چرا با فرهنگ شهر نشينی بيگانه ايم؟

نويسنده: حسين انوش

انسان از زمانی که زندگی جدیدش را آغاز کرد یعنی مدنی شد توأم با آن قانون و فرهنگ شهر نشینی در میان انسان ها آهسته آهسته رواج یافت و این قانون جهت نظم بیشتر شهر ها نهادینه شد، تا این كه انسان ها بتوانند با رعایت فرهنگ شهری به سهولت وبدون كدام آسیب به زندگی عادی شان ادامه بدهند. این روندی بود که انسان از گزار از جامعه ای بدوی بسوی مدنیت سپری کرده بود. با این خصوص آیا جامعه ای افغانی ما هنوز این گزار را طی نموده است؟ آیا فرهنگ شهرنشینی در جامعه ای افغانستان نهادینه شده است؟ آیا رهنمودهای از سوی مسئولین و ملت برای ایجاد و نهادینه کردن فرهنگ شهر نشینی صورت گرفته است؟ سوالاتِ که دراین نوشته سعی شده است به ترتیب پاسخ داده شود.

فرهنگ شهر نشینی از جمله فرهنگهای کهن است و زمانی که جوامع بدوی وارد مراحل نوین شدند ، قوانین و هنجار های جدیدی را شکل دادند که از این بین مهمترین این تغییرات پذیرش نظم بود که در روابط اجتماعی افراد بروز پیدا کرد و عاملی شد برای اینکه افراد جامعه به طور منطقی و قانونمند زندگی کنند وبه دنبال آن قانون و دولت و گسترش روابط اجتماعی شکل گرفت و بتدریج با گذشت زمان و برحسب نیاز شهرها، قوانین ، مناسبات اجتماعی ، حقوق اساسی و حقوق شهروندی و.. نیز به وجود آمد و افرادی که از این قوانین سرپیچی می کردند از طرف مراجع قانونی مورد تعقیب و مجازات قرار می گرفتند.

ازآنجایکه امروزه در جامعه ای افغانستان مانند بسیاری از جوامع دیگر درخصوص بسیاری از موضوعات قانون وضع گردیده که همه ای آن قوانین با تاسی ازقانون مادر(قانون اساسی)، وضع شده است که وانمود کننده ای گزار جامعه از جامعه ای بدویی «جنگل وار» به سوی مدنیت «عقل مدار» است، با آنهم پس چرا با این همه ای از تلنبار قوانین ما هنوز درتمام ابعاد به یک سردر گمی محض مواجه ایم؟ اگر دلیل این سردرگمی بیخبری و ناآگهی از قوانین باشد، ولی فرهنگ و آداب شهری که متکی به شعور و انسانیت ماست؛ پس چرا از آن بیگانه ایم؟

اگریک نگاه اجمالی به وضعیت شهرهای بزرگ کشورخود بی اندازیم، وانمود خواهد شد که هنوز هیچ بوی از فرهنگ و اداب که واقعاً در خور انسانیت باشد به مشام نمیرسد. ازانداختن زباله ها در جاده ها از موترهای صفرکیلومترتوسط مقامات بلند پایه دولتی تا تجارملی، ازخانواده ها تا عابر، از مالیکن دکاکین تا دست فروشان، که برعکس ریختن زباله ها و کثافات به جاده ها و محیط ماحول شهر، خود به یک رقابت و فرهنگ مبدل شده است تا برعکس آن. راستی تنها پاک نگهداشتن شهرمبیین فرهنگ شهرنشینی است یانه موضوعاتِ دیگر را نیز شامل می شود؟ نه؛ تنها پاک نگهداشتن محیط مبیین نهادینه شدن فرهنگ شهرنشینی نیست بلکه یکی از مولفه های آن است.

زندگی در شهر مولفه های متعددی را می طلبد. از رفتار وسولوک مؤدبانه از محیط و ماحول زندگی تا داخل متن اجتماع، چگونگی برخورد با سایر شهروندان در دل شهراز سوار شدن به موترها تا عبور و مرور از پیاده رو ها، از داد و ستد تا پوشش لباس؛ همه وانمود کننده ای شخصیت فردی و شهری شهروندان یک جامعه است که هرشیوه مثبت یا منفی آن مبین می سازد تا چی حد شهروندان یک جامعه با فرهنگ و آداب شهرنشینی رنگ و بو گرفته است.

اگر ما شهروندان جامعه ای افغانستان، اندک تامل کنیم درخواهم یافت که متاسفانه در تمام ابعاداز زندگی شهری که در فوق ذکر آن رفت بیگانه ایم و درهیچکدام یک از آن بصورت نسبی آن با یک روند که با فرهنگ و آداب شهر نشینی تطابق و سنخیت داشته باشد عجین نگردیده ایم. برای اصلاح و پرنمودن این خلاء بزرگ همه مسئول اند ازبلند ترین مقام دولت تا کوچک ترین شهروند کشور.

برای ایجاد اخلاق و آداب شهروندی نخست والدین ثانیاً؛ آموزگارن مکاتب و حتی دانشگاه ها مکلف اند که برای دانش اموزان، آداب و اخلاق شهر نشینی بیاموزانند. تنها ادب و احترام به والدین واساتید خلاصه نمیشود بلکه فرد فرد شهروندان شهر ما یک دیگر را درزندگی شهری احترام کنند، بزرگان به کودکان و کودکان به بزرگان. برای ایجاد پاکی شهر نخست مقامات دولتی ثانیا، شهروندان شهر به طور عموم مکلفیت دارند که برای پاک و منظم ساختن محیط و ماحول شهرشان کوشا باشند. دولت راهکار و وقوانین وضع کنند و برای ریختن زباله وکثافات مکان های مشخص درست نماید و شهر وندان مکلف است که با مسئولیت پذیری از مکان و وسایل کثافت دانی ها استفاده نمایند.

با در نظر گرفتن موارد فوق میتوانیم شهرو زندگی شهری را منظم وبا انضباط بسازیم و ادعای فرهنگی بودن را در خود تجلی دهیم؛

درباره Anosh

اینرا هم چک کنید

فرصت اشتراک در رقابت مقاله نویسی مجله فانوس

به اطلاع تمامی جوانان قلم بدست که خواهان اشتراك در بزرگترین رقابت مقاله نویسی باشند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *