نگاهی به نقش احزاب سیاسی در افغانستان امروز

ارسالی سدیه

«صدویکمین حزب سیاسی درافغانستان موسوم به نهضت مدنی افغانستان رسماً درکابل اعلام موجودیت کرده است.» با ظهوراین حزب جدید، تعداد احزب سیاسی افغانستان که جواز وزارت عدلیه را اخذ نموده اند، به یکصد و یک ارتقاع مییابد. درحالیکه رقم این احزاب در حال افزایش است، برخی ازکارشناسان، بسیاری ازاین احزاب را دور ازتکامل سیاسی لازم میدانند که هنوز جایگاه خود را درمیان مردم افغانستان ندارند . این درحالیست که دریک دموکراسی، احزاب وظیفۀ یک پل ارتباطی میان مردم وحکومت را دارند، که با مطرح کردن انتقادات وتدوین سیاست های مفید، از یکه تازیهای حکومت جلوگیری مینمایند.
با توجه به این همه، پس نقش احزاب در حیات سیاسی افغانستان تابه حال چه بوده است وتاچه حدی درآن موًفق میباشند؟ برای پاسخ به این پرسش، دراینجا سعی گردیده تا با یک نگرش مختصربه عملکردهای احزاب سیاسی درظرف چند سال اخیر، نقش احزاب درانتخابات ریاست جمهوری وپارلمانی وتشکیل ائتلاف های سیاسی، توضیح گردد.
باانفاذ قانون احزاب سیاسی درسپتمبر 2003، ده ها حزب سیاسی با تفکرات وگرایشات مختلف ثبت وزارت عدلیه افغانستان گردیده وفعالیت های شانرا برای دستیابی به قدرت سیاسی در چوکات قانون آغازنمودند. درطی چندسال اخیراین احزاب تجارب بزرگ ومهم سیاسی، چون انتخابات ریاست جمهوری (2004) و انتخابات پارلمانی (2005) را آزمودند. اشتراک احزاب سیاسی دراین انتخابات، بوسیلۀ گزینش کاندیدان انتخاباتی، را میتوان ازکارکردهای عمدۀ احزاب افغانستان برای اعمال نفوذ درحاکمیت یاد کرد که درفشرده های ذیل به آن نظرمی اندازیم.
کارکردهای احزاب سیاسی درانتخابات ریاست جمهوری
درانتخابات ریاست جمهوری اکتوبر2004، هجده کاندید ریاست جمهوری به رقابت پرداختند. چهار نامزد ای که رسماً درانتخابات ریاست جمهوری ازاحزاب سیاسی نمایندگی میکردند، عبارت بودند از: محمد یونس قانوتی (حزب افغانستان نوین)، سیداسحق گیلانی (حزب نهضت همبستگی ملی افغانستان)، عبدالطیف پدرام (حزب کنگرهً ملی افغانستان) وغلام فاروق نجرابی (حزب استقلال افغانستان). به علاوهً این چهارنامزد، بعضی از کاندیدهای مستقل نیز که درانتخابات ریاست جمهوری به مبارزه پرداختند، ازحمایت آشکار برخی از احزاب برخوردار بودند; که ازآن جمله حزب محاذ ملی ویکتعداد از احزاب کوچک برای رییس جمهورکرزی، حزب جنبش ملی برای عبدالرشید دوستم و حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، برای حاجی محمد محقق کمپاین نمودند.
مشارکت احزاب سیاسی در انتخابات راست جمهوری بیانگر این امراست که، احزاب سیاسی افغانستان میتوانند درچنین رویدادهای سرنوشت ساز، نقشی درانتخاب زعیم کشور وانتقال دموکراتیک قدرت ازگروه حاکم به گروه دیگرایفا نمایند; که این روند سیاسی احزاب خود یکی ازویژه گیهای احزاب سیاسی دریک دموکراسی میباشد.
در یک جامعه آزاد و قانونمند، احزاب سیاسی برای به دست آوردن اهرمهای قدرت سیاسی سعی می ورزند تا برارکان اصلی تصمیم گیری، چون قوۀ مجریه و قوۀ مقننه، بیشتر نفوذ نمایند. این نوع کارکردها احزاب را، بعد انتخابات ریاست جمهوری، میتوان درانتخابات قوۀ مقننه بررسی نمود.
احزاب وانتخابات قوۀ مقننه
انتخابات قوۀ مقننه بتاریخ هجده سپتمبر2005 برگزارگردید که درآن بیش ازشش ملیون افغان به پای صندق های رای رفتند ودرانتخاب نمایندگان پارلمان واعضای شورا های ولایتی سهم گرفتند . طبق آماری دفتر ملل متحد وبرخی ازموًسسات تحقیقاتی غیردولتی، تنها 12 الی 14 فیصد از نامزدان ولسی جرگه، یعنی 328-386 تن ازجمله 2707 داوطلب، هنگام ثبت نام درپروسۀ انتخاباتی عضویت حزبی شانرا اعلام داشتند. این در حالیست که همین اکنون، دوسوم حصه اعضای پارلمان عضویت احزاب سیاسی را دارند . دریک مطالعهً که ازطرف یک نهاد علمی آنجام یافته است، نشان میدهد که تخمیناً 25 حزب سیاسی در پارلمان افغانستان حضورفعال داشته ونقش موثری را درسیاست های پارلمان دارند . این بررسی همچنان می افزاید که ازتعداد فوق 15 حزب مربوط به احزاب وجریان های سیاسی اند که به دوره های قبل ازطالبان اطلاق میشوند وحدود 93 الی 123 کرسی ولسی جرگه را تخمین میشود که در اختیار دارند. احزاب که بیشترین کرسی های پارلمان را احراز نموده اند عبارت اند از: حزب جمعیت اسلامی، حزب جنبش ملی، حزب افغانستان نوین وحزب اسلامی.
با وصف انکه نظام انتخاباتی «رای واحد غیرقابل انتقال» به نفع احزاب نبود ودرجریان انتخابات پارلمانی تعدادی کاندیدهای دارای عضویت دراحزاب سیاسی کمترمحسوب میگردید، ارقام بعد ازانتخابات حضوراحزاب را درپارلمان به مراتب بیشتراز آن جلوه میدهد که تصورمیگردید. ازاینجمله، احزاب کهنه کار جهادی وغیرجهادی که درطی سه دهه اخیر تاًسیس شده اند، ازنفوذ قابل ملاحظۀ برخورداراند. احزاب نوپا که اکثراً در جریان های سیاسی گذشته دخیل نبودند واخیراً ظهورکرده اند، خود را تحت تسلط احزاب گذشته دریافتند. با توجه به عمرچند سالهً این احزاب نو ظهور، میتوان گفت که هنوز راه طولانی ای در پیش است تا این حرکت های نوین نهادینه شده، نقشی موًثرتری را در برابر احزاب حاکم ایفا نمایند.
احزاب وائتلاف های سیاسی
تشکیل ائتلاف های سیاسی توسط احزاب یکی ازویژه گی های نظام های چند حزبی میباشد. درچنین نظام ها، احزاب سیاسی بنابرعوامل مختلف چون اختلافات قومی، مذهبی وفرهنگی، ازقدرت کافی برای سازماندهی سیاست های شان برخوردار نیستند واز همین سبب مجبور به ائتلاف با احزاب دیگرمیشوند. بعضی ازاین ائتلاف ها برای به دست آوردن منفعت درانتخابات و برای اضمحلال حکومت ها; ویاهم برخلاف، برای حمایت ازآنها شکل میگیرند . افغانستان نیزازاین جملۀ کشورهای است که دارای نظام چند حزبی میباشد. طبق مادۀ سوم قانون احزاب سیاسی، «اساس نظام سیاسی دولت افغانستان مبتنی بردموکراسی وتعدد احزاب سیاسی میباشد .» طی چند سال گذشته، افغانستان شاهد ائتلاف های متعددی میان احزاب سیاسی بوده است. جبهۀ ملی که بتاریخ 3 اپریل 2007 اعلام موجودیت کرد، نمونۀ خوبی