ضرورت همکاری های امنیتی میان افغانستان و ایالات متحده امریکا

نویسنده: محمد میلاد سکندری

پیش از بررسی و تحلیل در باره نیازهای افغانستان و ایالات متحده امریکا به همکاری های امنیتی درازمدت مهم است که نگاهی تاریخی در باره اهمیت و پیشینه روابط این دو کشور داشته باشیم.

افغانستان از زمان بازی بزرگ انگلیس تا اکنون بنا بر موقعیت جغرافیایی اش مورد توجه کشور های قدرتمند جهان قرار گرفته است. در جنگ سرد و رقابت میان بلوک های شرق و غرب نیز افغانستان از موقعیت استراتیژیک برخوردار بود که هر دو ابر قدرت (امریکا و شوروی) در تلاش نفوذ بیشتر در این کشور بودند. ولی با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهر شوروی، ایالات متحده امریکا افغانستان را به باد فراموشی سپرد.

اما با اماج قرار گرفتن شهر های نیویارک و واشنگتن در سپتمبر سال 2001، امریکا را متوجه تهدید های تازه شکل گرفته ای در برابر اش ساخت،  که مرحله ی آغازین برای جنگ نوین و تهدید های تازه شکل گرفته در نظام بین الملل گردید. جنگ با تروریزم بین الملل تبدیل به اصل اساسی جدید سازمانی و مولفه ی اساسی سیاست خارجی و داخلی امریکا شده و تاثیر خود را بر جهان و بر خود امریکا گسترده است[1]. افغانستان در زمان اماج گرفتن دو شهر ایالات متحده امریکا در 2001، مرکز امن برای هراس افگنان مبدل گردیده بود و امریکا با متحدین اش برای رفع تهدید هراس افگنی وارد افغانستان گردید.

بربنیاد فیصله شورای امنیت سازمان ملل متحد، ماموریت امریکا و هم پیمانان اش برای پیکار با هراس افگنی در افغانستان، در سال 2014 میلادی به پایان می رسد و امریکا نیازمند قانومند سازی حضور سربازان اش در افغانستان بعد از این معیاد است که باید در چارچوب پیمان امنیتی میان دو طرف (افغانستان و امریکا) روی آن توافق صورت گیرد.

ولی حضور و مودجودیت پایگاه نظامی ایالات متحده امریکا علاوه بر مبارزه با هراس افگنی، دلایل بیشتر دارد. تغییر در قدرت نظامی و اقتصادی کشور های اسیایی و شکل گرفتن بازیگران جدید و بحران های تازه،  موج جدیدی از تهدیدات است که امریکا را بیشتر  وادار به داشتن پایگاه نظامی در کشور های اسیایی و نفوذ در اسیا ساخته است. در مقابل افغانستان نیز با داشتن حکومت تازه و جوان، مشکلات اقتصادی، داخلی، و داشتن رقیب های قدرتمندتر از خود در منطقه، نیازمند است تا حمایت یک کشور  قدرتمند جهانی را داشته باشد تا بتواند به ثبات سیاسی، توامندی نظامی، اقتصای و اجتماعی برسد و همزمان روند توسعه ی خود را به آرامش خاطر بگذراند.

پس برای اثبات بیشتر موضوع وابستگی متقابل افغانستان و ایالات متحده امریکا به همکاری های امنیتی  دو جانبه، تحلیل و بررسی نیازی های هر یک از این دو کشور به گونه جداگانه ضروری می باشد.

اهمیت همکاری امنیتی با افغانستان برای ایالات متحده امریکا:

در این هیچ جایی شک نیست که هیچ کشور بدون داشتن اهداف و نیازمندی در کشور دیگر حاضر به  سرمایه گذرای نه میباشد و حاضر نیست تا زندگی سربازان اش را به مخاطره بیاندازد. پس حضور درازمدت امریکا در افغانستان را میتوان با فرضیه های مختلف بررسی کرد.

بعد از بررسی سیاست خارجی ایالات متحده امریکا طی چند سال اخیر، منافع این کشور را میتوان در چهار فقره زیر جمع بندی کرد.

  1. ممانعت دستیابی متجاوزان احتمالی به پایگاه هایی که ممکن است با استفاده از آن به امریکا حمله کنند.
  2. توسعه تجارت خارجی ایالات متحده.
  3. تلاش برای حفظ توازن قوای جهانی.
  4. حمایت از اصول دموکراسی و خودمختاری سیاسی در خارج از مرزها. [2]

در این میان موضوع حفظ موقعیت هژمونیک ایالات متحده امریکا را در جهان و ایجاد وابستگی متقابل میان کشور های دیموکراتیک  برای حفظ نظم جهانی را نیز میتوان از اهداف عمده در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا عنوان کرد.

موقعیت افغانستان برای ممانعت دستیابی متجاوزان احتمالی به پایگاه هایی که ممکن است با استفاده از آن به امریکا حمله کنند وتلاش برای حفظ توازن قواه در اسیا:

 برای ایالات متحده امریکا،  موقعیت افغانستان برای تحقق سیاست ممانعت دستیابی متجاوزان احتمالی به پایگاه هایی که ممکن است با استفاده از آن به امریکا حمله کنند، دارای دو اهمیت است. نخست اینکه امریکا با داشتن پایگاه های نظامی و حضور درازمدت در افغانستان میتواند مانع دستیابی گروه های هراس افگن به پناهگاه امین گردد طوریکه در فاصله میان سال های 1992 الی 2001، این کشور به پناه گاه امن برای هراس افگنان مبدل گردیده بود و باعث گردید تا این گروه های هراس افگن امنیت ملی امریکا را تهدید نمایند.

دوم اینکه افغانستان برای اهداف جهانی امریکا نیز  از جمله موقعیت های کلیدی به شمار میرود، زیرا از یک سوء بسیاری اگاهان حمله ایالات متحده امریکا را به افغانستان در سال 2001 آغاز جنگ سرد نوین عنوان کرده اند[3] و از سوی دیگر سرمایه گذاری های اخیر کشور های اسیایی در بخش نظامی و دست یابی این کشور ها به تسلیحات هسته یی،  مایه نگرانی امریکا شده است.

طبق اماری که سازمان صلح بین الملل استکهلم در سال 2011 به نشر رسانیده،  ده کشور که بیشترین سرمایه گذاری در بخش تسلیحات نظامی نموده اند و نسبت این مصارف با سود نا خالص سالانه آن قرار ذیل است:

      درجه              نام کشور             هزینه نظامی (ملیارد دالر)              نسبت هزینه های نظامی به تولید ناخالص داخلی

  1.               امریکا                           507                                                  4.06
  2.                چین                              85                                                   1.7
  3.              فرانسه                           65.7                                                  2.6
  4.              بریتانیا                           65.3                                                  2.5
  5.              روسیه                           58.6                                                  3.9
  6.              المان                             46.8                                                  1.5
  7.              جاپان                            46.3                                                  0.8
  8.              ایتالیا                            40.6                                                   1.8
  9.            عربستان                         38.2                                                    10
  10.              هند                               30                                                     2.5

 در میان این کشور ها سرمایه گذاری های هنگفت  کشور های اسیایی در بخش نظامی و تسلیحاتی زنگ خطری برای ایالات متحده امریکا به شمار میرود و ایجاد کننده معمای امنیتی برایش است که ایا این هزینه ها در بخش نظامی برای دفاع خودی کشور های اسیایی است و یا هم برای تهاجم علیه کشور های دیگر است. از سوی دیگر وجود کشور های هسته یی چون روسیه، چین، ایران، کوریای شمالی، هند که همه از جمله رقیب های امریکا به شمار میروند، امریکا را بیشتر نیازمند حضور در منطقه و داشتن پایگاه های نظامی میسازد تا در صورت ضرورت بتواند با استفاده از پایگاه نظامی اش در کشور های اسیایی به این تهدید ها پاسخ بدهند.

پس موقعیت افغانستان در حوزه های اسیای میانه، جنوب اسیا، و شرق اسیا، نکته کلیدی و استراتیژیک برای دفعه این تهدید ها به شمار میرود و ایالات متحده امریکا هرگز خواهان از دست دادن چنین موقعیت استراتیژیک نیست.

  • توسعه تجارت خارجی ایالات متحده.

در بعد اقتصادی نیز فرضیه های متعددی چون نزدیگی افغانستان به مرکز انرژی جهان، راه ترانزیتی برای کشور های اقتصادی جنوب شرق اسیا به خاورمیانه و کشور های غربی، و ایجاد امنیت اقتصادی در جهان که جز مسوولیت های ابر قدرت میباشد نیز میتوان یاد کرد، و برای رسیدن به این اهداف افغانستان مسیر کمبربندی برای ترانزیت از اسیا به اروپا، امریکا و استرلیا است.

اخیرا کشور چین برای حضور درازدمت ایالات متحده امریکا در افغانستان ابراز خوشبینی کرده است. اگاهان به این باور اند که این خواست چین بخاطری سرمایه گذاری بزرگ کشور اش است که خواهان ایجاد مسیر ترانزیت با جنوب اسیا، اسیای مرکزی، خلیج فارس و همچنان کشور های اروپایی است[4] و برای تحقق این اهداف اقتصادی، چین نیز خواهان افغانستان امن و با ثبات است. از سوی دیگر امریکا نیز مکلف به بازی نقش خویش به حیث ابر قدرت در جهان و ایجاد امنیت در افغانستان است تا چرخه روابط اقتصادی میان همه دول ها و متحدین استراتیژیک امریکا به خوبی پیش برود. در عین حال ایجاد وابستگی متقابل میان کشور ها برای حفظ صلح جهان از اساسات لیبرالیزم به شمار میرود.

در همین حال ایالات متحده امریکا برای بکار انداختن خطوط هوایی قزاقستان و اوزبکستان بیشتر از چهار هزار کارمند امریکایی را در این کشور ها گماشته است و همچنان 580 میلیون دالر امریکایی را برای این کشور های در سال 2002 اختصاص کرده بود. همچنان در این اواخر مقامات بلند پایه هر دو کشور دیدار هایی داشته اند که خود نشان دهنده این است که آنان خواستار  روابط اقتصادی هستند[5] و هر دو کشور اسیای مرکزی (قزاقستان و ازبکستان) از جمله مراکز بزرگ انرژی در جهان شمرده میشوند.

پس ایالات متحده امریکا برای توسعه تجارت خارجی خود با اسیا نیز ضرورت به پیمان امنیتی با افغانستان و حضور دراز مدت در این کشور دارد.

  • حمایت از اصول دموکراسی و خودمختاری سیاسی در خارج از مرزها:

حکومت های دیموکرات هرگز با دیموکراسی ها نه می جنگند[6] یکی از اصول مکتب لیبرال دیموکراسی است که با استفاده از آن ایالات متحده امریکا خواهان ایجاد صلح و امنیت در جهان است و تامین صلح در جهان یکی از وظایف ابر قدرت به شمار میرود.

به ادامه سرنگونی کشور های اقتدار گراه و دیکتاتوری توسط ایالات متحده امریکا در کشور های اسیایی، که یک جزء از اهداف سیاست خارجی امریکا به شمار میرود، افغانستان نیز دستخوش چنین تحول گردید.

در بسیاری از دولت های اسیایی مخصوصا پس از پایان جنگ سرد، دیموکراسی نادر بوده و دیکتاتوری عمومی است و ایالات متحده امریکا پی هم رفته یا به گونه مستقیم با استفاده از نیروهای نظامی مانند افغانستان و اعراق و یا هم غیر مستقیم در قالب حمایت از جنبش های آزادی خواه و انچه بهار در کشور های عرب گفته شده است، این حکومت های دیکتاتور را سرنگون کرده است.

افغانستان شاهد سرنگونی  حکومت دیکتاتوری طالبان  در سال 2001 میلادی با وارد کردن نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا و هم پیمانان اش از هوا و زمین بود، که طی آن حکومت پنج ساله طالبان سقوط کرد. بعد از سال 2001 و حضور ایالات متحده امریکا در افغانستان این کشور شاهد گزارهایی به دیموکراسی بود که میتوان از برگزاری نخستین انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی، مطرح شدن حقوق زن، بوجود آمدن بازار آزاد، آزادی بیان و احزاب و دیگر الگوها دیموکراسی به عنوان نمودنه یاد کرد، که از جمله دست آورد های مهم امریکا در افغانستان بعد از سال 2001 شمرده میشود. برای حفظ و نگهداری این دست آورد ها و سرمایه گذاری های هنگفت نیز ایالات متحده نیازمند همکاری های امنیتی با افغانستان است چون در شرایط موجود افغانستان قادر به حفظ این دست آورد ها بدون حمایت جامعه جهانی، مخصوصا ایالات متحده امریکا نیست.

در نتیجه برای ایالات متحده امریکا همکاری های امنیتی و حضور درازمدت در افغانستان مهم و ضروری پنداشته میشود به دلیلی که این کشور با عقد پیمان حضور دارمدت در افغانستان، مولفه های ذگر شده ی سیاست خارجی اش را میتواند خوبتر تامین کند و منافع استراتیژیک اش را در منطقه ی اسیا بدست بیاورد.

ضرورت افغانستان به همکاری های امنیتی با ایالات متحده امریکا:

چنانکه در مقدمه نیز ذکر گردید، ضرورت به همکاری های امنیتی میان ایالات متحده امریکا و افغانستان دو طرفه میباشد و افغانستان نیز در ابعاد نظامی، اقتصادی و فرهنگی نیازمند به این همکاری میباشد. افغانستان بدون داشتن حمایت درازمدت از قدرت های بزرگ جهان قادر به پیش برد و حفظ ثبات داخلی و برقراری روابط با جهان نیست. افغانستان نیاز به زمان و خاطر راحت دارد تا بتواند به ثبات داخلی و توسعه سیاسی، اقتصاد و نظامی برسد و بدون کمک جامعه جهانی و قدرت های بزرگ به امور خویش مستقلانه بپردازد.

ضرورت افغانستان به همکاری های امنیتی با امریکا در بعد نظامی:

بدون شک افغانستان دارای ارتش تازه شگل گرفته است و هنوز این نیروها ضرورت ها و کاستی های زیادی دارند تا در برابر تهدید ها علیه این کشور به گونه مستقلانه پاسخ بدهند. نیروهای امنیتی افغان ضرورت به همکاری ها امنیتی با جامعه جهانی مخصوصا ایالات متحده امریکا دارد تا در برابر تهدیدات داخلی، منطقه ای و جهانی نایل آید. افغانستان و نیروهای امنیتی این کشور در بخش های تجهیزات نظامی، آموزش و پرورش، قوای هوایی، اطلاعات امنیتی، تاکتیک و لوژستیک هنوز هم مشکلات فراوان دارد[7].

  • نداشتن تجهیزات:

 نیروهای امنیتی افغانستان خصوصا ارتش این کشور که مسوولیت حفاظت از تمامیت ارضی و دفاع از خاک را به عهده دارد تا اکنون با تجهیزات سبک تجهیز هستند و بار ها مقامات امنیتی افغان گفته اند که آنان نیازمند تجهیزات و سلاح های پیشرفته اند. بخش های حمایتی آرتش در وقت ضرورت، دفاع هوایی، رادار و کشف، استخبارات و غیره در بخش نظامی افغانستان غیر فعال هستند.  در حالی که در عصر حاضر داشتن قوای هوایی برای کشور ها یک امر ضروری پنداشته میشود اما افغانستان داری نیروی هوایی و جنگنده های هوای نیست که این خود یک نگرانی جدی است.

اما در این بخش یک نگرانی که میتواند مطرح شود این است که افغان ها بعد از ورشکست شدن اتحاد جماهر شوروی و خروج آنان از افغانستان، از سلاح های به جاه مانده شوروی پیشین، بنا بر نبود ارتش مستقل در جنگ های داخلی استفاده نمودند و حتی اسکارت نیز طرف های درگیر در جنگ داخلی بالای یکدیگر استفاده کردند. این  کارکرد و سوء استفاده افغانان هنوز هم منحیث یک نگرانی جدی  میتواند مطرح شود و دلیلی برای تجهیز نه کردن نیروهای امنیتی افغان با تجهیزات پیشرفته و سنگین باشد

نیاز در بخش آموزش ارتش و دیگر نیروهای امنیتی:

داشتین تجهیزات سنگین و پیشرفته یک بعد موضوع است اما آموزش های حرفه ی در بخش های مختلف نظامی که شامل تاکتیک، توپخانه، قوای هوایی، رادار و کشف، و فعالیت بخش کشف و استخبارات آرتش میشود بعد دیگر است. افغانستان نیاز جدی دارد تا ارتش اش در این بخش ها آموزش ببیند و افغانستان در این بخش ها نیازمند آموزش توسط نیروهای بین المللی است تا بتوانند مسوولیت های امنیتی را بدون کمک آنان در اینده به پیش ببرند.

  • نیاز های اقتصادی:

در بیشتر از دوازده سال حضور ایالات متحده امریکا و متحدین اش در افغانستان، اقتصاد این کشور بیشتر وابسته به کمک های جامعه جهانی و مصارف این نیروهای در داخل افغانستان گفته شده است. بازار های این کشور نیز بیشتر مصرفی بوده که در بخش تولیدات خودکفاه نیست و همه نیازمندی های افغانستان تطبق امار اتاق تجارت و صنایع  افغانستان بیشتر از نود فیصد از بیرون کشور وارد میشود و در بدل به جزء از صادرات محدود (میوه خشک و تازه، قالین) دیگر صادرات  افغانستان ندارد. پس اقتصاد در این کشور کاملا مصرفی و وابسته به کشور های خارجی است، در عین حال کشور های خارجی نیز ادامه کمک هایش را به افغانستان بعد از سال 2014 میلادی مشروط به امضا پیمان امنیتی با ایالات متحده امریکا گفته اند. هرچند جامعه جهانی تعهد پردازخت هزینه معاشات نیروهای امنیتی را در افغانستان به عهده گرفته اند اما بدون کمک بیشتر جامعه جهانی این کشور توانمندی پرداخت معاش مامورین ملکی خود را نیز ندارد. پس در چنین وضعیتی که اینده اقتصادی افغانستان کاملا وابسته به جهان است، داشتن همکاری های امنیتی که پیش شرط کمک های اقتصاد است، یک نیاز ضروری به شمار میرود.

نیاز سیاسی افغانستان برای همکاری های امنیتی با ایالات متحده امریکا:

از لحاظ درجه بندی قدرت، کشور ها به آبر قدرت، قدرت های بزرگ، قدرت های منطقوی، و ریز قدرت تقسیم بندی شده اند که در این میان افغانستان از جمله  کشور های ریز قدرت به شمار میرود. این گونه کشور ها نه تنها در سیاست خارجی بلکه برای سازماندهی سیاسی داخلی نیز نیازمند حمایت قدرت های بزرگتر از خود هستند.

در افغانستان این را به خوبی مثال داده میتوانیم که بن بست سیاسی انتخاباتی این کشور با میان جیگری ایالات متحده امریکا شکست، در غیر انصورت این کشور به بحران  جدی نزدیک گردیده بود، و همچنان شمارش و تفتیش آرای انتخابات ریاست جمهوری سال 2014 نیز به پاه درمیانی و نظارت سازمان ملل متحد نیازمند گردید.

در حالی که افغانستان در سیاست داخلی خود نیازمند حمایت قدرت های بزرگ است، در سیاست خارجی، داشتن حمایت یک کشور قدرتمند از افغانستان امر حتمی و ضروری به شمار میرود. در حالی که کشور های همسایه افغانستان هر آن خواستار ایجاد خلاح قدرت در این کشور هستند تا در افغانستان نفوذ نمایند و حتی زمینه جنگ های نیابتی کشور های منطقه در افغانستان فراهم شود.

پس در چنین حالت افغانستان به گونه جدی نیازمند همکاری امنیتی با ایالات متحده امریکا است.

[1] از جنگ سرد تا جنگ وحشت، شهرام شیخ زاده 2006

[2] امنیت ملی و نظام بین الملل، جلیل روشندل، صفحه 39

[3] داکتر میرویس بلخی، مصاحبه تلویزیونی با اریانا نیوز(06/2014)

[4] The diplomat Magazine, Why China need US in Afghanistan

[5] Foreign affair website, by Charles William Maynes, Article: Long time no see

[6] Doyle, Michael W. Liberal Peace: Selected Essays. New York: Routledge, 2011

[7] ضرورت افغانستان به همکاری های استراتیژیک با قدرت های بزرگ، حسین رحیمی.

درباره mukhtar wafayee

My name is mukhatr wafayee. i am 22 years old. i am a Journalist and writer. I work with Faanoos Magazine and Howayda weekly.

اینرا هم چک کنید

مناظرۀ عوامل آزار و اذیت جنسی و راه های مبارزه با آن در شهر چاریکار برگزار شد

به منظور دریافت عوامل آزار و اذیت جنسی و راه های مبارزه با آن، مناظره …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *