حسین انوش
مقدمه
همه ای ما هر روز در عبور و مرور از جاده های غبار آلود میهن خویش شاهد حضور کودکانی هستیم که با ظاهر ژولیده و غبار آلود به دست فروشی؛ تکدی جمع آوری کثافات و…مشغول اند. سماجت آنها در تحریک احساسات ما آنقدر آزار دهنده است که مظلومیت شان را تحت الشعاع قرار میدهد.
این عارضه ای دلگیر تنها منحصر به کشورما(افغانستان) نیست. از کوچه های غبار آلود افغانستان تا خیابان های پرزرق و برق نیویارک این پدیده شوم سراسر پهنه ای دنیای بنام “کودک خیابانی” شناخته شده است و معلول ترین آسیب اجتماعی است که تقریبا نتایج یکسان و دقیقا مشابهی دارند.
فقر والدین، طلاق،مرگ و اعتیاد شان بستر آشکار ساز این آسیب است و جاده ها برای این سرمایه های ملی به مانند پوهنتون یا دانشگاهی است که آزمون ورودی آن دله دزدی، فقرو وقاحت و سماجت است و دوران تخصصی آن در مراکز کانون اصلاح و تربیت و نهایتا زندانها است.
وجود این کودکان در جامعه ما نشان از آسیب هایی دارد که معمولا در خانواده شکل گرفته و به تدریج وضعیتی را سبب می شود که کودکانی که در این سن نیاز به بهره مندی از امکانات رفاهی و آموزشی مربوط به خود را دارند دچار مشکلات مختلفی می شوند از جمله انجام کارهای سخت و زیان آور یا دوری از خانواده و محرو م بودن ازمهرو محبت خانواده، بازماندن از تحصیل، بیماریهای جسمی و روحی و مشکلات بیشمار دیگری که در برخی موارد با افتادن در دام گروههای سازمان یافته تبهکاریی به مراتب وضعیت بدتر و بیشتری گریبانگیر آنان می شود.
من در این نوشته سعی بر آن دارم که کوکان خیابانی را تعریف نموده و علل به وجود آمدن آنها را در سرزمین رنج کشیده ای خود که بعد از هر زخم کهنه اش زخم جدیدی به بازوهایش اثابت می کند؛ بپردازم تا مرحمی برای تسکین دل خود گذاشته و خانندگان عزیز را آگاه سازم که گروهی داریم که بسا مهم ولی فراموش شده ای داریم که اگر دستگیرو مددگاری برایشان پیدا نشود سرنوشت این قشر(کودکان خیابانی) برای فردای کشور جبران ناپذیر خواهد بود.
تعریف کودکان خیابانی
کودکان خیابانی به کودکانی می گویند که در خیابان زندگی می کنند و بدون حمایت خانواده یا بستگان خود؛ سعی دارند از خودشان مراقبت کنند.
این کودکان در واقع کودکان شاغل در خیابان هستند که برای کسب در آمد برای خانواده در خیابان کار میکنند. میزان ارتباط این کودکان با خانواده متفاوت است و ممکن است این ارتباط روزانه ویا در حد چند بار در سال باشد اما به هر حال احساس تعلق به خانواده در این کودکان وجود دارد. اینان به حمایت و بقای خانواده خود از لحاظ اقتصادی کمک میکنند، به اصطلاح نان آوران کوچک خانه هستند. اینها در بیشتر خانواده ها سپربلا و فاجعه ای خانواده ای خویش می شوند وطعمه ی گرگ های خیابانی اند؛ گرگ های خیابانی که از اینها در توزیع مواد مخدر، استفاده از ایشان در محافل به عنوان رقاص، توسط انسان های متحجر وخداناترسی که چون گرگ درپی طعمه ای گوشتی باشد و… استفاده می شوند.
خصایص ذیل را میتوان به کودکان خیابانی اشاره کرد.
- این کودکان وقت زیادی را در خیابان زندگی یا سپری میکنند.
- خیابان منبع معاش کودکان است.
- از آنها به طور شایسته و بایسته توسط بزرگترها نگهداری نمیشود.
اما کودکانی که هم اکنون در خیابانهای کشور ما وجود دارند را میتوان به دسته های ذیل تقسیم کرد.
- کودکان بد سرپرست.
- کودکان بی سرپرست
- کودکان بزهکار
- کودکان کارگر
- کودکان اتباع بیگانه
- کودکان مبتلا به بیماریهای صعب العلاج یا کودکان روانی یا معلول
- کودکانی که با پدر ناتوان خود زندگی می کنند
- کودکانی که با مادر ضعیف و ناتوان خود زندگی می کنند
- کودکانی که با خواهر یا برادر حود زندگی می کنند.
- کودکانی که با ناپدری یا نامادری یا قیم خود زندگی می کنند
موارد فوق شامل تمام کودکان می گردد که در خیابانهای پر از دود و غبار کشور به سر میبرند.
دریکی از روزها به کودکی سرخوردم، که گویا پسرکلان خانواده اش بود و 13 سال سن داشت موهایی ژولیده، پیراهن وبوتهای فرسوده بهتن و پا داشت، از مکتب و سواد خبری نبود پرسیدم اعضای فامیل شما چند تن است؟ گفت: ما درخانواده ای خود 4 تن می باشیم، پدرم دریک حادثه ای انتحاری شهید شده و ما نان آوری بجز خودم نداریم، روزانه صد یا هشتاد افغانی در آمد دارم که صرف می توانم نان خشک برای فامیلم تهیه کنم وبس. به خود گفتم شاید یکی همین باشد اما نه! هزاران تن دیگر نیز همچون این کودک در خیابانهای کشور روزهای شان را به شب و شبهایشان را روز می نمایند.
