ارسالی: ذکرالدین
تاریخ و مسوولیتهایي دشوار که باید انسان های فهیم و دانا آنان را به عهده بگیرند، یکبار دیگر مورد آزمون قرار میگیرند. متاسفانه در جریان این آزمون بزرگ و سرنوشت ساز بازهم می بینیم که آقای کرزی همه را روی خط قرمز می خواهد به آینده های سياه بکشاند. همه حرف ها و وعده هایي را که آقای کرزی طی بیشتر از یک دهه ریاست جمهوری اش به باد داده است در داشتن کابینهي کارا، متخصص و دیکته ناپذیر تحقق پذیر است. او اکنون که در لحظات سخت و تاریخی قرار گرفته است خود می داند که در برابر پرسشهای سنگین ملی و مردمی قرار دارد و تلاش دارد تا با همه امیدها و خواسته های مردم شعاری برخورد کند.
برخورد ها و تصامیم رییس جمهور به دلیلی شعاری بوده است که بر مبنای بافت اجتماعی و حقایق سیاسی جامعه ی ما عمل نمی کند. حامد کرزی در جریان کارزار انتخاباتی خود با بی برنامگی ها وعدم تفاوت راهبرد سیاسی اش تنها یک مقوله را با شجاعت تمام چندین بار عنوان کرده است که همان مفهوم مشارکت ملی و ایجاد دولت مشارکتی است. در نخستین گام عملی اش دیده شد که بدین مقوله هم چندان پایبند نیست.
چیزی که بسیار ارزشمند است و می تواند مبانی اساسی مشارکت سیاسی به شمار رود عبارت از ایجاد زمینه های برابر سیاسی برای همهیی هویت های سیاسی در داخل کشور است. در دستگاه آقای کرزی همانطوری که در گذشته عدالت و برابری وجود نداشت با معرفی کابینهی تازه به کار آغازکرده اش یک بار دیگر عنوان کرد که این روند ادامه خواهد داشت.
نمی دانم چرا چشم تاریخ مانند هزار نقاب گرایی دیگر کوراست و تفاوت های فاشیستی و یکه خواهانه را کسی نمی بیند. بینایان سیاسی را نمی دانم که چرا درد استخوان گیری و ندیدن گرفته است که با تمام محرومیت تاریخی و له شدن در زیر پاي برتری خواهی ها نمی بینند که در پیرامون قدرت قرار دارند و کسی هم برای شان درنگی نمی کند. گویا شناخت تفاوت در میان آنانی که خود را نماینده ی مردم در مجلس نمایندگان عنوان می کنند تفاوت ها و منابع تقسیم قدرت را نمی دانند و یا به گونهی خود را به کوچه مهرهی معامله می زنند.
تازه دانستیم که مشارکت ملی یعنی سپردن سرچشمه های قدرت و واگرایی به مهره های آزموده در گذشته است. مشارکت ملی آقای کرزی یعنی این که باید از یک قوم و از یک تبار در اساسی ترین مرجع تصمیم گیری سیاسی باشد و کسی دیگری از میان اقوام دیگر برای داشتن این امتیاز محق نیست. هرکسی دیگر اگر می بود. در این دو دهه می داند که کی ها عامل واگرایی ها و تباهی مردم ما بوده اند و کدامین دست های بی باک از دسترخوان مردم ما نان شان را دزدیده اند. اگر دیکته پذیری های مهره های اساسی حكومت در گذشته مد نظر مدعیان آزادی و شرافت مردم باشد می دانند که این بار در بارهی اساسی ترین سرنوشت مردم چگونه تصمیم بگیرند.
واقعيت امر این است که فساد و تباهی که روح تاریخ ما را مسخ کرده و امروزه ما اولین کشور فاسد جهان هستیم، برایند تعقل و خرد ورزی آنهای بوده که بار دیگر آقای کرزی در کابینه ی خود معرفی کرده است. نمی دانم چرا نمایندگان مردم این بار در برابر ارزشهای ملی و عدالت سیاسی توجه نمی کنند و همه چیز را می گذارند که توفانی شود. مردم ما را دستهای پنهان می خواهد به کام دوزخ بیاندازد و دوباره دیکته پذیران بیرونی بالای ما تحمیل خواهند شد و سرنوشت مردمان جغرافیایی آتش و دود را سیاه خواهند ساخت.
فهرست کابینهی جدید جناب آقای کرزی نشان می دهد که کی ها باید سرنوشت محتوم برشکست داشته باشند و منابع انسانی و عدالت را دیگران داشته باشند.
