميده و خود را با آن تطبيق داده است. وقتي صحبت از معماري سنتي مي شود، رابطه بنا با اقليم اولين و مهم ترين نكته اي است كه ذهن جستجوگر را به خود مشغول مي كند. «اقليم تا آنجا كه به آسايش انسان مربوط مي شود، نتيجه تاثير متقابل عناصري چون تابش آفتاب، دما، رطوبت هوا، وزش باد و ميزان بارندگي است.» (اقليم و معماري؛ مرتضي كسمايي، نشر خاك، پاييز 82) اما تاثير هر يك از عناصر نام برده در جاي جاي ملك پهناور ايران، شرايط ويژه اي براي زيستن پديد مي آورد. دكتر وحيد قباديان، استاد معماري دانشگاه علم و صنعت تنوع زيست محيطي در ايران را چنين توصيف مي كند: «تهيه و حفظ آب شيرين از معضلات هميشگي مردم در قسمت اعظم فلات مركزي ايران بوده است. در عين حال سواحل درياي خزر با حدود 2 متر بارندگي ساليانه و رطوبت بالاي 80 درصد تحرك و فعاليت را از ساكنين اش سلب كرده است. سواحل جنوبي ايران را شمس الدين مقدسي، جغرافي دان و سياح معروف عرب، در قرن چهارم هجري، دروازه جهنم نام گذاري كرده، و بالاخره در نواحي كوهستاني كشور سرماي طولاني زمستان و برف زياد، زندگي در مدت زيادي از سال با مشكل مواجه كرده است. ساكنين ايران زمين ناچار بوده اند با چنين مشكلاتي و با حداقل امكانات كنار بيايند. اصول و روش هايي كه معماران سنتي ما بدون استفاده از وسايلمكانيكي به كار مي برند شرايط زيست محيطي ساختمان ها را در مناطق مختلف آب و هوايي تا حد ممكن به شرايط آسايش انسان نزديك مي كرده است.» اگر حاشيه مرطوب شمالي را از سمت كوهستان هاي زاگرس غربي به سمت جنوب ترك كنيم و از آنجا راه مان را به فلات مركزي ايران كج كرده و تا نيمه هاي تنه گربه آمده و سپس راه درياي جنوب را پيش بگيريم، همچنان كه تغييرات مداوم و متناقض آب و هوايي را بر پوست خود لمس خواهم كرد، گونه هاي متفاوتي از معماري را نيز خواهيم ديد كه با وجود تغيير نسل ها در سده ها و هزاره ها، با تغييراتي، شكل ظاهر و نوع مصالح سنتي مورد استفاده خود را حفظ كرده اند. ايران را مي توان به چهار منطقه كلي از لحاظ جغرافيايي و آب و هوايي تقسيم كرد: كرانه جنوبي درياي خزر با آب و هواي معتدل و مرطوب؛ كرانه شمالي خليج فارس و درياي عمان با آب و هواي گرم و مرطوب؛ نواحي كوهستاني و مرتفع فلات با آب و هواي سرد و دشت هاي گرم و خشت فلات.