ازائتلاف های سیاسی میان احزاب میباشد. موسسان جبهۀ ملی که زیادتر آنها اعضای پارلمان افغانستان نیزهستند، مربوط به «تقریباً تمامی احزاب وجریان های سیاسی فعال درصحنۀ سیاسی سه دهه اخیر » میباشند. با توجه به تشکیل جبهۀ ملی، میتوان گفت که احزاب داخل این ائتلاف اختلافات فکری سیاسی وسلیقوی خود را مؤقتاً کنارگذاشته و درمقابل حکومت رئیس جمهورکرزی بعنوان یک اپوزیسیون فعالیت مینمایند. قابل ذکراست که قبل ازاین بعضی از احزاب کوچک که اعضای آن در گذشته به گروه پرچم مربوط بودند، سعی نموده اند تا با احزاب نو«دموکرات» ائتلاف نمایند، که ازآنجمله میتوان از «حزب ترقی ملی افغاستان» به رهبری داکترآصف بکتاش و«حزب رفاه مردم افغانستان» به رهبری میاگل وثیق، نام برد .
حالااینکه این ائتلاف ها تا چه اندازه مؤفق ومردمی بوده ویاهستند سوال خارج ازاین بحث است، ولی چیزی که هویدا است، نقش احزاب درتشکیل ائتلاف های سیاسی است…
نتیجه گیری
دریک جمع بندی کُلی میتوان گفت که اگرچه احزاب سیاسی افغانستان در نوع خود بی نظیرهستند ونمیتوان آنها را با احزاب کشورها غرب مقایسه کرد، این احزاب با شرکت شان در رویداد سیاسی اخیر تا حدی موًفق بوده اند. بیشترین کارکردهای این احزاب امروز را میتوان درمبارزات انتخاباتی اخیروتشکیل ائتلاف ها درجهت نفوذ برقوای سه گانه کشورمشاهده نمود. اما چون افغانستان هنوزدریک حالت عبوری وسیرتکامل عمومی قراردارد، احزاب سیاسی کشورنیزدوچارمشکلات زیادی هستند. این احزاب اکثراً فاقد یک استراتیژی کاری واهداف مشخص که بتواند احزاب را درراستای اهداف کوتاه مدت و درازمدت رهنمائی کند، میباشند. احزاب سیاسی درافغانستان بیشترتشکیلاتی اند که براساس توازن فرقه ئی وقومی استوار اند. تنوع نژادی ویا وجود اقوام مختلف درافغانستان یکی ازعلل شکل گیری احزاب سیاسی در کشور میباشد واکثراً احزاب سیاسی به هویت های قومی شان یاد میگردد. همچنان قابل ذکراست که عدم مشارکت جدی وهمه جانبهً مردم از احزاب سیاسی درفعالیتهای شان، نقش این احزاب راهنوزهم زیر سوال میبرد. احزاب هنوزمردمی نه شده واز پشتیبانی بیشتر افغانها برخوردار نمیباشند. کلمۀ «حزب» خاطرات تلخ ودردناک دوره های پیشین احزاب کمونستی و جهادی را دوباره زنده میکند و مردم از آن دوری می ورزند. امروز یکی از چالشهای مهمی که برابراحزاب قرار دارد همین فاصله بین مردم و احزاب است. در یک نظر سنجی که دراین زمینه از طرف یک دفترمشورتی فرانسوی بنام «التای» در سال 2005 درافغانستان انجام یافت، نظریات مردم دربارهً احزاب سیاسی «سراسرمنفی» بوده است. به گفتۀ این منبع، «احزاب سیاسی نه تنها با فرقه های قومی پیوند دارند، بلکه مکرراً تحت نفوذ وسًواستفاده خارجی ها نیزمیباشند.»

درباره sadia

اینرا هم چک کنید

تعامل «محتاطانه» ایران و روسیه در سازمان شانگهای

ارسالی ریسه هاشمی مسکو همواره به عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای به دیده تردید …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *