ارسالی: مروه
طرفداران محیط زیست همواره از فناوری و بخصوص زیستفناوری و اصلاح نباتات متنفر بودهاند، ولی شاید نجات و بقای محیط زیست بشر وابسته به فناوری باشد.
طرفداران محیط زیست همواره از فناوری و بخصوص زیستفناوری و اصلاح نباتات متنفر بودهاند، ولی شاید نجات و بقای محیط زیست بشر وابسته به فناوری باشد.
تا سال ۲۰۴۰ / ۱۴۱۹، جمعیت زمین به حدود ۹ میلیارد نفر خواهد رسید. در آن دوران منابع نفتی رو به پایان خواهند رفت و تغییرات آبوهوایی تاثیرات زیانبار خود را نشان خواهند داد، ولی در آن زمان چالش اصلی فقط تامین غذای کافی برای این جمعیت انبوه نخواهد بود، بلکه بر سر این خواهد بود که چگونه بدون تخریب بیشتر کره زمین این کار امکانپذیر باشد.
این کار ساده نخواهد بود. نقش کشاورزی در گرمایش زمین از مجموع تاثیرات تمام خودروها، قطارها، کشتیها و هواپیماها بیشتر است. بدترین بخش آن هم یک گاز گلخانهای به نام اکسید نیتروژن است که محصول جانبی کودهای نیتروژنی است (که شامل کودهای آلی نیز میشود). دومین مورد متان ناشی شده از احشام و کودها است. برای تامین تقاضا برای مواد غذایی و چیزهایی مانند سوختهای زیستی بدون تبدیل تمام باقی مانده محیط زیست به کشتزار، و بدون تولید گازهای گلخانهای بیشتر، ما ناچار خواهیم بود که به هر چه میتوانیم چنگ بزنیم.
با به میان آمدن مهندسی ژنتیک حتی اوضاع از این هم بدتر میشود. برای مثال شرکت ژنتیک ترکیبی آقای کریگ ونتر و دیگر شرکتهای این حوزه در حال تلاش برای تولید میکروبهایی هستند که بتوانند ذغال، قیر و نفت را به متان تبدیل کنند. این امر میتواند با امکانپذیر ساختن استخراج باقیماندههای سوختهای فسیلی که تاکنون به دلیل سختی استخراج و تبدیل به سوخت کسی به فکر استفاده از آنها نبود، انتشار گازهای گلخانهای را تا حد زیادی افزایش دهد، این مواد شامل ذخایر گسترده پسماندههای نفتی میشوند که پس از اتمام استخراج نفت از چاهها باقی میمانند.
ولی مانند هر فناوری دیگری، ژنتیک را نیز میتوان به گونهای بهینه کرد که بتوان از آن استفاده مثبت کرد. مثلا شاید بتوان از این علم برای تبدیل جلبکهایی که در تالابها رشد میکنند به نفت و همچنین تبدیل ضایعات کشاورزی به نفت، به جای تبدیل غذاهای با ارزش به نفت استفاده کرد؛ همانگونه که هماکنون نیز اتفاق میافتد.
مزارع آزمایشی که هوشمندانهتر و با بازدهی بیشتر از نیتروژن استفاده میکنند، مقدار محصولشان تفاوتی با مزارع دیگر ندارد، فقط مصرف نیتروژن در آنها کمتر است. چنین مزارعی میتوانند هم انتشار اکسید نیتروژن را کمتر کنند و هم نیتروژن کمتری را روانه منابع آبی سازند که در نتیجه آن، مناطق مرده کمتری در اقیانوسها به وجود میآیند. گیاهانی را که تحمل نمک بیشتری دارند، میتوان در زمینهایی که مورد هجوم پیشروی آب دریا و یا گسترش بیابانها قرار دارند کاشت، و به علاوه گونههای با تحمل کم آبی نیز کاربری بیشتری مییابند.
در دراز مدت حتی تغییرات شدیدتری رخ خواهند داد، مانند تغییر بیوشیمی بنیادین گیاهانی که فتوسنتز C۳ انجام میدهند (که تقریبا تمام گیاهان ضروری را شامل میشود) به فتوسنتز C۴. این امر آنها را قادر میسازد که در شرایط گرمتر و خشکتر رشد کنند.
با رشد و گسترش آفات و بیماریها، گیاهانی که به طور ژنتیکی بهینه شدهاند تا در مقابل آنها مقاومت کنند میتوانند میزان تولید را افزایش دهند یا دست کم اثر این آفات را کم کنند. ویروس رینگاسپات تولید انبه هندی را در هاوایی به کمتر از نصف کاهش داده بود تا اینکه در سال ۱۹۹۸ / ۱۳۷۷ یک گونه مقاوم اصلاح شده ژنتیکی از این محصول معرفی شد.
فایده دیگر مهندسی ژنتیک (که اصلا هم کماهمیت نیست) این است که میتواند غذاهای فعلی را مفیدتر بسازد. نبود یا کمبود مواد مفیدی مانند ویتامین آ در رژیم غذایی، هنوز در کشورهای در حال توسعه یکی از دلایل اصلی مرگومیر است. محصولات اصلاح شده ژنتیکی مانند برنج طلایی (که به زودی عرضه خواهد شد) میتواند به بهبود سطح سلامتی و کاهش میزان مرگ و میر کودکان کمک کند؛ امری که در نهایت میتواند به کاهش رشد جمعیت بینجامد.
خیلی از افراد خصوصا در اروپا در مقابل محصولاتی مانند برنج طلایی مقاومت میکنند، فقط به این دلیل که با مهندسی ژنتیکی تولید شدهاند؛ ولی هیچ مبنای منطقی برای انجام این خط کشی سفت و سخت بین محصولات طبیعی و تولیدات ژنتیکی وجود ندارد. تغییرات ژنتیکی گسترده در گیاهان و جانورانی که ما میخوریم، محصول هزاران سال تولید انتخابی است که البته تمام آنها خوب نبودهاند. خیلی از محصولات «طبیعی» مانند سیبزمینیها تا حدی سمی هستند و تولید سنتی میتواند به سمیتر شدن آنها بینجامد. موجودات زنده چند ژنی نیز چیز جدیدی نیستند: جابجایی ژنها بین گونههای مختلف عمری به درازای خود حیات دارد. و در مورد وابسته شدن کشاورزان به شرکتهای چند ملیتی در صورت کاشت گیاهان اصلاح شده ژنتیکی نیز باید گفت که اول بار در سال ۱۹۲۴ / ۱۳۰۳ و با معرفی یک بذر پیوندی اصلاحشده ژنتیکی بود که کشاورزان ترغیب شدند از حفظ دانهها برای کشت سال بعد دست بکشند و بجایش این بذرها را هنگام کشت محصول بخرند.
این درست است که راههای دیگری نیز برای بهبود مواد غذایی و تقویت بازدهی وجود دارند، ولی ترکیب این روشها با مهندسی ژنتیک میتواند آنها را از سطح فعلی خیلی بهینهتر سازد. در حالی که یک سوم گونهها در حال نابودی هستند، طرفداران محیط زیست مجبورند که آغوش خود را برای فناوری که میتواند خیلی از آنها را نجات دهد بگشایند؛ همانگونه که خیلی از ما هم باید این کار را انجام دهیم.