ارسالی: یوسف
از آنجا که توزیع جهانی انواع اقلیم بطور اصلی نتیجه رژیمهای گرما و رطوبت میباشد، ممکن است که اقلیم را در گروه های وسیعی طبقهبندی نمود که بر پایه اثرات هم بستگی داخلی گرما و رطوبت بر تودههای هوا که آنها هم به نوبه خود بر اقلیمهای نواحی مختلف حکومت مینمایند، تقسیم کرد. انواع اقلیم بدین ترتیب معرفی میشوند:
1- اقلیمهائی که تحت نفوذ تودههای هوای استوائی و حارهای هستند.
2- اقلیمهائی که تحت نفوذ تودههای هوای حارهای و قطبی قرار دارند.
3- اقلیمهائی که تحت تسلط تودههای هوای قطبی و منجمده واقع شدهاند.
4- اقلیمهای سرزمینهای مرتفع که دارای خصوصیات مشخصی ناشی از اثرات ارتفاع از سطح دریا میباشند.
زیرتقسیمات این چهار گروه اصلی انواع اقلیمی را تعیین میکنند که بر پایه توزیع منطقهای عناصر اقلیمی ، بویژه درجه حرارت و نزولات جوی و تغییرات فصلی آنها قرار دارند.
اقليم شناسي (Climatology) عبارت است از مطالعه علمي اقليم، يعني توصيف و نمايش اقاليم، تجزيه و تحليل عوامل، تفاوت بين اقاليم و كاربرد اطلاعات اقليمي در حل مسائل جامعه و به عبارت ديگر هدف اقليم شناسي عبارت است از كشف و تبيين رفتار طبيعي اتمسفر و بهره برداري از آن در جهت منافع انسان. علم اقليم شناسي از زمانهاي بسيار دور براي انسان شناخته شده بوده و مردم آن را وضعيت درازمدت حالات اتمسفر ميدانستند و آن را با بيان روزهاي باراني، هواي خشك و پر از گرد و غبار، بادهاي شمالي يا جنوبي و غيره توصيف ميکردند.
تقريبا تمام فعاليتهاي بشري براي تداوم چرخه زندگي بطور مستقيم يا غير مستقيم تحت تاثير هوا و اقليم است. غذايي كه مي خوريد، آبي كه مي نوشيد و يا در امور گوناگون مورد استفاده قرار مي دهيد، لباسي كه براي مقابله با نوع خاصي از شرايط جوي بر تن مي كنيد، خانه و مسكني كه در آن سكونت داريد، كارهايي كه روزانه در تلاش معاش انجام ميدهيد، و يا حتي تمام نيرويي كه به مدد آنها ادامه حيات ميدهيد و بطور كلي تندرستي و عدم آن، همه و همه تحت سلطه و اقتدار آب و هواي قلمرو زيست شماست.
روش اصلي مطالعه در اقليم شناسي، جمع نگري يا كلي نگري است يعني براي مطالعه هر بخش از كره زمين محقق اقليم شناس تمام ويژگيهاي آن مكان را در ارتباط با يكديگر و به صورت مجموعه مرتبط بررسي ميكند. در مطالعه اقليمي دادههاي لازم در خصوص عناصر اقليمي مانند دما، بارش و ساير عوامل اقليمي جمع آوري شده و پردازش گرديده و در جهت شناسايي استعدادها و توانهاي اقليمهاي روي زمين و عملكرد اين اقاليم در چرخه حيات براي زندگي انسان بكار ميرود.
اقليم شناسي در محدوده مطالعه به قسمتهاي زير تقسيم ميگردد:
– بزرگ اقليم شناسي (macro climatology) : به بررسي اقليم در سطح كره زمين ميپردازد.
– متوسط اقليم شناسي (mezo climatology) : به بررسي اقليم در سطح يك محدوده در حد ناحيه يا يك شهر ميپردازد.
– ريز اقليم شناسي (micro climatology) : به بررسي اقليم در سطح يك مزرعه يا يك ساختمان ميپردازد.
البته مطالعات اقليمي در هر يك از بخشهاي بالا داراي خصوصيات و ويژگيهاي منحصر به فرد خود ميباشد و داراي كاربردهاي متفاوت ميباشد. برخي از كاربردهاي اقليم شناسي را نيز بطور خلاصه به شرح زير ميتوان عنوان كرد:
– صنايع : تعيين موقعيت مكاني صنايع در منطقه، تعيين نوع صنايع سازگار با شرايط اقليمي، تعيين تاثير شرايط اقليمي در محيط كار و …
– برنامه ريزي توريست : قطعا يكي از جنبههاي اساسي در اين بخش شرايط آب و هوايي ميباشد كه نقش اصلي در تدوين برنامههاي اين بخش دارد.
– برنامه ريزي امور رفاهي : شناخت اقليم يك منطقه، استعدادهاي تفريحي و استراحتگاهي آن را شكوفا ميكند و در اموري چون برنامه ريزي مسابقات و سرگرميهاي ورزشي نقش اساسي دارد.
– حمل و نقل : اين بخش در تمام قسمتهاي خود تاثير پذيري بسياري از اقليم دارد.
– توليد انرژي : شناخت پتانسيلهاي انرژيها مانند انرژي باد و خورشيد و…، بكارگيري در طراحي سدهاي آبي و…
– امور نظامي : شناخت اقليم منطقه از جمله كليدهاي اصلي موفقيت برنامههاي نظامي ميباشد.
– آمايش سرزمين : در تمام برنامه ريزيها و جهت گيريهاي توسعه در يك ناحيه، اقليم بعنوان يك مهره كليدي نقش دارد.
– معماري و شهرسازي : ايجاد فضاهاي شهري و سمت و سوي خيابانها و ساختمانها و ساير اماكن مطالعات اقليمي را ميطلبد.
– توسعه روستايي : جهت توسعه روستايي، شناخت محيط طبيعي بعنوان اولين قدم ميباشد و در اين راستا اقليم بعنوان مهمترين بخش در هدف گذاري توسعه نقش دارد.
– کشاورزي : گياهان و حيوانات شديدا متاثر از آب و هوا ميباشند و شرايط اقليمي به عنوان يكي از مهمترين گزينههاي توسعه كشاورزي و دامداري مطرح ميباشد.