فریبا اکبری، دانش آموخته خبرنگاری دانشگاه هرات
سرچشمه واژه زن انسانیت است، نه ضعیفه، نه سیاسر، نه کوتاه فکر و نه ناتوان.
اکثر مردم ما هم از زن و مرد این کلیشه را پذیرفته ایم که زن را باید کم ارزش بخوانیم حتی زمانی که واژه زن را به خوانش می گیریم، موجودی را متصور می شویم که ضعیف، فرمان بردار، و گنهکار اشتباهات دیگران است و این باور و ذهنیت ما است که از او یک بازنده ساخته است نه یک برنده.
این واکنش ها را نظر به فعالیت های زنان شاهد هستم، به طور مثال در گفتگو های روزانۀ خانوادهها شاهد هستیم زمانی که از تسلیم نشدن یک فرد حرف می زنند می گویند” مثل یک مرد سرت را بلند کن و حرف بزن”.
ویژگی تمام انسانها در تفاوت آنهاست. استعداد های ویژه در وجود هر شخص متفاوت تر از شخص دیگر است، اما این ویژگی ها در ترازوی ارزش، برابر قرار می گیرند. به همین منوال ویژگی وجود مرد و زن متفاوت است، اما ما چرا در ترازوی ارزش های انسانی ویژگی مردان را برتر از زنان می خوانیم؟ تا کی می خواهیم در اشتباه باشیم؟
در تحقیقات مختلف در سطح جهان، این ثابت شده است که رشد بدنی مرد ها نسبت به زنان بیشتر است. واضحاً از لحاظ قد و هیکل اکثریت مردان قدرت بدنی بیشتر نسبت به زنان دارند و یکی از عواملی که باعث شده است خلاقیت و ویژگی های زنان را به پای بی ارزش بودن بگذارند، تفاوت قدرت بدنی میان زنان و مردان است.
بر اساس بررسی دانشمندان، مردان بطور معمول 10 سانتی متر از زنان بلند تر هستند و بلند بودن هم، نماد بزرگی و قدرت است که می تواند بر امر و نهی کردن دستورات و به کرسی نشاندن حرفهای افراد تاثیرگذار باشد.
یکی دیگر از عواملی که واژه زن را اشتباه می خوانیم فرهنگ است.
از آنجاییکه قوانین کم و بیش زاده ی فرهنگ است و از لابلای فرهنگ، قوانین بیرون می شوند؛ و از آنجاییکه قوانین بیشتر توسط مردان وضع شده اند، امکان دارد آن قسمتی از پیکره ی جامعه که قدرت بدنی بیشتر داشته باشد، آن قسمتی از فرهنگ را جز قوانین قرار دهند که به نفع فضای مردسالارانه باشد.
واضح است که بیشتر فرمانرویان، حکومتداران، و رئیس جمهورهای جهان مردان بوده اند و در بسیاری از متون، اولین قانون وضع شده قانونی است که توسط حمورابی وضع شده است.
یکی از عوامل دیگری که عدم خود باوری زنان به ارزش های والای خود شان است و تا حدی آنرا پذیرفته هم اند ان است که بدون مبارزه باخت را قبول کنند.
زمانیکه زنان بخواهند وارد عرصه های تازه و نو شوند باید اول مبارزه کنند و بعد شروع به فعالیت نمایند. البته ممکن است که واکنش در مقابل پدیده های نو برای مردان نیز باشد، اما مسلما با شدت بسیار کم.
به همین دلیل زنان گوشه نشینی را در مقابل مبارزه ی دوامدار ترجیع میدهند و به نوعی دچار عدم خود باوری می شوند.
عوامل متعددی دست به دست هم داده و سبب شده اند ما واژه زن را اشتباه بخوانیم.
پژوهش های که در کشور های مختلف جهان صورت گرفته اند نشان می دهند که صفاتی مانند، ضعیف، مهربان، فرمانبردار و هر صفاتی که ارزش های انسانی کمتر در خود داشته باشند به نام زنان خوانده می شوند و هر صفتی مانند هوشیار، شجاع، فرمانروا و هر آن صفتی که بزرگی و شجاعت را نشان دهد را مربوط مردان می دانند.
برای از بین بردن این بی باوری و عدم ارزش گذاشتن به ویژگی های زنان باور های انسانی را باید زنده کرد. زنده کردن انسانیت با حرف ثابت نمی شود بلکه باید گام های قاطعانه در راستای عمل برداشته شود.