ارسالی حشمت
امروزه پيچيدگي عوامل و شاخصهاي موثر در توسعه به حدي است که کارشناسان در تعيين يک الگوي مشخص براي بررسي توسعه در يک جامعه عاجزند از اين رو با تلفيق عوامل گوناگوني چون آموزش، اقتصاد، بهداشت و… به مفهوم گسترده و واحدي موسوم به توسعه پايدار رسيده اند. در اين بين تاثير و نقش شاخصهاي آموزشي در توسعه پايدار بسيار مهم و اساسي است. به همين دليل وقتي از توسعه اطلاعاتي سخن به ميان مي ايد دامنه گسترده اي از فرايند هاي پيچيده آموزشي در ذهن متبادر خواهد شد. توجه به توسعه اطلاعاتي و پرداختن به آن از منظر تکنولوژيک مي تواند راهگشاي بسياري از موانع و مشکلات آموزشي در توسعه پايدار باشد.
عصر حاضر با سيطره و انقلاب ابزارهاي اطلاعاتي و ارتباطي امکانات فراواني در راه تسهيل روند توسعه اطلاعاتي به خود مي بيند؛ که بدون شک ماحصل کاربرد علمي و صحيح از آنها دستيابي به توسعه پايدار خواهد بود.پديده فناوري اطلاعات و ارتباطات(ICT ) با توجه به گستردگي قابليتها و امکانات بالقوه اي که دارد شرايط و بستر هاي مناسبي را درجهت کاربردي شدن تکنولوژي در تمام شئون زندگي بشر فراهم کرده است. بهره گيري مناسب از اين پديده جهاني کليه مراحل توليد، پردازش، طبقه بندي و انتقال اطلاعات را در کوتا هترين زمان ممکن ميسر مي سازد. اغراق نيست اگر ادعا کنيم که امروزه سلامت اقتصادي ملتها با سطح مهارتهاي ايشان در فناوري اطلاعات و ارتباطات سنجيده مي شود و در اين ميان نقش و جايگاه امر اموزش و توسعه مهارت هاي علمي و عملي بدون ترديد بسيار مهم و اثر گذار در روند توسعه اطلاعاتي خواهد بود. در اين مجال ديدگاه موجود در مورد آموزش شامل کليه فرآيند هاي تبادلي داده ها و اطلاعات در حجم و اشکال مختلف و با هر وسيله قابل انتقال مي باشد.به عبارت بهتر به مسئله آموزش به دور از جز نگري پرداخته شده است و مفهوم عام آن که مبتني بر داد و ستد اطلاعاتي در بسترهاي مختلف انتقال است خواهد شد.
وقتي سخن از توسعه اطلاعاتي به ميان مي آيد جايگاه ونقش تاثير گذار اطلاعات در روند حرکتي جامعه براي بهبود سيستم هاي توليد تا توزيع اطلاعات به خوبي احساس خواهد شد. در مباحث توسعه اطلاعاتي مديريت نظام يافته بر روند توليد داده، پردازش داده و توزيع اطلاعات صورت مي پذيرد و با اين ديدگاه جايگاه و حق شهروندي براي زندگي در جامعه اطلاعاتي آزاد تعريف پذير مي شود . در اينگونه جوامع که تعريف و نگاه معيني برموضوع هدايت اطلاعات و رشد اطلاعاتي جامعه وجود دارد تقسيم بندي و مرز بندي هاي متعارف از بين مي روند و ابزارهاي تکنولوژيک در خدمت توسعه اطلاعاتي چنان فعاليت مي کنند که همه شهروندان جامعه قادر باشند در نظام هايي معين و شفاف نسبت به انتخاب و کاربري اطلاعاتي مورد نظر خود اقدام کنند.
گام اساسي در راه توسعه مناسب و به روز اطلاعاتي در يک جامعه دانش مدار هماهنگي و نياز سنجي دقيق براي تعيين اولويت ها و کمبودهاي مورد نياز در ساختار جامعه دانش محور است.
اگر بخواهيم کارکرد توسعه اطلاعاتي را به صورت شماتيک در يک جامعه دانايي محور مورد تحليل و توجه قرار دهيم بايستي به دو شاخص کمي و کيفي در توسعه اطلاعاتي بپردازيم در واقع توسعه اطلاعاتي وقتي مي تواند بستر هاي مناسب براي ايجاد يک جامعه دانش محور را فراهم کند که از نظر اطلاعاتي هم به رشد طولي جامعه کمک کند و هم در رشد عرضي جامعه موثر باشد.
به عبارت ديگر و قتي از شاخص هاي کمي در يک جامعه دانش محور صحبت مي کنيم توجه اصلي معطوف به رشد طولي جامعه اطلاعاتي مي باشد که اين آموزش هاي مي تواند شامل گسترش گروههاي سني تحت آموزش، گسترش حجم توليد اطلاعات، گسترش و تنوع درابزارها و علوم مورد آموزش و… باشد.
هنگامي هم که از شاخص هاي کيفي در توسعه اطلاعاتي يک جامعه دانش محور سخن به ميان مي آوريم کارکرد مورد انتظار از اين شاخص ها کمک به افزايش رشد عرضي در جامعه دانش مدار خواهد بود. از شاخص هاي آموزشي اين بخش مي توان به بالا رفتن سطح علمي، دقيق تر شدن امکانات و ابزارهاي آموزشي، تخصصي تر شدن علوم آموزشي و… اشاره کرد.
مهمترين تاثير و کارکرد چنين سيستم هايي که براي توسعه اطلاعاتي طراحي و تعريف مي شوند در گام اول بازخورد مثبتي است که عايد خود اين سيستم ها مي شود به اين صورت که هر گاه در فرآيند هاي آموزشي با هدف توسعه اطلاعاتي جامعه اطلاعات با نظم سيستماتيک و بوسيله ابزارهاي تکنولوژيک با سرعت و دقت بالا در اختيار کاربر وافعي خود قرار مي گيرد در واقع سطح اطلاعاتي يکي از عناصر پذيرنده اطلاعات را در سيستم بالا مي برد و به او امکان را مي دهد تا در سطح جديدي که اختيار کرده نقش منتقل کننده اطلاعات را نيز بازي کند. ايجاد اين چرخه در سيستم توسعه اطلاعاتي مي تواند هدايت دروني سيستم را نيز به عهده بگيرد و با سرعت و دقت بيشتري موجب بهينه سازي روند آموزش شود. اين مسئله با توجه به تاثير و نقش عوامل اقتصادي در توسعه آموزش و اطلاعات در جوامع مايل به سوي دانش محور شدن مي توان موثر باشد زيرا از حداکثر پتانسيل اطلاعاتي موجود در جامعه در اين سيستم استفاده خواهد شد و نياز به تکرار ها و باز آموزي ها کاهش پيدا خواهد کرد.
در سيستم هاي مديريت يافته توسعه اطلاعاتي به دليل کارکرد و نقش با اهميت آموزش، هميشه از نيروهاي فعال در زمينه آموزش در خود سيستم استفاده مي شود و خروج و ايستايي نيروهاي آموزشي در جوامع دانش مدار ديگر لزوم و نقشي نخواهد داشت. زيرا نگاه موجود به آموزشگر و ابزار آموزش يک نگاه سيستمي و به روز شده است يعني به صورت مداوم و زنجير وار مابين پذيرنده هاي اطلاعات و انتقال دهنده هاي اطلاعات تبادل صورت مي پزيرد و هيچ يک از ارکان يک جامعه دانش محور به علت قرار گرفتن در پروسه هاي آموزشي با هدف توسعه اطلاعاتي به شرايط خروج از جامعه (فرار مغز ها) و يا ايستايي آموزشي و يا از همه بدتر ايستايي فکري نخواهد رسيد .