با اندک تحقیق و پرسشهایی که از کودکان خیابانی در شهری که زندگی میکنم علل و عوامل وجود و ازدیاد روز افزون این کودکان را میتوان به موضوع بعدی آشکار ساخت.
علل به وجود آمدن کودکان خیابانی
علل به وجود آمدن کودکان خیابانی را میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
ازعوامل مهم می توان فقر اقتصادی، تفاوت شدید طبقاتی و نبود عدالت اجتماعی، نرخ بالای بیکاری، افزایش بی رویه جمعیت در محله ها و حاشیه نشین شهرها، فقر فرهنگی خانواده(بی سوادی و کم سوادی)، افزایش نرخ طلاق، اعتیاد، فوت یک یا هر دو والد بر اثر حوادث طبیعی و یا اجتماعی، افزایش بی رویه مشاغل کاذب یا در آمد بالا، کمرنگ شدن فرهنگ مذهبی و ملی و سست شدن بنیان ارزشهای اخلاقی و اعتقادی در جامعه را نام برد.
در این میان فرار کودکان از خانه با محوریت خانواده نقش اساسی را ایفا می کند. عدم به کارگیری راهکارهای تربیتی صحیح وبروز مشکلات متعدد، تبعیض بین فرزندان، کمبود محبت، تنبیهات شدید فزیکی، سوء استفاده جنسی، عدم درک حساسیتهای دوران بلوغ یا نوجوانی، ترس کودک از حضور در مکتب و مدرسه، تفاوت سنی فاحش والدین و کودک و نوع ارتباط بین نسلی، مقدار زوجات پدر خانواده، اختلالات روانی، سرقت های کوچک و بزرگ در منزل و مدرسه، فقرمادی و فرهنگی خانواده و طلاق، عمده ترین مشکلات درون خانوده است که باعث ریزش کودکان به جاده و خیابانها می شود ومتاسفانه جاده ها هم به آغوش باز از ایشان پذیرایی می نمایند.
پیامدهای افزایش و موجودیت کودکان خیابانی
پیامد فرار از خانه و پناه آوردن کودکان به جاده ها چیزی نیست به جز آغاز سوء استفاده هایی از این کودکان از قبیل:
آموزش کودکان و بکارگیری آنان برای حمل و توزیع مواد مخدر و سایر موارد غیر قانونی، آموزش بکارگیری کودکان برای تکدی گری، آموزش و بکارگیری کودکان برای انواع سرقت، جیب بری، کیف زنی، کودک ربایی و….. بهرکشی و سوء استفاده جنسی، فروختن کودکان جهت تجارت اعضای بدن، آموزش و بکارگیری در اماکن فساد، فروختن یا اجاره کودکان به منازل، بکارگیری در مشاغل خدمات پست دست فروشی و معرکه گیری، از جمله سوء استفاده هایی هستند که آثار مخربی برای سلامتی جسمی و صحت روانی کودکان خیابانی چی بسا که برای فردای جامعه و کشور برجا می گذارد.
کودکان امروز که به عوامل فوق الذکر در خیابانها می ریزند، جوانانی فردایست که امید می رود نجات دهنده میهن و سرزمین شان باشند برعکس به یک باند و ویروسی مبدل خواهد شد که هیچ قوه و قدرتی نخواهد جلو امراض برخاسته از ایشان و گروه دهشت افگنی شان را تلافی خواهد توانست.
نتیجه گیری
برای نجات این پدیده ای اجتماعی که همه روزه به تعداد آنها اضافه می گردد الزاما باید پیشگیرییهای که در ذیل اشاره می نماییم صورت بگیرد.
مطرح کردن بحث کودکان خیابانی از طریق نشریات صوتی و تلویزونی و حساس ساختن مردم نسبت به مشکلات کودکان خیابانی، حساس شدن و فعال شدن نهاد های دینی نسبت به پدیده کودکان خیابانی؛ حمایت های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی از طریق سازمانهای غیر دولتی و دولتی از خانواده های کودکان خیابانی و گسترش سیستم تامین اجتماعی؛ تفکیک بین دختر و پسر خیابانی جهت پیشگیری و کنترل آسیب های اجتماعی؛ استفاده از تجربیات موفق سایر کشورها در امور ساماندهی و باز پروری کودکان خیابانی………..
در نهایت برای نجات خیابانها از کودکان و کودکان از خیابانها سعی و تلاش نهایی صورت گیرد تا روزی باشد که هیچ جوانی کودک سرزمین خویش را در جاده ها و خیابانها به چشمهای پر از اشک و انتظار؛ باکفش ها و لباسهای ژولیده و فرسوده نبینم و به جای صندوق های کفاشی و ماشینهای وزن سنجی؛ و تکه های موتر شوی؛ کتابهای مکتب و بکس های مکتب را بدوش بکشند و زندگی پر از قهقرا و خرسندی را در لبهای خویش جاری داشته باشند……
من
می میرم؟
آری
اما امروز چشمان گرسنه ام
بر پُری دستهای بود
که به سختی هم
ازجیب ها بیرون نمی آمدند..
به کودکان فقیر می گویم:
روزنامه ای بر جسدم نهید
تاخوب چشمان شان ببیند
که من
مردانگی شان را
با جنازه ام اندازه گرفتم!!!!
ارسالی: حسین انوش