نمایندگان مردم ما نباید این بار درخت واگرایی هایي را که به نفع مردم ما نیست آبیاری کنند و مهره های مهم اما ناكاره را برای چندین بار بیازمایند. افغانستان کنونی به آن هایي نیاز دارد که به افغانستان به مثابهی خانه دردمند و واحد می اندیشند و درد مشترک این خاک را به استخوان های خود تجربه می کنند. همه می دانند که آقای کرزی دوباره سمتي را انتخاب کرده که در هفت سال راه سرخ و تباهی بوده است. افرادی که از کابینهی سابق آقای کرزی به مجلس نمایندگان دوباره معرفی شده اند مشروعیت کارکردی دولت را زیرپا خواهند کرد و از افغانستان جزیره ی وحشت فقر و مرگ خواهند ساخت. پس هویداست که آن ها نمی توانند راه های را که طی سال های گذشته عادت کرده اند و به خوی شان مبدل شده رها کنند و به گونه ی فلسفی از خود و از طرز دید سابقه ی خود خالی شده به راه دیگر و سمت دیگر روانه شوند.
دولتی که وزیر خارجه ی آن در نامه ای به رییس جمهوري عنوان می کند که «دادگری درین نظام بی هوده است» و دستگاه های آن را بی سروته می خواند چگونه می تواند از آزموده های خود این بار کار ملی و افغانستان شمول بدست آورد و قناعت جامعه ی جهانی را فراهم کند. واقعیت های تلخي را که افراد دولت آقای کرزی اعتراف می کنند این امر را می رساند که دولت آقای کرزی مشروعیت کارکردی نخواهد داشت و دوباره فساد همه گیر خواهد شد. متوالیان امور سیاسی افغانستان در ساختار دولت همانگونه ای که در برابر ارزش دموکراسی و حق دموکراتیک مردم ایستاد شدند و آن را پامال کردند در آینده هیچ تعهد دموکراتیک و مردمی را مراعات نخواهند کرد؛ زیرا نظام و ساختار سیاسی که اكنون در آستانه ي گرفتن رای اعتماد به کابینه ی خود است واضح است که در فقدان مشروعیت ملی و قانونی به سر می برد و گروه یکدست نیست. به هر حال مسوولیت تاریخی و وجدانی متوجه نمایندگان ملت است که سلیقه ها و گروهک بازی های خود را یکسو ساخته برای آینده افغانستان اندیشه کنند و آنهایی را زمینه ساز بحران هستند به رسمیت نشناسند.
این حقیقت نباید چشم بسته به تاریخ سپرده شود که رای اعتماد دادن به پنج پست کلیدی آنهم به نفع یک برنامه از بين برنده در کشور معضل افغانستان را حل نخواهد کرد ومعلوم می شود که کمیته ی بحران و حلقات معیین دوباره حکومت را قومی و انحصار طلب خواهد ساخت. همانگونه ایکه مردم می گویند «سالي که نکوست از بهارش پیداست» از سروصورت برنامه ها و راهبرد های آقای کرزی پیداست که چه گلی را به آب خواهد داد.ما چشم براه هستیم که کی ها با دست ها سیاه به آیینه ی امید مردم سنگ می زنند و مهره های ناکاریی آزموده را دوباره وزیر می سازند.
مهره هایی که به گفته ی آقای فراهی يك عضو مجلس نمايندگان استعداد مصرف هزینه ای ادارهی خود را در گذشته نداشتند و دوباره یازده تن آنان برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی شدند.
از دیدگاه کارشناسان سیاسی، کابینهی آقای کرزی نمایندگی از چند چهره قومی و چند گروه می کند؛ نه همه یی افغانستان.
از طرف دیگر هنگامیکه دگرگونی اساسی در ساختار سیاسی و کابینه دیده نمی شود معلوم است که در آینده افت های فراوان مردم را تباه خواهد کرد.
1- عدم مشروعیت کارکرد دولت اقای کرزی در آینده.
2-نارضایتی جامعهی جهانی از ناکارایی دولت در برابر تعهدات و مسوولیت های خود.
3- دوباره کشاندن مردم روی خط شعارها و ناکارگی ها.
4-توسعهي بحران و از دست دادن دوبارهی فرصت های مناسب جامعه ی جهانی در افغانستان.
5- پایان دموکراسی و عدم نهادمندی روند دولت سازی در کشور
6- قانون ستیزی و واگراییهای ملی که نتیجهي تقسیم کرسیها کلیدی برای یک اقوام افغانستان است.
7- گسترش بحران اعتماد میان مردم و دولت که درهفت سال از نتیجهی بی مدیریتی ها آقای کرزی فربه شده است.
8- مداخله گریها و دیکته دهی ها در ساختار سیاسی همانند دولت موازی که آقای کرزی عنوان کردند ادامه خواهد داشت؛ زیرا دیده می شود که کابینه یک دست و واحد نیست؛ بناء ناممکن است که هماهنگ و واحد کار کند.