گر چه ساختمان هاي امروزي چه از لحاظ شكل ظاهر و چه از نظر محتواي مصالح به كار رفته در آنها در نقاط مختلف كشور شبيه يكديگر شده اند و مقابله با شرايط اقليمي از طريق استفاده از سيستم هاي مكانيكي و تاسيسات تكنولوژيك قابل دستيابي شده است، اما در گذشته هم به دليل كمبود امكانات و هم به خاطر نوع تفكر ساكنين مشرق زمين، مواجهه با ويژگي هاي اقليمي هر منطقه نيز با حداكثر استفاده از مشكل و نوع معماري و مصالح قابل انجام بود. مهم ترين ويژگي كرانه جنوبي درياي خزر، رطوبت نسبتا زياد در تمام فصول سال، كم بودن اختلاف درجه حرارت بين شب و روز و پوشش وسيع گياهي است. «استفاده از جريان باد در فضاهاي شهري و ايجاد كوران دو طرفه در داخل ساختمان ها» مهم ترين روش ايجاد سايش نسبي در اينمناطق است. «به منظور استفاده هر چه بيشتر از جريان هوا در فضاهاي شهري و همچنين به دليل فراواني آب و امكان دسترسي به آن در هر منطقه، ساختمان ها در اين نواحي به صورت غير متمركز و پراكنده سازمان دهي شده اند. براي استفاده از كوران هوا و تهويه طبيعي آن، پلان ساختمان ها گسترده و باز و فرم كالبدي آنها بيشتر شكل هاي هندسي طويل و باريك است. براي استفاده بيشتر از وزش باد در ايجاد تهويه طبيعي
در داخل اتاق ها، جهت قرارگيري ساختمان ها با توجه به جهت وزش نسيم هاي دريا تعيين شده اند.
براي حفاظت اتاق ها از باران، ايوانك هاي عريض و سرپوشيده در اطراف اتاق ها ساخته اند. اين فضاها در بسياري از ماه هاي سال براي كار و استراحت و در پاره اي موارد براي نگهداري محصولات كشاورزي مورد استفاده قرار مي گيرند. (اقليم و معماري، مرتضي كسمايي) وحيد قباديان، بالاتر بودن سطح ساختمان از زمين، سقف هاي شيب دار و شكل برون گراي ساختمان را نيز از ديگر ويژگي هاي بناهاي كرانه جنوبي درياي خزر بر مي شمارد. وي درباره نوع مصالح به كار رفته در اين منطقه مي گويد: «به دليل حاصل خيزي و وجود كشتزارهاي وسيع در جلگه ها و جنگل هاي انبوه، در نواحي كوهپايه اي و كوهستاني، مصالح ساختماني در اين كناره، اغلب نباتي است. هنوز هم اغلب روستاييان با روش هاي اجرايي ساخت ابنيه سنتي آشنا هستند. در اين بخش چوب از مصالح عمده جهت سازه و پوشش بناست. در اين منطقه براي اتصالات ساختماني از ميخ و سيم هاي فلزي استفاده نمي شده است. بدين منظور طناب هاي گياهي بيشترين كاربرد را داشته و دارند.» جنوب ايران نيز به دليل مجاورت با دريا بايد تشابه نسبي آب و هوايي با مناطق شمالي داشته باشد. اما فرم ساختمان سازي و فضاهاي شهري در اين منطقه تفاوت هاي آشكاري با كناره شمالي كشور دارد. بافت روستاها همانند روستاها و شهرهاي شمال كشور باز نيستند. اين تراكم در فضاهاي شهري بيشتر ديده مي شود. مسيل هاي بزرگ و اغلب خشك نيز سيماي شهرها را ويژگي منحصر به فردي بخشيده اند. فرم ساختمان ها به صورت حياط مركزي و نيمه درون گراست. ارتفاع اتاق ها زياد و پنجره ها بلند و كشيده اند. طاق ها نيز غالبا مسطح ساخته مي شوند و بر بام خانه ها به خصوص خانه هايسنتي منطقه و بيشتر آنها كه به ساحل نزديك ترند، بارگيرهايي گاه بزرگ ديده مي شود. وحيد قباديان، استاد معماري دانشگاه