ارسالی: سید احمد فهیم معصومی
بند آغازین مقدمه اعلا میه جهانی حقوق بشر که به اتفاق آرا در 10 دسامبر 1948 توسط مجمع عمومی ملل متحد صادر شد شاید اولین مفاد یک سند بین المللی (هر چند غیرالزام آور) در تایید همسازی دو رشته حقوق بشر و محیط زیست است. این بند ضمن اشاره به هدف مشترک آن دو مقرر می دارد:
شناسایی حیثیت ذاتی و حقوق برابر و غیر قابل انتقال کلیه اعضای خانواده بشری مبنای اساسی آزادی عدالت و صلح در جهان می باشد. پیوند بین حقوق بشر و حفاظت محیط زیست به روشنی به وسیله اصل اول اعلا میه استکهلم نیز باز گو شده است. براساس این اصل:
انسان از حق بنیادین آزادی، برابری و شرایط مناسب زندگی در محیط زیستی که کیفیت آن یک زندگی شرافتمندانه و مرفه را میسرمی سازد، برخوردار است.
این عبارت، وجود حقی مستقیم برمحیط زیست سالم را یادآوری نمی کند بلکه بیشتر حق برآزادی، برابری و شرایط مناسب زندگی را مجددا تایید می نماید و ضرورت داشتن محیط زیست مناسب را نه به عنوان یک حق بنیادین مستقل بشری بلکه به عنوان ابزار، پیش شرط یا روشی برای دستیابی به حقوق بشری مذکور و حمایت از آنها تلقی می کند. این دیدگاه (البته بدون صدمه زدن به دیدگاه توجیه کننده وجود یک حق مستقل بشری به نام حق بر محیط زیست) صحیح به نظر می رسد. بدیهی است خسارت و پیامدهای زیانبار زیست محیطی ناشی از آلا ینده ها بر کلیه زیبایی های مظاهر مختلف طبیعت و گونه ها، با شرایط مناسب حیات بشری مغایرت دارد.
زیرا اختلا ل اکوسیستم ها و به هم خوردن تعادل آنها سلا مت جسمی و روحی انسان را به خطر می اندازد. با این حال، به دلا یل متعدد شناسایی حقی مستقل بر محیط زیست سالم و بهداشتی، ارزشمندتر از اکتفا به آن به عنوان حقی وابسته به دیگر حقوق اساسی بشری است. برای مثال، نابرابری در وضعیت اقتصادی به وسیله صدمات زیست محیطی بیشتر می شود و شناسایی حق بر محیط زیست سالم و بهداشتی می تواند به وسیله ای برای اعمال سایر حقوق بنیادی بشر تبدیل شود.
مفهوم حق بر محیط زیست در شناسایی منافع نسل های آینده نیز نهفته است. اعلا میه استکهلم اعلام می دارد: انسان از حق بر زندگی در محیطی که کیفیت آن حیات شرافتمندانه و مرفه را میسر می سازد، برخوردار است.
و بالا فاصله اضافه می کند که انسان مسوولیت انحصاری حفاظت و بهبود محیط زیست برای نسل های حاضر و آتی را برعهده دارد. بدیهی است با جهانی که منابع آن به طور ناعادلا نه به وسیله نسل های غیرمسوول تلف می شود، بهره مندی از حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میسر نمی باشد. بنابراین، حق بر محیط زیست به عنوان شکلی از بیان و تجلی کرامت و حیثیت انسان ممکن است به عنوان پیش شرطی ضروری برای تحقق سایر حقوق در آینده تلقی شود.
با این حال در صحبت از آن به عنوان یک حق، تعیین محتوا و ابعاد حقیقی آن ضروری است. اعتراضاتی در برابر شناسایی حق بر محیط زیست صورت گرفته است، زیرا تعریف و تبیین محتوای آن اگر ناممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود. محیط زیست به شیوه های مختلف تفسیرپذیر شده است. هر نقطه از فاصله بین کل بیوسفر و محیط فیزیکی نزدیک هر فرد یا گروه را می توان به عنوان محیط زیست اعلام کرد. علاوه بر این، واژه مذکور فی نفسه واژه ای خنثی است. محیط زیست ممکن است خوب یا بد، زیان دیده یا حفاظت شده باشد. در نتیجه، در متون عمومی حقوق موضوعه یا مثبته که از حق بر محیط زیست سخنی می گویند، برای روشن شدن زوایای این تعریف خنثی خصوصیات و شرایط محدود کننده ای اضافه می شود تا به درک بهتری از این مفهوم کمک نماید. اعلا میه استکهلم از عبارت محیط زیستی که کیفیت آن حیات شرافتمندانه و مرفه را برای بشر فراهم می سازد استفاده می کند. حتی وقتی حق بر محیط زیست به عنوان بهره مندی از محیط زیست بهداشتی و با تعادل زیست بومی تعریف شود، از صراحت چندانی برخوردار نخواهد بود.