ارسالی: مدینه
پایگاه خانواده اولین سازمان تربیتی كودك است و تربیت و پرورش فرزندان از مهمترین وظایف والدین محسوب میشود و هماهنگی والدین در شیوههای تربیتی تاثیر بسزایی در تربیت صحیح فرزندان دارد. هر چه بر تعداد اعضای خانواده اضافه میشود این نظام پیچیدهتر میگردد ، زیرا هر فردی كه به خانواده اضافه میشود با سایر اعضا یك رابطه تعاملی برقرار میكند.
زوجهای جوان باید تربیت فرزندان را جدی بگیرند و تا زمانی كه آمادگی لازم را برای پذیرش مسوولیت و هماهنگی در شیوههای تربیتی پیدا نكردهاند ، نباید برای بچهدار شدن تصمیم بگیرند.
روابط كودك در خانواده با سایر اعضا یك شبكه پیچیده تعاملی و درهم تنیدهای را به وجود میآورد. فرزندان براساس نوع تربیتی كه والدینشان بر آنها اعمال كردهاند در جامعه حضور مییابند و در بین همنوعان خود زندگی میكنند.
به طور مسلم این روابط و كنشهای متقابل در شكلگیری شخصیت كودك اثر میگذارد و حضور والدین در خانه یا عدم حضور آنها برای ساعاتی طولانی آن هم به طور مستمر، تغییراتی را در ساختار و عملكرد خانواده به وجود میآورد.
همچنین نحوه تعامل والدین با یكدیگر نیز مستلزم پیامدهایی است كه فرزندان از آن متاثر میشوند. بیشتر ما زمانی كه رفتار ناشایستی از كسی میبینیم، میگوییم تربیت خانوادگی ندارد.این جمله از نظر علمی نادرست است؛ زیرا هر خانواده شیوه تربیتی خاصی دارد ، حتی اگر این شیوه با تربیت بسیاری از افراد جامعه سازگاری نداشته باشد.
اگر خانواده را اولین كانون تربیتی بدانیم، بدون شك والدین، مربیان و معلمان این كانون مهم محسوب میشوند. در این میان، نقش مادر از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا میزان تاثیرگذاری او از زمان انعقاد نطفه آغاز میگردد و در دوران بارداری این تاثیرگذاری فزون میشود. اما حضور موثر پدر هم بسیار تاثیر گذار است.
در هر حال، والدین میتوانند برای كودك خود نقش بهترین معلم و الگو را ایفا كنند. كودك از والدین خود ، ویژگیهای اخلاقی، عقیدتی، شخصیتی و سایر گرایشها و نگرشها را میآموزد و در این زمینه از آنان تقلید میكند. قضاوتهای مردم درخصوص رفتارهای گوناگون كودك كه آنها را به حساب پدر و مادر كودك میگذارند ، حاكی از واقعیتی است كه از مطالعات فراوان به دست آمده است.
خانوادههایی كه دچار بینظمی و هرج و مرج رفتاری هستند و گاهی سختگیر، گاهی آسانگیر و زمانی متعادل رفتار میكنند ، فرزندانی خواهند داشت كه نهتنها در تصمیمگیری و ارتباط با اعضای جامعه دچار مشكل میشوند بلكه نمیتوانند با والدینشان نیز ارتباطی مسالمتآمیز، آرام و دوستانه برقرار كنند.
این افراد در بیشتر مواقع برای تعیین خوب و بد یا درست و نادرست دچار تردید میشوند ، چون پدر و مادرشان گاهی رفتاری را تشویق و گاهی همان رفتار را تنبیه میكنند.
مطالعات جامعهشناسان درباره شكلگیری هوش در جریان تاثیر محیط خانواده نشان میدهد كه كودكان باهوشتر معمولا كسانیاند كه در خانوادههای صمیمی رشد كرده و از امكانات تربیتی و فرهنگی بیشتری برخوردار باشند.
در عصر حاضر كه والدین به دلیل مشغله كاری زمان كمتری را كنار فرزندانشان سپری میكنند، باید در همان زمان كم، كیفیت رابطه خود را بهبود بخشند و رفتاری آرام، متعادل و دوستانه با فرزندان خود داشته باشند.
والدین نباید در صورت نبود تفاهم در حضور فرزندانشان به مشاجره، قهر و دعوا بپردازند و باید توجه داشت فرزندانی كه در خانوادههای تكسرپرست زندگی میكنند ، بسیار متعادلتر از فرزندانی هستند كه در خانوادههایی با پدر و مادر، ولی پرمشاجره رشد میكنند.
آیات و روایات بسیاری نیز بر نقش والدین تاكید میورزند و این نشان میدهد كه مسوولیت خانواده و پدر و مادر تنها تامین غذا و لباس و بهداشت فرزندان نیست، بلكه باید به همه ابعاد وجودی فرزندان در مراحل گوناگون تحول اهتمام داشته باشند و مهمتر از همه آنان را بر فطرت توحیدی و الهی تربیت كنند و بر رفتار، گفتار، عبادت، آموزش، تفریح و ورزش كودكانشان و نیز دوستان آنان نظارت كامل داشته باشند.
قرآن كریم ازدواج و تشكیل خانواده را موجب مهر و الفت و محبت بین زن و مرد میداند.(روم. 21)در روایات نیز توصیههای زیادی برای تربیت صحیح فرزندان به والدین شده است . پیامبر اكرمص فرمودند: فرزندان خود را مورد محبت قرار دهید و با آنها مهربان باشید. نسبت به فرزندان خود تقوای الهی را مراعات كنید و برخورد عادلانه با آنها داشته باشید.
با كودكان خود بازی كنید و برخوردی كودكانه با آنها داشته باشید. به آنها احترام بگذارید و آداب نیكو را به آنها آموزش دهید.
توجه والدین به كودكان، موجب رشد و شادابی و صلاح آنان میشود و آنان را از دامهایی كه شیاطین پیشرویشان گستردهاند ، نجات میدهد.
توجه نكردن به فرزندان و رها كردن آنها موجب افسردگی، غلتیدن در منجلاب گناه، همنشینی با دوستان بد و در نهایت، نابودی آنها میشود.ترجمه اشعاری از شوقی شاعر میگوید:
یتیم آن نیست كه پدر و مادرش دیده از جهان فروبسته و او را تنها گذاشتهاند ، بلكه كودكی یتیم است كه مادرش از پدرش جدا شده یا پدری دارد كه سخت گرفتار كارهای خویش است.
بنابراین، كودكان علاوه بر غذا و پوشاك و بهداشت، آرامش، مهربانی، محبت و صمیمیت والدین را طلب میكنند و پدر و مادر باید به همه این نیازها پاسخ دهند تا فرزندانی سالم، دارای اعتماد به نفس، كارآمد، اجتماعی، صالح و مومن داشته باشند.
اگر والدین در تربیت فرزندان هماهنگی داشته باشند ، اطرافیان هم اجازه دخالت بیموقع و نامناسب را نخواهند داشت و فرزندان با یك شیوه تربیتی مناسب به طور متعادل رشد مییابند.زوجهای جوان باید تربیت فرزندان را جدی بگیرند و تا زمانی كه آمادگی لازم را برای پذیرش مسوولیت و هماهنگی در شیوههای تربیتی پیدا نكردهاند ، نباید برای بچهدار شدن تصمیم بگیرند.