ارسالی: مدینه
قیام مسجد گوهر شاد ایران
ماه سرطان، سالگشت قیام اسلامی مردم در مسجد گوهرشاد مشهد، علیه سیاستهای ضد اسلامی رضاخان است. این قیام که در ۲۱ سرطان ۱۳۱۴ سرکوب شد، زمانی شکل گرفت که رضاخان دینستیزی را به اوج خود رسانده و درصدد بود تا سنتهای مذهبی و قوانین اسلامی را محو و نابود کند و فرهنگ غربی را به جای آن بنشاند. رضاخان در پیگیری این سیاست دستورداده بود تا حجاب از سر زنان مسلمان برگیرند، مردان کلاه غربی به سر کنند، روحانیون لباس روحانیت را از تن بیرون کنند و … در واکنش به این سیاست، روحانیون و مردم مسلمان در هر نقطهای به مخالفت برخاستند ولی در این ماجرا مشهد پیشقدم شد و قیام شکوهمندی در دل تاریخ به ثبت رسید. علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حرکت رضاخان مقابله کنند و او را از این کار بازدارند. در یکی از این جلسات پیشنهاد شد آیتالله حاجآقا حسین قمی به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاکره نماید تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش بازدارد. وقتی آیتالله قمی به تهران آمد، بلافاصله از سوی حکومت دستگیر و ممنوعالملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس، به آگاه کردن مردم پرداختند. مسجد گوهر شاد از جمله مکانهای تجمع مردم بود. اجتماعات مردم در این مسجد هر روز بیشتر میشد و شهر حالت عادی خود را از دست میداد و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین میپرداختند. همزمان با بازداشت حاجآقا حسین قمی، در مشهد نیز به دستور حکومت، روحانیون همچون شیخ غلامرضا طبرسی و شیخ نیشابوری دستگیر شدند. صبح روز جمعه ۲۰ سرطان ۱۳۱۴ نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را کشتند و زخمی کردند، ولی مردم مقاومت کرده و سربازان نیز بنا به دستوری که به آنها رسیده، مراجعت کردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد با بیل و داس و … به سوی مسجد حرکت کردند. فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و علیه اقدامات دولت اعتراض نمودند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات کامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودکار و حتی توپها را به منظور سرکوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی و انتظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد به کشتار آنان پرداختند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند. کشتار مردم در این مسجد به اندازهای بود که به نقل از شاهدان عینی ۵۶ کامیون جنازه از صحنه کشتار خارج کردند. یک روز پس از این فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد کثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند. قیام مسجد گوهرشاد برای همیشه در دفتر اقدامات سلسله پهلوی ثبت شد. گفتنی است این قیام یک سال پس از بازگشت رضاخان از سفر به ترکیه و در پی مشاهده بیبند و باری و بیحجابی زنان ترکیه توسط وی، به وقوع پیوست. عامل اصلی سرکوب خونین مردم معترض در مسجد گوهرشاد، یکی از نظامیان منصوب رضاخان به نام سرلشکر فتحالله پاکروان بود. پاکروان نوه دختری میرزا تقیخان امیرکبیر بود. او از ۱۲۸۰ که به استخدام وزارت خارجه درآمد تا ۱۳۱۳ که والی خراسان شد، سمتهای مختلفی شامل نمایندگی مجلس، وابسته نظامیف کاردار و سفارت را در کشورهای مختلف بر عهده داشت. در ۱۳۱۴ که موضوع تغییر کلاه پیش آمد، در مشهد بین پاکروان والی و اسدی نایبالتولیه اختلاف نظر ایجاد شد. اسدی معتقد به این نکته بود که در مشهد برای اجرای موضوع کلاه فرنگی نباید به زور متوسل شد. ولی پاکروان اعتقاد داشت دستور رضاشاه باید به هر قیمتی اجرا شود. پس از سرکوب خونین مردم در مسجد گوهرشاد، رضاشاه از یکسو برای فرونشاندن خشم مردم و از سوی دیگر برای حذف اسدی که از نظر وی فردی بیکفایت و محافظهکار شناخته شده بود، وی را عامل کشتار مردم معرفی کرد و به همین اتهام او را محاکمه و اعدام کرد. پس از آن امور نیابت تولیت نیز به عهدهی پاکروان قرار گرفت و در حقیقت ذوالریاستین شد. پاکروان تا میزان ۱۳۲۰ در سمتهای مزبور بلامنازع بود، تا اینکه پس از برکناری و اخراج رضاخان توسط متفقین به تهران احضار شد و پس از چندی به علت قتل اسدی و به شهادت رساندن سیدحسن مدرس تحت تعقیب دیوان کیفر قرار گرفت و به زندان رفت. پس از رسیدگی به پروندههای مربوطه با اعمال نفوذ، اتهامی متوجه او نشد و از زندان خلاصی یافت. چندی بدون شغل در تهران گذرانید تا به همت رجال آذربایجانی به سفارت کبرای ایران در ایتالیا منصوب شد. در دورهی پانزدهم مجلس شورای ملی عدهای از نمایندگان طالب نخستوزیری او بودند ولی صدارت او انجام نگرفت تا در ۱۳۳۰ درگذشت. یادآوری میشود حسن پاکروان فرزند فتحالله پاکروان نیز در مقام رئیس ساواک در واقعه حمله به مدرسه فیضیه قم در ۱۳۴۳ نقش فعالی داشت. حسن پاکروان در ۲۲ حمل ۱۳۵۸ به همراه جمعی از بلندپایگان رژیم پهلوی دوم اعدام شد.