کاربردهای سلولهای بنیادی

ارسالی: مروه بیش‌تر سلول‌های تخصص یافته‌ی انسان اگر آسیب سختی ببینند یا بیمار شوند، نمی‌توانند با فرایندهای طبیعی جایگزین بشوند. از سلول‌های بنیادی برای پدید آوردن سلول‌های تخصص یافته‌ی سالم و کارآمد می‌توان بهره گرفت و این سلول‌ها را جایگزین سلول‌های آسیب دیده یا بیمار کرد. ● سلول‌های بنیادی چه کاربردهایی می‌تواند داشته باشد؟ بیش‌تر سلول‌های تخصص یافته‌ی انسان اگر آسیب سختی ببینند یا بیمار شوند، نمی‌توانند با فرایندهای طبیعی جایگزین بشوند. از سلول‌های بنیادی برای پدید آوردن سلول‌های تخصص یافته‌ی سالم و کارآمد می‌توان بهره گرفت و این سلول‌ها را جایگزین سلول‌های آسیب دیده یا بیمار کرد. جایگزین کردن سلول‌های بیمار با سلول‌های سالم را سلول‌درمانی می‌نامند و مانند فرایند جایگزین کردن اندام است؛ البته، در این‌جا به جای اندام تنها از سلول‌ها بهره می‌گیرند. برخی بیماری‌ها و آسیب‌ها را می‌توان با جایگزین اندام سالمی درمان کرد، اما اندوخته‌ی اندام‌ها اهدایی بسیار اندک است. سلول‌های بنیادی می‌توانند سرچشمه‌ی جایگزین و نوشدنی از سلول‌های تخصص‌یافته باشند. به‌تازگی، پژوهشگران بهره‌گیری از سلول‌های بنیادی جنینی و بالغ را به عنوان خاستگاه گونه‌های سلولی تخصص‌یافته، مانند سلول‌های عصبی، سلول‌های ماهیچه‌ای، سلول‌های خون و سلول‌های پوست، برسی می‌کنند تا آن‌ها را برای درمان بیماری‌های گوناگون به کار برند. برای مثال، در بیماری پارکینسون، سلول‌های بنیادی ممکن است برای پدیدآوردن گونه‌ی ویژه‌ای از سلول‌ها عصبی، سلول‌هایی که دوپامین آزاد می‌کنند، به کار آیند. اکنون در میدان نظر، این سلول‌های عصبی را می‌توان در بدن بیمار کار گذاشت و آن‌ها در آن‌جا شبکه‌ی عصبی را در بخش آسیب‌دیده از نو سیم‌کشی خواهند کرد و کارکرد آن بخش را به آن بازمی‌گردانند و بنابراین، بیمار را درمان می‌کنند. برخی از این کاربردها شامل موارد زیر می شود: ۱)سلول‌های بنیادی، قدرت شنوایی و بینایی را در حیوانات برمی‌گردانند محققان می‌گویند سلول‌های بنیادی حاصل از جنین‌های کوچک می‌تواند قدرت شنوایی و بینایی را در حیواناتی که توانایی دیدن و شنیدن را از دست داده‌اند، بازگرداند. به نقل از رویترز، یک گروه تحقیقاتی، با استفاده از سلول‌های بنیادی مغز استخوان انسان، شنوایی را در خوکچه‌های هندی ترمیم کردند و یک گروه دیگر از پژوهشگران با استفاده از سلول‌های بنیادی قورباغه، نوزادان نابینای قورباغه را صاحب چشم‌های سالم کردند. هرچند این یافته‌ها هنوز در انسان آزمایش نشده است اما می‌تواند به روشن شدن برخی از مهم‌ترین فرآیندهای زیست شناختی در رشد و نمو شنوایی و بینایی کمک کند و در ایجاد حوزه جدید پزشکی باززایی مفید واقع شود… آناند اسواروپ، محقق سلول بنیادی در موسسه ملی چشم و یکی از اعضای موسسه‌های ملی سلامت آمریکا گفت: “این کشف نشانگر قابلیت فوق‌العاده تحقیقات سلول‌های بنیادی در درمان گستره وسیعی از بیماری‌های مرگبار و ناتوان کننده است که میلیون‌ها انسان را مبتلا کرده است. ” محققان در آزمایشگاه، سلول‌های بنیادی را به سلول‌های شبه نرون تبدیل کردند و سپس آنها را به گوش داخلی خوکچه‌های هندی پیوند زدند. سه ماه بعد این خوکچه‌ها بخشی از شنوایی خود را به دست آوردند. هدف از انجام این مطالعه، رشد مجدد سلول‌های حساس شنوایی اعلام شده است. این سلول‌ها نقش حیاتی در قدرت شنوایی پستانداران دارند. با این وجود محققان هنوز نمی‌دانند چگونه این فرآیند اتفاق می‌افتد. محققان در یک کنفرانس مطبوعاتی، هدف نهایی از انجام این تحقیقات را، مطالعات مشابه روی انسان اعلام کردند. هنگامی‌که سلول‌های حساس شنوایی در گوش داخلی انسان و سایر پستانداران در اثر صدای بلند، بیماری‌های خودایمنی، داروهای سمی‌ و یا پیری می‌میرند، آسیب دایمی‌ به شنوایی وارد می‌شود. در این میان پرندگان و خزندگان خوش شانس‌ترند. سلول‌های شنوایی آسیب دیده در این حیوانات، باززایی کردند و قدرت شنوایی حیوان را بازگرداندند. در یک مطالعه دیگر، مایکل زوبر و همکارانش در دانشگاه پزشکی سانی در نیویورک با استفاده از سلول‌های بنیادی، در جنین نابینای قورباغه، چشم‌های سالم تولید کردند. معمولا سلول‌های بنیادی قورباغه در محیط آزمایشگاه فقط به پوست تبدیل می‌شوند اما گروه زوبر هفت عامل ژنتیکی مختلف را که موجب فعال شدن ژن‌های تشکیل دهنده چشم می‌شوند، به ظرف آزمایش خود اضافه کردند. زوبر گفت: “هنگامی‌که سلول‌های تغییر یافته به جنین قورباغه پیوند زده شد، نوزادان قورباغه، می‌توانستند ببینند. آزمایش‌های ژنتیکی نشان داده است سلول‌های بنیادی به انواع بسیار متفاوت سلول‌ها تبدیل می‌شوند. ” با این وجود وی تاکید کرد که نتیجه این مطالعه هنوز روی انسان کاربردی ندارد. وی افزود: “هدف پزشکی باززایی، تولید مجدد انواع مختلف سلول‌ها است. ” ۲)درمان نابینایی با سلول‌های بنیادی نابینایی یکی از کابوس‌های بزرگ انسان است؛ چرا که در بسیاری از موارد درمانی برای آن وجود ندارد، اما انسان هم موجودی نیست که به‌راحتی در مقابل سختی‌ها و بیماری‌ها کوتاه بیاید. اخیراً دانشمندان انگلیسی، توانسته‌اند به کمک سلول‌های بنیادی، حس بینایی را به موش‌های نابینا برگردانند. این موفقیت گامی به سوی درمان بسیاری از افراد نابینا محسوب می‌شود؛ هرچند که از درمان موش‌های کور تا درمان انسان‌های نابینا هنوز فاصله زیادی وجود دارد. دانشمندان انگلیسی موفق شده‌اند حیواناتی را که چشم آنها در اثر بیماری‌های مشابه آنچه در انسان دیده می‌شود آسیب دیده، معالجه کنند. آنها با پیوند زدن سلول‌های بنیادی شبکیه به چشم این حیوانات نابینا موفق به این کار شده‌اند. محققان می‌گویند اگر از نتایج این دستاورد بتوان برای معالجه بیماری‌های چشم انسان استفاده کرد، میلیون‌ها نفر که مبتلا به انواع مختلف بیماری‌های شبکیه چشم هستند – از مشکلات ناشی از سالمندی گرفته تا دیابت – از آن بهره خواهند برد، چرا که پیش از این ترمیم سلول‌های شبکیه چشم امکان نداشت. شبکیه چشم، لایه‌ای از سلول‌های عصبی و حساس به نور مخروطی و استوانه‌ای است که تصاویر را به پیام‌های عصبی تبدیل می‌کند و به دلیل داشتن ماهیت عصبی، در صورت آسیب دیدگی ترمیم نمی‌شود. اصولاً ترمیم سلول‌های عصبی بطور طبیعی در بدن انسان به‌صورت بسیار محدود انجام می‌شود. می‌توان ‌گفت سلول‌های عصبی یا همان “نورون “‌ها تقریباً غیر قابل ترمیم تلقی می‌شوند و ازهمین ‌روست که مثلاً یک بیمار دچار ضایعه نخاعی را نمی‌توان به‌آسانی درمان کرد. به این دلایل است که گامی، هرچند کوچک، در ترمیم سلول‌های عصبی، می‌تواند موفقیت بزرگی تلقی شود. در مطالعه اخیر، که با بودجه شورای تحقیقات پزشکی انگلستان انجام شده، دانشمندان موسسه تحقیقات چشم و بهداشت کودک وابسته به دانشگاه لندن و بیمارستان چشم مورفیلدز، سلول‌هایی را که از رشد بیشتری برخوردار بودند و از قبل برای تبدیل شدن به دریافت کننده‌های نوری برنامه‌ریزی شده بودند را به چشم موش‌های نابینا پیوند زدند. تیم پزشکان، سلول‌های بنیادی مورد نیاز در این پیوند را از موش‌های پنج روزه، یعنی زمانی که شبکیه شکل می‌گیرد، برداشتند. این سلول‌ها سپس به چشم حیواناتی که از لحاظ ژنتیکی طوری طراحی شده بودند که مبتلا به بیماری چشمی شوند و به تدریج بینایی خود را از دست بدهند، پیوند زده شد. پیوند موفق بود. سلول‌های بنیادی به سلول‌های شبکیه تبدیل شده و سلول‌های تازه شبکیه به سایر سلول های عصبی شبکیه پیوند خوردند و به این ترتیب حس بینایی دوباره به موش‌های نابینا شده بازگشت. آزمایش‌ها نشان داد که مردمک چشم موش به نور واکنش نشان داد و عصب چشم فعال بود و ثابت می‌‌کرد علائم به مغز ارسال می‌شود. دانشمندان می‌گویند شاید شبکیه یکی از بهترین نقاط برای امتحان کردن پیوند سلولی باشد، زیرا نابودی دریافت کننده‌های نوری در ابتدا به باقی بخش‌های عصبی میان چشم و مغز آسیب نمی‌رساند. تلاش‌های قبلی برای پیوند زدن سلول‌های بنیادی، به این امید که به دریافت کننده‌های نوری تبدیل شوند، شکست خورده بود، چرا که سلول‌ها از رشد کافی برخوردار نبودند. با وجودی که نتایج این کار در موش‌ها خیلی خوب جواب داده ولی تکرار کاری مشابه آن در انسان کمی مشکل است و البته این مشکل، بیشتر اخلاقی است، چرا که برای اینکه بتوان از سلول‌های بنیادی انسان در مرحله‌ای که در حال تبدیل به سلول‌های شبکیه است، استفاده کرد، باید سلول‌های بنیادی از جنین در سه ماه دوم بارداری برداشته شود. به همین خاطر، گروه تحقیقاتی دانشگاه لندن و بیمارستان چشم پزشکی مورفیلدز قصد ندارد در این مسیر حرکت کند. دکتر رابرت مک لارن، متخصص در بیمارستان چشم مورفیلدز که در این تحقیقات شرکت داشته در این باره می‌گوید: “اکنون، هدف مطالعه سلول‌های بنیادی بزرگسالان است تا معلوم شود آیا امکان تغییر ژنتیکی آنها به طوری که مانند سلول‌های شبکیه موش رفتار کنند وجود دارد یا نه؟ ” سلول‌هایی در حاشیه شبکیه چشم افراد بزرگسال وجود دارد که تصور می‌شود دارای خواص سلول‌های بنیادی باشد و به گفته تیم متخصصان این پروژه تحقیقاتی، می‌تواند برای عمل پیوند مفید باشد. ۴)درمان ناباروری با سلول‌های بنیادی ناباروری دغدغه ۱۰ تا ۱۵ درصد مردم دنیاست. آماری که کم و بیش، با همین رقم خودش را در مرزهای کشور هم نشان می دهد. طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت (WHO) تعداد زوج های نابارور دنیا به ۵۱۰ میلیون زوج می رسد. با این حال، ایران در سال های اخیر در درمان ناباروری حرف های زیادی برای گفتن داشته است. باز شدن پای تحقیقات مربوط به سلول های بنیادی هم در این میان، دریچه تازه ای است که شاید به زودی به روی جماعت در انتظار فرزند گشوده شود. محققان ایرانی امیدوارند با پیوند سلول های بنیادی به افراد نابارور قابلیت به وجود آمدن نطفه در آن ها را به وجود می آورند. محمدرضا نوروزی رئیس انجمن ناباروری ایران، می‌گوید: “‌یکی از روش‌های جدید درمان ناباروری استفاده از سلول‌های بنیادی برای مردان و زنانی است که توانایی تولید نطفه ندارند. آزمایش‌های مطالعات حیوانی این روش در ایران بر روی موش انجام شده و موفقیت‌آمیز بوده است. فاز انسانی مطالعه این روش هم شروع شده که اگر به جواب نهایی برسد، تحول مهمی در درمان ناباروری محسوب می‌شود. ” بر اساس مطالعات انجام شده، ۹۰ درصد زوج‌های نابارور می‌توانند با استفاده از یکی از روش‌های درمانی موجود صاحب فرزند شوند. استفاده از سلول‌های بنیادی می‌تواند مشکل ۱۰ درصد باقیمانده را حل کند. ” ● شیوع ناباروری در حال حاضر، روش‌های درمانی مختلفی برای درمان ناباروری در ایران و جهان وجود دارد. لقاح مصنوعی، IVF و میترواینجکشن از جمله این روش ها هستند که به گفته درمانگران به طور معمول تا حدود ۳۵درصد در درمان ناباروری مؤثر‌ند. روش تخمک‌گذاری و لقاح مصنوعی معمولا به تولد چند جنین منتهی می‌شود. در حالی که زوج‌های نابارور معمولا خواهان یک فرزند هستند و این یکی از عوارض این نوع درمان‌ها است که در برخی کشورها مانند چین با توجه به سیاست کشورشان محدودیت‌هایی برای این روش قائل شده اند. البته این مسئله در کشور ما هنوز بلاتکلیف است. در دنیای امروز عوامل مختلفی موجب ناباروری در مردان و زنان می شود که علاوه بر عوامل ژنتیک عوامل اجتماعی، زندگی شهری، برخورد با اشعه‌ها، بیماری های عفونی شایع جوامع، در این زمینه دخیل هستند. تئوری‌هایی که مبنی بر تأثیر آلودگی هوا و امواج موبایل در این زمینه مطرح است که هنوز اثبات نشده است. عوامل روحی روانی هم موجب ناتوانی جنسی و کم شدن ارتباط جنسی می‌شود که در این زمینه دخیل هستند. علاوه بر این بالا رفتن سن ازدواج موجب شده است که شانس ناباروری در زوج های جوان افزایش یابد. ۵)کاربرد سلولهای بنیادی در بیماری پارکینسون بیماری پارکینسون از جمله بیماریهای سیستم اعصاب مرکزی است که بیش از ۲درصد جمعیت بالای ۶۵ سال را دربرمی گیرد. این بیماری از دیدگاه آسیب شناسی با از بین رفتن گروه خاصی از نورون ها در ناحیه مغز میانی به نام نورون های دوپامینرژیک مشخص می شود. لرزش، سختی و کم حرکتی که از بارزترین نشانه های این بیماری است، در اثر از بین رفتن این نورون ها ایجاد می شود. از دیگر نورون هایی که در این بیماری دچار آسیب می شوند، نورون های نورآدرنرژیک و سروتونرژیک نواحی خاصی از مغز میانی است که در ایجاد افسردگی و زوال عقلی یا دمانس (Dementia) که غالباً با این بیماری همراه هستند، دخیل است. علت از بین رفتن گروه خاصی از نورون ها در بیماری پارکینسون نامشخص است لیکن گمان می رود تنش ناشی از حضور اکسیژن (oxidative stress)، عملکرد نادرست میتوکندری و excytotoxic damage در فیزیوپاتولوژی این بیماری مؤثر باشند؛ در ضمن به دلیل اینکه این بیماری در اغلب موارد به صورت انفرادی (sporadic) است، گمان می رود فاکتورهای ژنتیکی همراه با فاکتورهای محیطی نظیر ویروسها در بروز این بیماری نقش ایفا می کنند. در عین حال موارد نادری از این بیماری به صورت خانوادگی وجود دارد. در این موارد جهش در ژن های خاصی که عمدتاً در تجزیه پروتیین ها نقش دارند، عامل اصلی بروز بیماری است. رایج ترین روش درمانی این بیماری استفاده از داروهای L-Dopa و Carbidopa است. این دو ماده سبب افزایش سنتز و رهاسازی دوپامین می شوند در رفع کم تحرکی و سختی، به ویژه در مراحل اولیه درمان مؤثر هستند. اما با پیشرفت بیماری به دلیل از بین رفتن نورون های دوپامینرژیک سنتز دوپامین، نتیجتاً کارآیی درمان کاهش می یابد. به تازگی روش جدید سلول درمانی برای درمان این بیماران مورد توجه قرار گرفته است. در این روش، درمان با پیوند سلولهای مناسب به ناحیه آسیب دیده صورت می گیرد. بدین منظور می توان انواع مختلی از سلول ها از جمله بافت مغزی جنین را به کار برد. لیکن به دلیل مشکلات اخلاقی و تکنیکی موجود به دلیل نیاز به تعداد زیاد جنین و نیز رد پیوند استفاده از این روش با محدودیت های زیاد روبرو است.گزینه دیگر برای سلول درمانی استفاده از سلولهای بنیادی (stem cell) است. به منظور کاربرد این سلولها در پیوند و درمان بیماری پارکینسون لازم است این سلولها ابتدا به نورون های دوپامینرژیک تمایز یابند. با دو روش کلی می توان به این هدف نایل شد: ۱) دستکاری ژنتیکی سلولهای بنیادی ۲)تغییر شرایط محیط کشت سلولهای بنیادی. در روش اول با واردکردن ژنی که نقش اساسی در تکوین نورون های دوپامینرژیک دارد ( نظیر فاکتور رونویسی Nurrl) به سلولهای بنیادی، تمایز این سلولها را به نورون های دوپامینرژیک موجب می شویم. در روش دوم با اضافه کردن فاکتورهای القاکننده خاص به محیط کشت و از طریق کشت همراه (coculture) سلولهای بنیادی با گروه خاصی از سلولها که توانایی القای سلول بنیادی به سلولهای عصبی را دارند نورون های دوپامینرژیک حاصل می شود. فاکتورهایی که جهت القا استفاده می شوند عمدتاً برگرفته از مسیرهای تکوینی طبیعی تولید این نورون ها در بدن است و از آن جمله می توان فاکتورهای Shh و FGF۸ را نام برد. شناسایی نورون های دوپامینرژیک براساس داشتن آنزیم (TH) Tyrosine Hydroxylase صورت می گیرد. TH آنزیم اصلی در مسیر تولید دوپامین از اسید آمینه Tyrosine است. پس از تولید سلولهای بیان کننده این آنزیم، این سلولها به موش مدل پارکینسونی تزریق می شوند. چنین موشی با وارد کردن آسیب بافتی به ناحیه خاصی از مغز میانی (midstriaTum) به وسیله تزریق ماده (۶-OHD hyroxydopamine) حاصل می شود. گروه دیگری ازمحققان از سلولهای بنیادی تمایز نیافته جهت پیوند استفاده کرده اند. این سلولها پس از پیوند به ناحیه آسیب دیده، به نورون های دوپامینرژیک تمایز می یابند. با این حال در هر دو نوع آزمایش مشکلاتی در زمینه تعیین تعداد دقیق سولهای پیوند شده و احتمال تشکیل تومور و مرگ سلولهای پیوند شده وجود دارد. لذا با وجود تحقیقات صورت گرفته، هنوز مطالعات بیشتری به منظور ارزیابی کارایی و ایمنی پیوند سلولهای بنیادی جهت درمان بیماران پارکینسونی نیاز است ۶)روش جدیدی برای پیوند سلول‌های بنیادی به بیماران قلبی با استفاده از نانوتکنولوژی استفاده از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، یکی از امیدهای در حال تحقق بشر در حوزة‌ علوم پزشکی است که روزبه‌روز، افق‌های تازه‌ای از آن نمایان می‌شود. در مطلب حاضر که گزیده‌ای از سخنان دکتر علیرضا قدسی‌زاد، رزیدنت سال پنجم جراحی قلب در دانشگاه دوسلدورف آلمان است، به روش‌ جدیدی از پیوند سلول‌های بنیادی بالغ به بیماران قلبی اشاره شده است که در آن از نانوتکنولوژی هم استفاده می‌شود. وی این روش را به‌عنوان پروژة تحقیقاتی برای اتمام دورة تخصصی جراحی قلب انجام داده است: استفاده از سلول‌های بنیادی برای درمان بیماری‌های صعب‌العلاج، یکی از امیدهای در حال تحقق بشر در حوزة‌ علوم پزشکی است که روزبه‌روز، افق‌های تازه‌ای از آن نمایان می‌شود. در مطلب حاضر که گزیده‌ای از سخنان دکتر علیرضا قدسی‌زاد، رزیدنت سال پنجم جراحی قلب در دانشگاه دوسلدورف آلمان است، به روش‌ جدیدی از پیوند سلول‌های بنیادی بالغ به بیماران قلبی اشاره شده است که در آن از نانوتکنولوژی هم استفاده می‌شود. وی این روش را به‌عنوان پروژة تحقیقاتی برای اتمام دورة تخصصی جراحی قلب انجام داده است: ● هدف از پیوند‌ هدف از انجام این عمل، تهیه و پیوند نوع خاصی از سلول‌های بنیادی بالغ ( Adult stem cells ) به بیماران قلبی بود. بیمارانی که در این روش مورد مطالعه و آزمایش قرار گرفتند، دچار ایسکمی عضلات قلبی (از بین رفتن سلول‌های میوکارد در نتیجة قطع جریان خون یا Myocardial-ischemia ) بودند و انجام عمل پیوند عروق میان‌بُر کرونری یا بای‌پس ( Bypass ) برای آنان کارساز نبود. در این روش جدید که نوعی Stem cell therapy (درمان با استفاده از سلول‌های بنیادی) است و نیازمند انجام عمل قلب باز است، ابتدا با استفاده از نور لیزر، بافت عضلانی قلب بیمار در ناحیة دچار ایسکمی تحریک می‌شوند. سپس، سلول‌های بنیادی اخذشده از خود فرد به اطراف ناحیة دچار آسیب تزریق می‌شوند تا ضمن تمایز به سلول‌های عضلة قلب، منطقة آسیب‌دیده را ترمیم نمایند. ▪ سلول‌های بنیادی مورد استفاده و شیوة عمل مطالعات بالینی ما برای بررسی کارایی روش یادشده در ترمیم ضایعات عضلة قلب،‌ تاکنون بر روی هشت بیمار دچار ایسکمی عضلة قلب انجام شده است. در این روش که در نوع خود شیوه جدیدی از پیوند سلول‌های بنیادی به بیماران محسوب می‌شود، از سلول‌های بنیادی بالغ ردة ACC۱۳۳ + که از مغز استخوان ( Bone marrow ) خود بیمار جداسازی می‌شود، استفاده می‌گردد. در شیوة مذکور، کل مراحل نمونه‌گیری (آسپیراسیون) از مغز استخوان بیمار، جداسازی سلول‌های بنیادی ACC۱۳۳ + و تزریق آن‌ها به ناحیة ایسکمیک عضلة قلب، در مدت زمانی حدود ۳ ساعت قابل انجام است. لازم به ذکر است که در این روش، نمونه مغز استخوان، پس از بیهوشی بیمار در اتاق عمل و از استخوان‌های لگن تهیه می‌شود. حجم نمونة مغز استخوان گرفته‌شده در این مرحله فاکتور مهمی است که تعداد نهایی سلول‌های بنیادی ACC۱۳۳ + را تعیین می‌کند. گروه جراحی ما تاکنون بیشترین مقدار گزارش‌شدة مغز استخوان (حدود ۳۳۰ میلی‌لیتر) در دنیا را از بیمار اخذ کرده است. پس از این مرحله، سلول‌های بنیادی مورد نظر با استفاده از کیت خاصی از نمونة آسپیرة مغز استخوان جداسازی می‌شود و به روش ترانس اپی‌کاردیال (از بیرون عضلة قلبی) به نقاط متعدد اطراف ناحیة ایسکمیک تزریق می‌شود. ▪ استفاده از لیزر به‌عنوان عامل تقویت‌کننده استفاده از لیزر در این عمل به‌ علت توان آن در ایجاد واکنش التهابی ( Inflammation ) موقت در بافت و افزایش خون‌رسانی به ناحیة دچار آسیب است. در واقع قبل از تزریق سلول‌های بنیادی به ناحیة ایسکمیک، جهت تحریک خون‌رسانی به آن ناحیه و زنده ‌نگهداشتن سلول‌های بنیادی تزریق‌شده، از خاصیت التهاب‌زایی موقت لیزر به ‌عنوان یک عامل کمکی در ترمیم سریع‌تر ناحیه استفاده می‌شود. در این عمل، ابتدا به کمک لیزر حدود ۱۵ تا ۲۰ حفره در عضلة قلب ایجاد شده و سپس سلول‌ها به اطراف ناحیة دچار ایسکمی تزریق می‌شوند. بنابراین، لیزر در این عمل فقط به ‌عنوان یک عامل تقویت‌کننده ( Booster ) برای افزایش جریان خون استفاده می‌شود. ● مزایای این روش پیوند روش مورد استفاده در این نوع عمل پیوند، در مقایسه با شیوه‌های دیگر پیوند سلول‌های بنیادی به بیماران قلبی، از ویژگی‌ها و مزایای زیادی برخوردار است که مهم‌ترین آن‌ها به این شرح است: ۱) با توجه به این‌که کلیة مراحل استخراج و پیوند سلول‌های بنیادی در مدت زمان حدود ۳ ساعت قابل انجام است، بنابراین مدت ماندن بیمار در اتاق عمل به‌طور قابل ملاحظه‌ای کوتاه‌تر است. ۲) استفاده از کیت ویژة جداسازی سلول‌های بنیادی در یک سیستم بسته و استریل، عملاً نیاز به آزمایشگاه‌های مجهز و پیشرفته با استانداردهای خاص ( GMP Lab ) را مرتفع می‌کند. این کار با بالابردن ضریب ایمنی کار، احتمال انتقال آلودگی و عفونت به بیمار را منتفی می‌سازد. ۳) تمام مراحل تهیة نمونه مغز استخوان، جداسازی سلول‌ها و پیوند آن‌ها، در اتاق عمل و صرفاً توسط خود جراح قلب صورت می‌گیرد. بنابراین، با استفاده از این شیوه نیازی به همکاری گروه دیگری از متخصصان مانند هماتولوژیست‌ها و غیره نیست. ۴) با توجه به این‌که در این روش علاوه بر تزریق سلول‌های بنیادی به اطراف عضلة دچار عارضه، از خاصیت هم‌افزایی نور لیزر نیز استفاده می‌شود، در نتیجة التهاب موقت ایجادشدة ناشی از تابش نور لیزر، خون‌رسانی به ناحیة ایسکمیک و تزریق‌شده، افزایش می‌یابد و با این کار، احتمال موفقیت در پیوند سلول‌های بنیادی و زنده ماندن سلول‌های پیوندی افزایش می‌یابد. ● این روش پیوند برای کدام گروه از بیماران قلبی مناسب است؟ گروهی از بیماران قلبی برای درمان مشکلات و نارسایی‌های قلبی،‌ نیاز به عمل جراحی قلب باز و پیوند عروق میان‌بُر کرونری یا بای‌پس دارند. اما گاهی اوقات پس از این‌که بیماری برای انجام عمل بای‌پس عروق کرونری، تحت عمل قلب باز قرار می‌گیرد، به علت برخی مشکلات از جمله کوچک ‌بودن رگ بسته‌شده یا سفت شدن بافت‌های پیرامونی، امکان چنین عملی برای بهبودی وی وجود ندارد. در این شرایط، یکی از بهترین گزینه‌ها انجام عمل پیوند سلول‌های بنیادی به ناحیه دچار آسیب قلب است. بنابراین، در روش مذکور جراح قلب قادر است پس از مواجهه با چنین بیمارانی، فقط در مدت زمان ۳ ساعت، ضمن تهیة سلول‌های بنیادی، آن‌ها را به قلب بیمار پیوند بزند. به‌ عبارت بهتر، یکی از قابلیت‌های ارزشمند و در خور توجه این روش آن است که نه‌تنها پیش از عمل جراحی، بلکه پس از بازکردن قفسة‌ سینة بیمار نیز، جراح این امکان و فرصت را خواهد داشت تا از روش سلول‌درمانی استفاده کند. شایان ذکر است که در بیش از ۵۰ درصد بیماران قلبی، قبل از اقدام به عمل جراحی معیارهای لازم برای پیوند سلول‌های بنیادی وجود دارد. اما با این روش، در مورد بیماران دیگری که در حالت اورژانس به بیمارستان منتقل شده و این تشخیص قبلاً برای آن‌ها داده نشده باشد، می‌توان پس از اقدام به عمل جراحی و در حین کار چنین تصمیمی را اتخاذ کرد. برای مثال، اگر بیمارانی که در مرحلة نهایی نارسایی قلبی ( End stage heart failure ) قرار داشته و به علت سخت‌شدن دیواره عروق کرونری، رگ‌های درگیر به‌طور کامل بسته‌شده و به موقع تحت درمان بای‌پس قرار نگیرند، جراح تنها پس از باز کردن قفسة سینه بیمار متوجه عدم کارایی روش بای‌پس برای درمان فرد می‌شود. در چنین موارد اورژانسی، می‌توان با پیوند سریع سلول‌های بنیادی به قلب بیمار، جان او را نجات داد. ● هزینه پیوند سلول‌های بنیادی با روش مذکور همان‌طور که قبلاً‌ ذکر شد، در روش یادشده، برای تهیة سلول‌ها از کیت ویژه‌ای برای جداسازی سلول‌های بنیادی ACC۱۳۳ + از نمونة مغز استخوان بیمار استفاده می‌شود. هزینة استفاده از این کیت برای هر بیمار در حدود سه تا هفت‌ هزار یورو است. علت گران بودن این کیت آن است که کل لوازم آن یکبار مصرف بوده و برای هر عمل باید مجموعة تازه‌ای استفاده شود. اما علیرغم گران بودن کیت، استفاده از این ابزار به دلیل استریل بودن و داشتن سیستم کاملاً‌ بستة آن، نیاز به سرمایه‌گذاری‌های کلان جهت تجهیز آزمایشگاه‌های پیشرفته با شرایط GMP Lab برای تهیة سلول‌های بنیادی عاری از آلودگی را کاملاً مرتفع می‌کند. لازم به ذکر است که کیت مورد استفاده در این عمل ویژة کارهای بالینی است و با انواع آزمایشگاهی آن که ارزان‌تر بوده و مجوزهای استفاده برای انسان را ندارد، کاملاً متفاوت است. ● خصوصیات سلول‌های بنیادی مورد استفاده همان‌طور که ذکر شد، از سلول‌های بنیادی ردة ACC۱۳۳ + که از مغز استخوان خود فرد جداسازی می‌شود، برای سلول‌درمانی در این روش استفاده می‌شود. در حال حاضر و بر اساس یافته‌های محققان، سلول‌های بنیادی ACC۱۳۳ + به‌عنوان سلول‌های بنیادی اولیه ( Primitive stem cells ) شناخته می‌شوند. به عبارت دیگر، این سلول‌ها توانایی تمایز به اغلب سلول‌های دیگر از جمله سلول‌های عصبی، ماهیچه‌ای قلبی و استخوانی (استئوکلاست) را دارا هستند. بنابراین در مقایسه با دیگر رده‌های سلولی اخذشده از مغز استخوان، بهترین شرایط را برای پیوند دارند. ● جداسازی سلول‌های ACC۱۳۳ + با استفاده از نانوتکنولوژی در کیت ویژه‌ای که برای جداسازی سلول‌های بنیادی ACC۱۳۳ + از نمونة مغز استخوان استفاده می‌شود، جداسازی سلول‌ها بر مبنای اتصال رسپتورهای ( Receptors ) سلولی به گیرندة اختصاصی آنها استوار است. به عبارت دیگر، سلول‌های بنیادی ACC۱۳۳ + در سطح خود دارای رسپتوری به‌نام ACC۱۳۳ هستند که قادر است به گیرندة اختصاصی خود اتصال یابد. گیرندة مذکور که آنتی‌بادی اختصاصی (منوکلونال) بر علیه ACC۱۳۳ است، به یک قطعة ۵۰ نانومتری با خاصیت آهن‌ربایی (مگنت) متصل می‌شود که اصطلاحاً آنتی‌بادی منوکلونال کونژوگه نامیده می‌شود. پس از تهیة خون مغز استخوان، نمونه را از ستونی که حاوی آنتی‌‌بادی‌های کونژوگة تثبیت شده است، عبور می‌دهند. در نتیجه، سلول‌های بنیادی با گیرندة سطحی ACC۱۳۳ به آنتی‌بادی‌ها چسبیده و به‌راحتی قابل جمع‌آوری هستند،‌ در حالی‌که رده‌های دیگر سلولی موجود در نمونه از ستون خارج و حذف می‌شوند. کل این روند در داخل کیت استریل انجام می‌شود و سلول‌های مورد نیاز برای پیوند با خلوص بالا، بدون آلودگی و در کمترین زمان ممکن در اختیار جراح قلب قرار می‌گیرند. لازم به ذکر است که در داخل نمونة اخذ‌شدة مغز استخوان، کمتر از ۵/۱ درصد سلول‌ها از نوع ACC۱۳۳ + هستند و بقیه شامل رده‌های دیگر سلولی هستند. برای مثال، کمتر از ۱۰ درصد سلول‌ها از نوع CD۳۴ + و حدود ۲۵-۲۰ درصد سلول‌ها CD۱۱۷ + هستند. ۷)کاربردهای سلول‌های بنیادی در پزشکی متن زیر به بیان کاربردهای عملی، قریب‌الوقوع و قابل‌انتظار سلول‌های بنیادی می‌پردازد. این متن، دیدگاه آقای مسعود سلیمانی، دانشجوی دکتری تخصصی گروه هماتولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه تربیت مدرس در این زمینه می‌باشد: تولید اینترفرون‌ها در زمان خود، انقلاب در پزشکی محسوب شد و این امیدواری را پیش آورد که بتواند به‌عنوان درمان قطعی سرطان مورد استفاده قرار گیرد؛ اما گذشت زمان برخی محدودیت‌های آن را نمایان ساخت. پس از آن، ژن‌درمانی به عنوان راهی برای درمان سرطان مطرح شد که سر و صدای زیادی در مجامع علمی و پزشکی به راه انداخت؛ در این تکنولوژی، معمولاً از ویروس‌ها به عنوان ناقلین ژن‌ها استفاده می‌شود که مشکلاتی همچون تومورزایی، بیماری‌زایی و غیره را به همراه دارد و لذا این روش نیز با محدودیت‌های جدی روبرو شد. امروزه یکی از کاربردهای سلول‌های بنیادی که توجه زیادی را به خود معطوف داشته است، همین درمان سرطان است؛ چرا که از سلول‌های بنیادی انسانی و معمولاً بدون تغییر ژنتیکی، می‌توان برای ترمیم بافت‌های آسیب دیده استفاده کرد. هر چند استفاده از سلول‌های بنیادی، در مراحل اولیه خود به سر می‌برد، اما متخصصین معتقدند در آینده‌ای نه‌چندان دور، کاربردهای وسیعی در علم پزشکی خواهد داشت. با این اعتقاد، هم‌اکنون در اقصی نقاط جهان تحقیقات وسیعی در خصوص استفاده از سلول‌های بنیادی در جهت تأمین سلامت انسان در حال انجام است. در ذیل به چند نمونه از کاربردهای نزدیک به حصول سلول‌های بنیادی اشاره می‌شود: ۱) ترمیم بافت‌های آسیب‌دیده قلب امروزه شمار زیادی از مردم دنیا از بیماری‌های قلبی ناشی از آیسیب‌دیدگی بافت‌های آن رنج می‌برند که بعضاً منجر به مرگ نیز می‌شود. ترمیم بافت‌های آسیب‌دیده، همواره یکی از دغدغه‌های پزشکان و متخصصین علوم پزشکی بوده و بهره‌گیری از سلول‌های بنیادی، امید تازه‌ای در این عرصه به وجود آورده است. متخصصین امیدوارند سلول‌های بنیادی را از مغز استخوان افراد بیمار (یا جنین نوظهور) استخراج و آنها را در محیط آزمایشگاه به سلول‌های قلبی تبدیل نمایند و نهایتاً با تزریق این سلول‌های تمایزیافته به بدن، امکان ترمیم بافت‌های آسیب‌دیده قلب را فراهم آورند. البته این تکنیک هنوز در مرحله آزمایشگاهی است، اما موفقیت‌های به‌دست آمده در حیوانات آزمایشگاهی، احتمال بهره‌گیری از آن را در انسان قوت بخشیده است. ۲) ترمیم بافت‌های استخوانی در افرادی که شکستگی وسیع استخوان دارند و یا کسانی که مورد عمل جراحی مغزی قرار گرفته و کاسه سر آنها برداشته شده و همچنین اشخاصی که استخوان‌های آنها به‌کندی جوش می‌خورد، از سلول‌های بنیادی برای جوش‌خوردگی سریع و جلوگیری از عفونت‌های بعدی استفاده می‌شود. در این تکنیک، سلول‌های بنیادی مزانشیمی از فرد گرفته شده و در محیط آزمایشگاه به سلول‌های استئوپلاست (استخوانی) تبدیل می‌شوند، سپس این سلول‌ها در کنار بافت‌های آسیب‌دیده استقرار می‌یابند تا باعث جوش‌خوردگی سریع این بافت‌ها گردند. در این مورد، سلول‌ها از خود شخص جدا می‌شوند؛ بنابراین مشکل پس‌زدگی و عوارض جانبی را نیز در برندارد. تکنیک مذکور از مرحله آزمایشگاهی خارج شده و هم‌اکنون درکشورهای پیشرفته دنیا از جمله آمریکا و ژاپن به طور عملی و کاربردی بر روی بیماران انجام می‌شود. ۳) درمان بیماری‌ها و ضایعات عصبی پیشرفت‌های بشر در زمینه تولید، تکثیر و تمایز سلول‌های بنیادی، این امید را به وجود آورده است که بتوان از این سلول‌ها در مداوای ضایعات عصبی مانند قطع نخاع و بیماری‌های عصبی همچون آلزایمر، پارکینسون، MS و غیره نیز بهره برد. در این مورد نیز پس از تهیه سلول‌های بنیادی از شخص موردنظر، آن‌ها را به سلول عصبی تبدیل نموده و برای ترمیم یا مداوا مورد استفاده قرار می‌دهند. البته بخش اعظم این تکنولوژی، در مرحله آزمایشگاهی است؛ اما با پیشرفت‌های خوبی همراه بوده است. به‌عنوان مثال، طی گزارشی که اخیراً منتشره شده، متخصصین فرانسوی موفق شدند با استفاده از سلول‌های مزانشیمی، موش قطع نخاع شده‌ای را تا حدی بهبود بخشند که قادر به حرکت باشد ( البته نه با تعادل صددرصد). این موضوع در صورتی‌که با موفقیت نهایی توأم شود، انقلاب بزرگی در پزشکی به شمار می‌رود. ضمن اینکه یک شرکت آمریکایی بنام اورسی که یک مرکز تحقیقاتی خصوصی بوده و متخصصین ارشد جهان در زمینه سلول‌های بنیادی را گرد هم آورده، ادعا کرده است که قادر به مداوای بیماری‌هایی مانند آلزایمر، پارکینسون، MS و غیره می‌باشد که این عمل را با استفاده از سلول‌های بنیادی خود شخص انجام می‌دهد؛ البته در قبال آن هزینه‌‌های بالایی تا حد ۱۰۰ هزار دلار دریافت می‌نمایند. ۴) ترمیم سوختگی‌ها و ضایعات پوستی جراحات پوستی ناشی از سوختگی یا صدمات دیگر، بسیاری از بیماران را به خود مبتلا نموده است. در روش معمول برای ترمیم قسمت‌های صدمه‌دیده، از پوست بخش‌های سالم بدن استفاده می‌شود که مشکلاتی را برای بیمار به‌وجود می‌آورد. اما با .استفاده از سلول‌های بنیادی می‌توان سلول‌های پوستی را در محیط آزمایشگاه تولید نمود و درترمیم بافت‌های صدمه‌دیده از آنها استفاده کرد. این تکنولوژی در حال حاضر، کاربردی شده و توسط یکی از بیمارستان‌های انگلستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. ۵) ترمیم لوزالمعده (پانکراس) و ترشح انسولین اخیراً در دانشگاه آلبرتا کانادا، متخصصین موفق شدند سلول‌های بنیادی مزانشیمی را به سلول‌های پانکراس انسانی تبدیل نمایند و به بیماران دیابتی منتقل نمایند. این آزمایش بر روی ۲۳ نفر انجام شد که ۱۶ نفر از تزریق انسولین بی‌نیاز شدند. یادآوری می‌شود که این پیوند از نوع اتولوگ بود (برای مداوای هر شخص از سلول‌های بنیادی خود وی استفاده شد) و مشکلات جانبی در بر نداشت. ۶) آزمون تأثیر داروهای جدید داروهای سنتتیک جدید ممکن است بر سلول‌ها یا بافت‌های انسانی تأثیرات متفاوتی داشته باشند که امکان تست آنها در انسان‌ها به دلیل مسایل اخلاق پزشکی وجود ندارد. به‌عنوان مثال، یک داروی سنتتیک قلبی ممکن است بر سلول‌ها یا بافت‌های قلبی تأثیر سویی داشته باشد. در این موارد می‌توان سلول‌های قلبی یا هر بافت دیگر را با استفاده از سلول‌های بنیادی تولید نمود و داروهای جدید را بر روی آنها آزمایش کرد، بدون اینکه نیاز به آزمایش در بدن انسان باشد (آزمایشات مقدماتی انسانی). در این خصوص سلول‌های بنیادی جنینی می‌توانند کاربرد وسیعی داشته باشند. ۷) ترمیم سایر بافت‌های آسیب‌دیده مواردی که اشاره شد کاربردهایی از سلول‌های بنیادی بود که به صورت کاربردی درآمده بودند و یا نزدیک به کاربردی شدن هستند، اما از کاربردهای بالقوه این سلول‌ها می‌توان به ترمیم بافت‌های آسیب دیده دیگر بدن از جمله غضروف، کبد، ماهیچه و غیره اشاره کرد که می‌تواند دامنه کاربرد سلول‌های بنیادی را در آینده افزایش دهد. ▪ یک نکته مهم در اطلاع‌رسانی عمومی کاربرد سلول‌های بنیادی، باید به این نکته توجه شود که انتظارات بیش از حد توانایی این تکنولوژی در مردم به وجود نیاید. ساخت اندام، یکی از امیدهایی است که ممکن است در برخی از مردم ایجاد گردد؛ باید خاطر نشان کرد. که با دانش کنونی بشر، امکان تولید عضو یا اندام توسط این تکنولوژی وجود ندارد و به نظر نمی‌رسد در آینده‌ای نزدیک نیز این امر محقق شود. به‌عنوان مثال، اگر قلب را در نظر بگیریم علاوه بر شکل آن که در کارکردش بسیار حایز اهمیت است، از سلول‌ها و بافت‌های مختلفی از جمله بافت ماهیچه‌ای، خونی، اپیدرمی، رگ و غیره درست شده است. اگر بخواهیم سلول‌های بنیادی را به هر یک از این بافت‌ها تبدیل نماییم، نیازمند اعمال شرایط و تیمارهای ویژه‌ای هستیم که فراهم کردن همه آنها به طور همزمان در یک بیورآکتور غیرممکن است. شاید در آینده بشر بتواند این اعضاء را دربدن انسان یا حیوان تولید نماید که به‌ویژه در مورد دوم علاوه بر مشکلات تکنیکی با محدودیت‌های اخلاقی نیز مواجه است. با این تفاسیر، کاربرد قابل انتظار بهره‌گیری از سلول‌های بنیادی در شرایط فعلی و آینده نزدیک، ترمیم بافت‌های آسیب‌دیده است که در موارد فوق به آنها اشاره شد. هر چند همین کاربردها نیز در صورت فراگیرشدن، انقلابی در پزشکی محسوب می‌شوند.

درباره marwa

اینرا هم چک کنید

کارگاه آموزشی وبلاگ سازی و رسانه های اجتماعی از سوی مجله فانوس در ولایت بلخ برگزار شد

مجله فانوس به سلسه برنامه ها و فعالیت های ظرفیت پروری و حمایت جوانان و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *