مديريت از ديدگاه اسلام

ارسالی سدیه

 

 

 

مديريت در اسلام نكته اي بس ظريف و در عين حال پيچيده است . امري دنيوي و اخروي است . مسأله اي چند بعدي و حساس است كه غفلت از هر كدام از اين جنبه ها اسلامي بودن آن را خدشه دار مي سازد . مديريت در اسلام در وهله اول از اعتقاد و ايمان سرچشمه مي گيرد ، اين اعتقاد كه جهان هستي بر اساس حكمت و انديشة متعالي ذات اقدس خداوندي آفريده شده و غرض از آفرينش انسان معرفت الله و تعالي انسان است ، نهايتاً مديريت در اسلام در جهت تعالي انسان گام بر مي دارد .

با شرحي كه گذشت مديريت در اسلام مبتني بر رهبري تشكيلات و اداره كردن امور مختلف بر پايه مباني فكري و اعتقادي دين مبين اسلام است . در واقع ، هدف اسلام است ، آنچه كه ما بعنوان دورنما نهايتاً مي خواهيم به آن برسيم ارزشهاي اسلامي است .

 

در اين شيوه مديريت ، هدف رسيدن به حق است ؛ رسيدن به معشوق و معبود است ، و در اين راه بايد ضوابط و شرايطي رعايت شود و از هر وسيله اي قانوني كه بتواند براي حفظ و پيشرفت كار مؤثر باشد در چهارچوب همان اعتقادات و ارزش ها كه ذكر آن گذشت ، استفاده شود .

 

در مفهوم مديريت از ديد اسلام ، يكسان بيني ، عدالت ، سعه صدر ، اخلاق نيك ، شجاعت  وجود دارد . تبعيض در اين نوع مديريت مطرود و محكوم است .

مديريت در اسلام وسيله اي براي ارضاي منافع شخصي و دنيوي نيست ، از اين رو كسي كه بر مسند مديريت نشسته است بايد در جهت صحيح از اين مهم بهره جويد ، زيرا اين مسند مي تواند وسيلة مناسبي باشد براي كساني كه مي خواهند نيازهاي روحي و رواني خويش را در جهت معين ارضاء نمايند. اينگونه افراد از اين سمت و منصب براي تاخت و تاز نيات خويش استفاده مي كنند .

اين مديريت ، مديريت اسلامي نيست ، آنگونه رهبري و هدايتي نيست كه هدفش خدمت باشد ، آن مديريتي نيست كه وسيله اي باشد كه مقدمات پيشرفت  انسان را فراهم سازد و وسيله اي براي رشد و تعالي انسانها باشد . اين مديريت صرفاً در جهت اهداف و اميال شخصي فرد مدير است ، مديريتي است كه هدايت كنندة‌ آن نفس است و تهذيب نفس در آن نقشي ندارد . وسيله نيست، هدف است، هدفي كه جز تخريب چيزي از خود بر جا نخواهد گذاشت. از ديد اسلام اين مديريت محكوم است و مورد انتقاد بوده وتحت هيچ شرايطي تجويز نمي شود .

مفهوم مديريت در اسلام يك هدف عمده دارد و آن تأمين مصالح ملت و از طرف ديگر اجراي عدالت و حق است و هيچ قانونگذاري جز ذات باريتعالي نمي تواند تشخيص دهندة مصالح واقعي انسان باشد و اين تنها خداوند حكيم است كه خالق انسان است و هادي او ، هدايت بسوي كمال و سعادت ، هم او مي داند كه چه راهي او ( انسان ) را بهتر به مقصد اصلي وهدف از خلقت و آفرينش مي رساند.

بر خلاف آنچه در ساير مديريت ها مطرح است در خصوص هدف از مديريت و رهبري در دين مبين اسلام آنچه مد نظر است و داراي اولويت مي باشد ، اجراي قوانين در جامعه مي باشد ،كه نهايتاً سير الي الله را محقق سازد و اين خود بيانگر وسيله بودن آن است ، چون خداوند رضايتش در گرو خدمت به خلق و ستاندن حق مظلوم از ظالم و000 است .

در نهايت در خصوص مقايسه مديريت اسلامي و ساير مكاتب مديريت مي توانيم تفاوتها را به شكل ذيل مطرح نماييم :

 

1ـ هدف : هدف در مديريت اسلامي عبارتست از رشد انسانها به نحوي كه انسانيت جايگاه ويژه خود را در جان انسانها و اجتماع بيابد و بنا به اين فرض تشكل ها ،‌ تجمع ها ، سياست و تشكيلات بايد به گونه اي باشند كه با هدايت مديريت هاي صالح ، انسانها را به رشد برسانند .

2ـ ماهيت : كه در واقع امانتي از سوي خداوند و رب العالمين به انسان است نه حق طبيعي فرد يا بر گزيدگان بر مردم .

3ـ نيت : در حكومت اسلامي نيت ، انجام وظيفه و قرب به خداوند است نه بدست آوردن قدرت فردي يا گروهي.

4- ارزش : در نظام اسلامي مديريت بر پايه ارزشهاي ثابت الهي و غير مادي بنا مي شود و در مكاتب ديگر بر مبناي ارزشهاي مادي ـ  قومي و حزبي جمعي قابل تغيير.

5- وسيله : وسيله در مديريت اسلامي ، حقوق ، ضوابط و احكام اسلامي است و نه حقوق و ضوابط بشر ساخته و متغير فردي يا گروهي.

بااحترام ….

 

اینرا هم چک کنید

واژه “زن” را کمی درست بخوان

فریبا اکبری، دانش آموخته خبرنگاری دانشگاه هرات سرچشمه واژه زن انسانیت است، نه ضعیفه، نه …