ارسالی نوریه
مقدمه
سخن گفتن از افکار و احساسات خود ، به گونهای صریح و بیآلایش شامل هر اظهار نظری است که فرد در مورد افکار ، احساسات ، توانائیها و ویژگیهای شخصیتی خویش بیان مینماید. و یا احساس و نگرشهای خود را در مورد طرف مقابل به وی انتقال میدهد. خود درونی ما فرد پیچیدهای است که دامنه وسیعی از افکار و احساسات مثبت و منفی را دربردارد. علاقمندی برای در میان گذاردن این افکار و احساسات با دیگران گامی به سوی خودگشودگی است. وقتی با دیگران صریح و رو راست هستید، بطور تلویحی آنان را به گفتگو دعوت مینمایید.
آنچه شما درباره خودتان با دیگران در میان میگذارید، دیگران را تشویق به صحبت درباره خودشان میکند. توجه به این نکته ضروری است که بیان آزادانه خود ، سبب شناخت بهتر ما از ویژگیهای خودمان و حتی دیگران میشود. با این آگاهی توانایی ما در ایجاد فضای مناسب ارتباطی با دیگران مهیاتر شده و میتوانیم به درک و تفاهم بیشتری برسیم. از طرفی بیان و اظهار نظر دیگران در مقابل اظهارات ما ، شناخت ما را نسبت به آنان نیز بالاتر برده و در نهایت دانش ما را نسبت به خودمان و دیگران بالاتر میبرد.
چرا انسانها از بیان احساسات و افکار خویش اجتناب میکنند؟
دلایل بسیاری وجود دارد که مانع بیان احساسات و افکار میگردد. که به چند عامل اشاره میشود.
بیان افکار و احساسات ، گاه افراد را در مقابل شنونده پیام ، آسیب پذیر میسازد. چرا که در بعضی مواقع بیان افکار و احساسات بسیار خطرناک است و ترس و نگرانی از سوء استفاده بعدی از آنها استرسزا میباشد.
بیان افکار و احساسات ، موجب میشود دیگران به عمق احساس و تفکر آنها پی ببرند و گاهی ترس و نگرانی از عدم پذیرش و تایید آن توسط فرد شنونده و احیانا سرزنش وی و یا از دست دادن یک موقعیت اجتماعی خاص ، مانع بیان آنها میگردد.
نگرش منفی ، بیاعتمادی شدید و سوء ظن به دیگران گاه منجر به دوری گزیدن از دیگران شده و مانع بیان افکار و احساسات میگردد.
نگرش منفی و بیاعتمادی نسبت به افکار و عقاید شخصی و عدم پذیرش خود و فرار از خویشتن گاه مانع بیان افکار و احساسات میگردد.
ویژگیهای شخصیتی افراد ، عوامل تربیتی ، مسائل فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و جنسیت از دیگر عوامل تاثیر گذار در بیان صریح خود میباشند.
توجه داشته باشید خود گشودگی امری دوطرفه بوده و رفتار یکی از طرفین در دیگری تاثیر متقابل دارد. هر اندازه به سنین کودکی نزدیکتر باشیم، در بیان صریح و بیآلایش خود تواناتریم و هر قدر بزرگتر میشویم و تجربه میاندوزیم فرا میگیریم که خود واقعیمان را زیر نقابی پنهان ساخته و آن را کمتر با دیگران در میان گذاریم. چرا که این خود گشودگی موجب آسیب پذیری بیشتر میشود. ما حتی به تدریج احساسات مثبت و منفی خود را نیز پنهان میکنیم، اگر ناراحت هستیم خود را خوشحال جلوه میدهیم و اگر از موضوعی خوشحالیم، خود را مغموم و گرفته نشان میدهیم!
البته به شما مربوط است که تصمیم بگیرید چه وقت ، با چه افرادی و در مورد چه موضوعاتی سخن بگویید و چه وقت خود را از این کار بازدارید. این که به کسی بگویید کفش جدیدتان را از کجا و به چه قیمتی خریدهاید، یک راه ساده برای خودگشودگی است. اگر چه در بسیاری مواقع ، خود گشودگی مسایل مسایل عمیقتری را در مورد شما به نمایش میگذارد؛ مثلا طرز تفکر شما درباره دانشگاه ، محیط کار ، خانواده و … مسایل درونیتر را آشکار میسازد.
هشدار
به خاطر بسپارید بیان صریح و بیآلایش با هر فردی ، در هر موقعیتی و درباره هر موضوعی بسیار نامناسب است. پس ضمن خود گشودگی به نکات ذیل توجه کنید.
مطالبی را که نشان از فخرفروشی یا به رخ کشیدن موضوعی دارد از اظهارات خود حذف کنید.
تحت فشار و یا زور و اجبار مسائل درونی خود را آشکار نسازید. چرا که ماهیت خود گشودگی طبیعی و خودجوش بودن است.
میزان صحبت و درجه نزدیکی افراد را ضمن بیان مسائل خود در نظر داشته باشید.
ظرفیت و دانش فرد و یا افراد شنونده را در مواجهه با مسائل مطرح شده در نظر بگیرید.
صبر و حوصله افراد شنونده را در نظر داشته باشید.
موقعیت زمانی و مکانی برای طرح مساله را مدنظر قرار دهید.
توجه داشته باشید که بیان احساسات و افکار شما به گونهای از طرف فرد مقابل با بازخورد همراه باشد و شما نیز اطلاعاتی را چه در مورد اظهارات خودتان و چه در مورد خود فرد دریافت بدارید. به عبارتی این خود گشودگی دوطرفه باشد.
احترام به اظهار نظر و عقاید طرف مقابل را ضروری شمارید.
توجه داشته باشید، خود گشودگی توام با جلب اعتماد دوطرفه باشد.
نسبت به اظهار نظر و بیان عقیده دیگران ، پذیرا و راحت باشید.
شما نیز شنونده خوبی باشید و احساسات طرف مقابل را درک کنید.
در مقابل اظهار نظر و یا گفتههای طرف مقابل جبههگیری نکنید و نسبت به مسائل دیگران نیز آزاد اندیش باشید.
جهت اظهار نظر کردن درباره دیگران از حساسیتهایی آنها آگاه باشید. از کلمات آسیب زننده و آزار دهنده دوری کنید.
صریح و بیپرده سخن گفتن را از بیاحترامی به دیگران تفکیک کنید و احساسات دیگران را با رک گویی خود جریحهدار نسازید.
شیوههایی برای خود گشودگی
همگون ساختن رفتار ظاهری
رفتار ظاهری خود را حتیالمقدور با احساسات و تفکرات درونی خود همگون سازید. به عبارتی از پنهان نمودن احساسات و افکار درونیتان دوری نمایید.
روی احساسات خود تمرکز کنید.
معمولا بیان عقاید و افکار ، سادهتر از بیان احساسات است. همه افراد دارای عقیدهای هستند، ولی بازگو نمودن احساس کار مشکلتری است. گاهی برخی احساسات بواسطه سایر احساسات پوشیده میشود و گاه از احساسات دیگر نشات میگیرد. بطور مثال خشم میتواند از یک آسیب روحی ناشی شود، معمولا بیان خشم راحتتر از بیان آسیب اصلی است. اگر ما تلاش کنیم که به جای احساسات ظاهری ، احساسات عمیقتر و زیرین را شناخته و بیان کنیم، در ابعاد عمیقتری خود را بیان کردهایم. به عبارتی احساس اصلی و آغازین را بازشناسیم و آن را ابراز داریم.
جملات سوالی را به خوبی تغییر شکل دهید.
گاه اتفاق میافتد که ما نگرش و عقیدهای درباره چیزی داریم، ولی از در میان گذاشتن آن واهمه داریم، و از بیان صریح آن هراسانیم. در این مواقع گاه به جای بیان مطالب اصلی از پرسشی استفاده میکنیم. مثلا بجای آن که بگوییم: من از این فیلم خوشم نمیآید، میگوییم آیا تو از این فیلم خوشت آمد؟ پس نسبت به این تغییر کلام آگاه باشید و بجای جملات پرسشی از جملات خبری استفاده کنید.
سعی کنید جملات خود را حین گفتگو با اول شخص آغاز کنید.
شروع جملات با کلمه من به جای تو در صراحت کلام موثر است. بطور مثال به جای آنکه بگویید آیا از اینکه اینجا هستید خوشحالید؟ میتوانید بگویید، من از این که شما اینجا هستید خوشحالم. حتیالمقدور جملات خود را با “من” آغاز کنید.
در آخر سعی کنید از جمله “من نمیدانم” استفاده نکنید.
این جمله عموما بدین معناست که من نمیخواهم در این مورد بیشتر از این صحبت کنم و در واقع ختم صحبت را اعلام میکنید.
چشم انداز
همانطور که اشاره شد، بیان صریح و بیآلایش خویشتن یکی از فاکتورهای مهم ارتباطی است که ابراز آن با توجه به ویژگیهایی شخصیتی ، عادات فرهنگی ، تربیتی ، مذهبی و اجتماعی طیف گستردهای را دربر میگیرد. (بسیار بسته بودن و خاموش بودن تا بیش از اندازه صریح و رو راست بودن). حال با مطالعه این متن ، بر روی ارتباطات خود تمرکز کرده و ارزیابی کنید که در کجای این طیف ایستادهاید و بودن در این نقطه تا چه اندازه و چرا برای شما مفید و یا مضر بوده است؟