هاي تهران و علم و صنعت، تفاوت هاي عنوان شده را به نوع آب و هواي منطقه يعني آب و هواي گرم و مرطوب نسبت مي دهد: «به سبب مجاورت با دريا، رطوبت اين كناره بسيار زياد است، ولي به علت قلت بارندگي، خاك جنوب، فاقد پوشش گياهي به جز نخلستان ها و كشتزارهاي محدود است. همچنين خاك اكثر اين نواحي نيز آهكي است و اين موضوع به همراه پوشش اندك گياهي باعث عدم نفوذ آب در زمين مي شود. از همين رو هم هست كه اندك باراني كه در منطقه مي بارد، به سيل بدل مي شود.» با اين توضيحات، مي توان حدس زد كه فضاي نيمه بسته شهرها و روستاها به منظور استفاده از جريان هوا از يك سو و ايجاد سايه از سوي ديگر است. كارشناسان بافت متراكم تر فضاهاي شهري را به گراني زمين در اين مناطق نسبت داده اند. سيل آسا بودن باران هاي زودگذر نيز ساكنين منطقه را واداشته تا مسيل هاي بزرگي براي گذر آب ها ايجاد كنند. فرم خاص سازه هاي اين خطه باعث مي شود تا گرما در بخش بالايي اتاق هامجتمع شود. البته ساكنين خانه هاي جنوب ترجيح مي دهند طبقات اول بناهايشان را براي سكونت برنگزينند. بادها در سطوح بالاتر بهتر مي توانند جريان داشته باشند. «گر چه چوب بهترين نوع مصالح در اين منطقه است اما پوشش گياهي اندك آن باعث شده تا استفاده از چوب در فعاليت هاي ساختماني اندك باشد. طاق هاي كاهگلي مسطح، بهترين مكان براي خواب شب ساكنين كناره خليج فارس و درياي عمان است. جان پناه مشبك اطراف بام ها از يك سو حافظ جان خواب رفتگان و ضامن ناموس آنها از چشم نامحرمان بوده است و از ديگر سو جريان خنك باد را در فضاي باز بام موجب مي شده است. اما همين بام ها به دليل عدم استفاده از اتصالات محكم بين تيرها و ديوارها، ضعيف ترين قسمت بنا هم در برابر زلزله و هم در مقابل بارندگي هاي كم تعداد و سيل آسا به شمار مي آمده اند.» (وحيد قباديان) از كرانه شمالي تا كرانه درياي جنوبي، فلات وسيعي قرار گرفته است كه آب و هواي بخش گسترده اي از ايران بزرگ را شكل داده است. «آب و هواي گرم و خشك در تابستان و سرد و خشك در زمستان، بارندگي اندك در طول سال، رطوبت كم هوا، پوشش نازك گياهي، اختلاف بسيار درجه حرارت بين شب و روز و وجود بادهاي توام با گرد و غبار در نواحي كويري و حاشيه آن»، ويژگي هاي عمده آب و هوايي اين منطقه محسوب مي شوند. معماران سنتي و ساكنين قديمي شهرها و روستاهاي خطه مركزي و شرقي ايران، مناطق مسكوني شان را به صورت بافتي متراكم ايجاد كرده اند تا از سايه ها بيشترين بهره را ببرند. كوچه هاي باريك و نامنظم و بعضا پوشيده با طاق، علاوه بر جلوگيري از تابش مداوم آفتاب بر تن لخت خاك و سر برهنه عابرين، بادهاي تند و غبارآلود كويري را نيز منحرف مي سازد. خانه هاي اين منطقه نيز كه به خانه هاي چهار فصل معروفند، به صورتي كاملا درون گرا و محصور ساخته شده اند. كليه بناهاي ساخته شده در اين منطقه به شكل حياط مركزي احداث شده اند و در اغلب آنها، زيرزمين، ايوان و بادگير از اجزاي فراموش نشدني به شمار مي رود. سمت شمالي حياط كه آفتاب مايل زمستان به آن تابيده و گرم تر از ساير بخش هاي بناست، زمستان نشين محسوب مي شده است و اطاق هاي سمت جنوب كه