ارسالی هارون
کشاورزی پايدار در گرو بيوتکنولوژی
شرق ، صفحه علم ، بهنام حبيبى خانيانى*: علم بيوتكنولوژى يكى از علومى است كه در سال هاى اخير رشد بسيار چشمگيرى داشته و با گسترش مرزهاى دانش، باعث تحولى عظيم در عرصه هاى مختلف از جمله بخش هاى كشاورزى، پزشكى، داروسازى، صنعت و محيط زيست شده است. بيوتكنولوژى عبارت است از علم و فن استفاده از موجودات زنده با اهداف صلح دوستانه و بشردوستانه به منظور رفاه حال بشر و حفظ محيط زيست. بيوتكنولوژى كشاورزى، علمى است كه از طريق تكنيك هاى DNA نوتركيب و توليدات بيولوژيكى خاص، موجبات توليد هدفمند گياهان و احشام را با صفات مورد نظر و مطلوب بشر فراهم مى سازد. اين علم در سال هاى اخير باعث افزايش قابل توجهى در توليد محصولات كشاورزى شده است و سودآورى قابل ملاحظه اى را براى شركت ها و موسسات فعال در اين زمينه فراهم كرده، به طورى كه ارزش توليدات جهانى گياهان تراريخت از ۷۵ ميليون دلار در سال ۱۹۹۵ به ۲ ميليارد دلار در سال ۲۰۰۰ رسيده است.
همچنين سطح زير كشت اين گونه گياهان (گياهان توليدشده از طريق بيوتكنولوژى) از ۷/۱ ميليون هكتار در سال ۱۹۹۶ به ۵/۵۲ ميليون هكتار در سال ۲۰۰۱ رسيده است. همراه با توسعه اين علم نوين، مقوله اى به نام كشاورزى پايدار نيز مطرح مى شود. كشاورزى پايدار سيستمى است كه در آن با اعمال مديريت صحيح در استفاده از منابع طبيعى، مى توان نيازهاى غذايى بشر را تأمين و كيفيت محيط زيست را حفظ كرد و از تخريب ذخاير طبيعى جلوگيرى به عمل آورد. در توسعه پايدار كشاورزى، كاهش فشار وارده به اراضى زيركشت، عدم مصرف مواد شيميايى (كود و سم)، حفظ ذخاير طبيعى و سلامت نسل حاضر و آينده، جزء مباحث اصلى است. طى گام هايى كه به سمت ايجاد كشاورزى پايدار برداشته مى شود، قبل از هر چيز بايد به تعادل بين توليدمحصول و تغييرات محيطى توجه شود و سيستم زراعى را نه به منزله مجموعه يا تشكيلات مجزا و مستقل، بلكه به عنوان بخشى از كل سيستم محيط زيست بايستى تلقى كرد. اگر به جاى استفاده از كودها و سموم شيميايى، علف كش ها، هورمون ها و… از تناوب هاى زراعى، بقاياى گياهى، كود سبز، كودهاى آلى، مبارزه بيولوژيك با حشرات و ارقام مقاوم به تنش هاى زنده و غيرزنده، استفاده گردد، آنگاه مى توان گفت كه سيستم كشاورزى پايدار، مولد، تجديدشونده، سودآور و خودكفاست و لطمه اى به محيط زيست وارد نخواهد ساخت.
طبق يك تعريف مشابه ديگر، كشاورزى پايدار، يك سيستم پيشرفته توليد گياه و احشام است كه داراى حداقل ۵ خصوصيت باشد: اول اينكه، اين سيستم، نيازهاى غذايى را به شكل كاملاً ايمن براى بشر برطرف سازد، دوم اينكه، موجبات افزايش كيفيت محيط و منابع طبيعى را فراهم سازد، سوم اينكه، باعث استفاده موثرتر از منابع تجديدنشدنى و حفظ و كنترل بهينه چرخه هاى بيولوژيكى گردد، چهارم اينكه، حمايت اقتصادى از كشاورزان را افزايش دهد و پنجم اينكه موجب افزايش كيفيت زندگى براى كشاورزان و كليه افراد جامعه شود. اگر ادعا كنيم سيستم هاى غذايى ما در بخش كشاورزى، غالباً در درازمدت پايدار نيستند، سخن گزافى نگفته ايم. تقاضا براى محصولات غذايى در بخش كشاورزى در قرن گذشته به دليل رشد جهت، بيش از ۴۰۰درصد افزايش يافته است.
حال بايستى بررسى كرد كه نقش بيوتكنولوژى در توسعه پايدار كشاورزى چيست؟ با توجه به روند روزافزون جمعيت دنيا و افزايش تقاضا براى غذا، دو راه جهت افزايش عملكرد در بخش كشاورزى توصيه مى شود. راه اول، توسعه اراضى قابل كشت و راه دوم افزايش عملكرد در واحد سطح است. در مورد راه حل اول لازم به ذكر است كه زمين از منابع محدود در بخش كشاورزى است و توسعه اين منبع تا حد مختصرى امكان پذير است. دانشمندان عقيده دارند كه در قرن آينده وسعت اراضى كشاورزى حدود ۵درصد افزايش مى يابد. از طرفى آماردانان تخمين زده اند كه جمعيت دنيا تا سال ۲۰۶۰ بين ۱۰ تا ۱۶ ميليارد نفر به يك تعادل نسبى خواهد رسيد، با توجه به اين افزايش جمعيت، رشد پنج درصدى اراضى قابل كشت، جوابگوى نياز غذايى اين جمعيت نخواهد بود. پس راه حل دوم يعنى افزايش توليد در واحد سطح، معقول تر به نظر مى رسد. تاكنون نيز اغلب پيشرفت ها در اين زمينه به دليل افزايش عملكرد در واحد سطح بوده و تاكنون پاسخگوى افزايش جمعيت بوده است، به طورى كه جمعيت جهان نسبت به سال ۱۹۶۰ تقريباً دو برابر شده، در حالى كه در وسعت اراضى كشاورزى تغيير چندانى حاصل نشده است.
يكى از مهمترين راه حل هاى افزايش عملكرد در واحد سطح، به كارگيرى علم بيوتكنولوژى است. اين عمل با تكنيك هاى خاص خود، كشاورزى مدرن را بيشتر و بيشتر به سمت پايدارى منابع طبيعى سوق مى دهد. به خاطر روشن تر شدن نقش باارزش بيوتكنولوژى در كشاورزى پايدار يكسرى نكات ذكر مى شود: اولى اينكه، بيوتكنولوژى دامنه وسيعى از محصولات اصلاح شده و يا جديد را توليد مى كند، دوم اينكه با توليد واريته هاى جديد گياهان زراعى با صفاتى از قبيل مقاومت، تحمل و كيفيت بالا، راه حل جديدى را براى پايدارى منابع طبيعى و توليد غذا ارائه مى دهد، سوم اينكه بيشتر گياهان زراعى نوين كه از طريق بيوتكنولوژى توليد شده اند در مقايسه با گياهان سنتى، در يك قطعه زمين مشخص با نيازهاى طبيعى مشابه، محصول بيشترى توليد مى كنند، چهارم اينكه، تعدادى از اين گياهان جديد، براى مثال آنهايى كه مقاوم به بيمارى يا آفت شده اند، باعث كاهش استفاده از منابع غيرقابل تجديد مى شوند و همچنين با كاهش استفاده از سموم شيميايى، يك ابزار با ارزش جهت توليد محصولات كشاورزى پايدار هستند. علاوه بر موارد ذكر شده، تكنيك هاى مراقبت و نگهدارى گياهان به وسيله عوامل بيوكنترلى جديد كه از بيوتكنولوژى نشأت گرفته اند، موجب عمليات كشاورزى بسيار دقيق با حداقل تلفات و افزايش عملكرد مى شود. بيوتكنولوژى كشاورزى در پايدارى رشد اقتصادى و رقابت اقتصادى خصوصاً در كشورهاى توسعه يافته نقش بسيار مهمى بازى مى كند. از طرف ديگر تعداد بسيار زيادى از افراد در اين بخش با مشاغل بسيار باارزش فعاليت دارند، با اين تفاسير، نمى توان تأثير علم بيوتكنولوژى را در پايدارى اقتصادى نيز ناديده گرفت.
تأثير عمده بيوتكنولوژى بر كشاورزى پايدار، از طريق پيشرفت هاى ژنتيكى است. سودآورى مطلوب و افزايش توليد در اين زمينه، در طول ۱۰۰ سال گذشته عمدتاً به دو دليل اصلى بوده است: يكى پيشرفت هاى ژنتيكى و ديگرى افزايش در استفاده از منابع. همانطور كه ذكر شد، بسيارى از منابع در بخش كشاورزى محدود هستند، بنابراين در درازمدت استفاده عاقلانه از منابع بسيار بااهميت است. آينده كشاورزى پايدار احتمالاً از طريق پيشرفت در علم ژنتيك امكان پذير خواهد بود. براى مثال استفاده از هيبريدهاى پيشرفته در گياه ذرت در دهه اخير، سودآورى بسيار بالايى را براى آمريكاى شمالى به ارمغان آورده و آن را به قطب اصلى ذرت دنيا تبديل كرده است.
همچنين يافته هاى نسبتاً مشابهى از طريق پيشرفت هاى ژنتيكى در مورد گندم، جو، چاودار، سويا و… به دست آمده است. اگر علم بيوتكنولوژى از طريق پيشرفت هاى ژنتيكى بتواند نياز غذايى جمعيت دنيا را مرتفع سازد و از طرفى به حفظ منابع طبيعى كمك كند و بدين وسيله هر دو منابع حياتى (هوا، آب و عناصر غذايى) و همچنين زيبايى محيط زيست (فضاى سبز، پارك ها، تنوع و…) حفظ گردد، آن گاه بيوتكنولوژى در راستاى پايدار كردن كشاورزى حركت خواهد كرد، در غير اين صورت اين علم به عاملى بسيار خطرناك در تخريب منابع طبيعى و اكوسيستم ها تبديل خواهد شد. در صورت عدم استفاده صحيح از اين علم، به جاى پايدار كردن كشاورزى و حفظ منابع، اثرات بسيار مضرى بر پيكره محيط زيست وارد خواهد ساخت. براى مثال، با گسترش توليد گياهان زراعى و احشام با ظرفيت مقاومت به تنش هاى محيطى در مناطقى كه براى گياهان زراعى و دام هاى معمولى نامناسب است، با استفاده از علم بيوتكنولوژى، آسان مى شود. اگر اين امر اتفاق افتد، تنوع زيستى گونه هاى گياهى و حيوانى در اكوسيستم هاى طبيعى كاهش مى يابد. همچنين ممكن است گونه هاى تغييريافته ژنتيكى به گونه هايى خطرناك براى محيط زيست تبديل شوند. گسترش برخى علف هاى هرز، خطر ايجاد نوتركيبى در ويروس ها و پاتوژن ها، ايجاد آلرژى براى برخى افراد، انتقال ژن ها از گونه هاى زراعى تراريخت به گونه هاى وحشى و ايجاد مسموميت غذايى از ديگر خطرات علم بيوتكنولوژى است، كه در صورت عدم استفاده صحيح، وقوع آنها اجتناب ناپذير خواهد بود.
اگر بيوتكنولوژى (و اصلاح نباتات و ژنتيك) در كمك به استفاده موثر و بهتر از منابع، نقص داشته باشند، آنگاه احتمالاً كشاورزى پايدار نخواهد بود و اندازه جمعيت دنيا به دليل استفاده بى رويه و نادرست از منابع كاهش خواهد يافت، همچنين با تخريب زيبايى هاى طبيعى، كيفيت زندگى براى كل جمعيت دنيا كاهش مى يابد.مراقبت هاى محيطى براى پايدار كردن كشاورزى ضرورى است و اگر مديريت صحيحى اعمال گردد، بيوتكنولوژى در افزايش يا نگهدارى منابع محيطى سهيم خواهد بود و در غير اين صورت باعث تخريب محيط خواهد شد و گام هاى بعدى بايد در جهت كاهش ريسك اين قضيه برداشته شود. چيزى كه اغلب در زمينه كاربرد اين علم ناديده گرفته مى شود، مبحث انتقال تكنولوژى است كه بسيار حائز اهميت است، به طورى كه با آموزش صحيح، تك تك افراد اين علم را در مناسب ترين راه و بهترين شكل براى رفع نياز خود به كار گيرند و در اين صورت مى توان انتظار داشت كه بيوتكنولوژى در مسيركشاورزى پايدار و همگام با آن باشد و بدين ترتيب ابزار و متد جديدى را فراهم خواهد كرد تا به هر گونه افزايش تقاضا براى غذا پاسخ دهد، ضمن اينكه توجه خاصى به پايدارى محيط دارد.