در سايه قرار دارند و خنك تر از ديگر نقاط ساختمان اند، محل سكونت افراد خانواده در تابستان بوده اند. سرداب يا زيرزمين نيز غالبا در همين بخش از سازه بنا مي شود. ارتفاع نسبتا بلند اتاق ها گرما را از محل نشستن و ايستادن آدم ها بالاتر مي برد و طاق هاي قوسي، حرارت را كمتر به داخل راه مي دهد و سوي ديگر را با سايه خود مي پوشاند. كف بناها از سطح معابر اندكي پايين تر قرار دارد. سازه هاي خشتي نااستوار اين منطقه به اين شكل مقاومت نسبتا بيشتري در برابر نيروي تخريبي زلزله پيدا مي كند. عمده مصالح مورد استفاده در اين منطقه گل، خشت و آجر است. اين مصالح، به راحتي در دسترس ساكنين كوير مركزي و كناري است. رابطه آن با آب و هواي گرم و خشك محيط نيز كاربرد آن را كاراتر جلوه مي دهد. خشت ديرتر از هر ماده ديگر گرم مي شود و شب هنگام نيز ديرتر حرارت خود را به محيط اطراف پس مي دهد. مقاوم نبودن اين بناها در برابر زلزله اولين و آخرين عيب اين سازه هاي سنتي و ديرين نيست. تاثير نامناسب رطوبت بر اين بناها، اثر تخريبي ارزش باران مستقيم بر آنها و ضعف اين سازه ها در مقابل جانوران موذي مانند موش، عقرب و سوسك مشكلات غير قابل چشم پوشي اين ساختمان هاي ساده اند. گذشتگان با افزودن نمك طعام به گل، از رويش گياه بر ديواره هاي بنا جلوگيري مي كردند. اين كار مقاومت سازه در برابر بارندگي، رطوبت و يخ زدگي را نيز افزايش مي دهد. قرار دادن خار و خاشاك بر بالاي ديوارها هم مانع از برخورد مستقيم آب باران بر ديواره هاي گلي مي شود. گفته هاي قباديان را نوشته هاي كسمايي تكميل مي كند: «به منظور كاهش هر چه بيشتر حرارت ايجاد شده در ديوارها در اثر تابش آفتاب بر آنها، معمولا سطوح خارجي بناها سفيد كاري مي شوند. استفاده از حياط هاي داخلي درخت كاري شده و معطوف ساختن فضاهاي زندگي به اين حياط ها، از عمده ترين ويژگي هاي معماري مناطق گرم و خشك است. حياط هاي داخلي كه شامل درخت، حوض و سطح گياه كاري شده است، يكي از موثرترين عوامل ايجاد رطوبت محسوب مي شوند. اتاق ها كه فقط به اين حياط ها باز مي شوند در برابر با دو طوفان شن كه معمولا در مناطق كويري مي وزد، همچنين در برابر بادهاي سرد زمستاني محافظت مي شوند.» در حاشيه غربي و مناطقي از شمال كشور مردماني زندگي مي كنند كه همچون كويرنشينان ناچارند تا خانه هاي خود را كاملا برون گرا همراه با حياط مركزي احداث كنند. «پلان هاي متراكم و فشرده در سازها و ايجاد فضاهاي شهري و روستايي فشرده و محصور با بناهايي متصل به هم» مهم ترين شباهت اين مناطق با بخش هاي مركزي كشور است. «اصولي كه برايجلوگيري از اتلاف حرارت در قسمت هاي مختلف اين مناطق رعايت شده، يكسان و به طور عمده شبيه اصولي است كه در معماري مناطق گرم و خشك مورد توجه بوده است. با اين تفاوت كه در مناطق سرد، منبع ايجاد حرارت در داخلي ساختمان است. همچنين در اين مناطق تلاش شده است تا به شكل طبيعي يعني از گرماي ناشي از حضور افراد و حتي حيوانات، پخت و پز غذا، و در نهايت استفاده از نجاري هاي بزرگ، ساختمان گرم شود.» (اقليم و معماري، مرتضي كسمايي) پوشش تيره رنگ سطح خارجي ساختمان ها در اين مناطق،