ارسالی: فرشته
شروع جنگ جهانی اول افغانستان را وارد عرصه سیاست جهانی ساخت بعد از طرفداری ترکیه از جرمنی مفکوره پان اسلامی و تحریک احساسات مسلمانان در آسیای میانه و هند بر ضد روسیه و انگلیس اوج گرفت ورود هیئت ترکیه و جرمنی مورد استقبال مردم قرار گرفت و هیئت مذکورامیر راتشویق کردند که فتوای جهاد دهد تا مردم افغانستان وارد جنگ شود قسمت بزرگی از خانواده دربار از جمله امان الله خان ، نصرالله خان و محمود طرزی طرفدار این هیئت بودند لاکن حبیب الله خان در جنوری ( ۱۹۱۶ ) اعلان بی طرفی نمود و هیئت مذکور با ناکامی بسوی دیارشان برگشتند .
بعد از کشته شدن امیر حبیب الله خان در مسیر جلال آباد به لغمان امیر امان الله خان در سال ( ۱۹۱۹ ) اعلام سلطنت کرد امیر امان الله خان در شرایطی که افکار عمومی ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی بود در سن ۲۹ سالگی در حالیکه خود مفکوره روشن و ضد استعماری داشت بر تخت سلطنت نشست که پادشاهی وی با پایان جنگ جهانی اول مصادف می باشد.
در شرایطی که امیر امان الله خان به قدرت رسید در کشورهای همسایه و در سطح منطقه هم بیداری کشورهای شرق و مجاهدت آنها برای کسب استقلال و احساسات ملی رونق خاصی پیدا کرده بود .
امان الله خان طی اعلامیه خطاب به مردم بیان داشت افغانستان باید به مثل سایر کشورهای مستقل آزاد و مستقل گردد و مردم فقط مطیع قانون باشند و بس کار اجباری ممنوع و اصلاحات آغاز میشود تا افغانستان جایگاه و مقام خود را پیدا کند من از مردم میخواهم در حفظ دین و دولت خود بیدار باشند رهبر سیاسی من قرآن و مشورت با آن است بر اساس آیه مبارکه ( و شاور هم فی الامر ) امان الله خان بعد از آنکه بیعت نامه از هر گوشه و کنار کشور دریافت نمود در مسجد عیدگاه رفته و نطق شاهانه خود را آغاز کرد و گفت من تاج شاهی را بر سر نخواهم گذاشت تا آن که همه شما عهد کنید که برای استقلال و آزادی افغانستان جان خود را فدا می کنید همت من قبول نمیکند که
در زیر سر حمایت بیگانگان تاج شاهی را بر سر خود بگذارم بعد از تائید مردم شاه مسئله مساوات عدالت و استقلال سیاسی را اعلان نمود
امان الله خان بعد از جلب حمایت مردمی سه منصب دار بزرگ را در سه نقطه کشور به منظور تحکیم پایه های نظام و جلوگیری از تعرض دشمن مامور ساخت نادر خان را در پکتیا ، عبدالقدوس خان را در کندهار و صالح محمد خان را به خیبر فرستاد و در مارچ ( ۱۹۱۹ ) نائب السلطنه هند را از قتل پدرش مطلع ساخت و گفت فعلا مسئولیت و عمارت بعهده من است و به انگلیسها نوشت که افغانستان آماده یک معاهده جدید مبتنی بر مساوات و استقلال کشور میباشد لذا سیاست مستقلانه ای را در پیش گرفت و نمایندگانی را بخارا و شوروی فرستاد دولت شوروی در ( ۲۷ ) مارچ بعنوان نخستین دولت در جهان افغانستان را به رسمیت شناخت .
ولی دولت انگیس در ( ۱۵ آپریل ۱۹۱۹ ) میلادی به جواب مکتوب امان الله خان از لزوم یک معاهده تجارتی اعلام آمادگی کرد لکن از استقلال سیاسی افغانستان حرفی به میان نیاورد لذا امیر امان الله خان سه فرمانده خویش را در سه منطقه افغانستان تجهیز و اعزام کرد .
۱- در استقامت پکتیا نادر خان ۲- در استقامت قندهارعبدالقدوس خان ۳- دراستقامت خیبرصالح محمد خان
بعد از جنگ و عقب نشینی در این سه استقامت آتش بس اعلام و مکاتبات بین دو طرف بیشتر شد و در نهایت به قرار داد لاهور پندی انجامید که در این قرارداد نیز از استقلال سیاسی اسمی به میان نیامده بود این عمل موجب اعتراض امان الله خان واقع گردید که در پی این اعتراض دولت انگلیس در یک ضمیمه دیگر قرارداد استقلال سیاسی افغانستان را به رسمیت شناخت .
کسب استقلال در جامعه :
۱- استقلال اکتسابی به استقلالی که به وسیله انقلابها و جنبش های مردمی بدست میاید گفته میشود .
۲- استقلال غیر اکتسابی به استقلالی که بدون انقلاب و جنبش های مردمی بدست میاید گفته میشود مانند جمهوریهای آزاد شده شوروی
اصلاحات امان الله خان
در مرحله اول اصلاحات امان الله خان ( ۱۹۱۹ – ۱۹۲۴ )
۱- بیگاری لغو گردید
۲- پرداخت مالیات بطور مستقیم و بدون واسطه به دولت
۳- قانون وظایف حکام و مامورین دولتی به اجرا در آمد
۴- شرکتهای تجارتی بوجود آمد و تجارت با کشورهای اروپایی شروع شد و فابریکه ها تاسیس گردید
۵- سیزده جریده به نشر رسید
۶- قانون اساسی تدوین و در ماده ( ۸ ) آن آمده بود که همه ی افراد بدون در نظر گرفتن دین , مذهب , زبان تبعه افغانستان محسوب میشود .
۷- تفکیک قوا را در ساختار سیاسی افغانستان را اعمال و به اجرا در آورد ( پارلمان و قوه قضاییه را ایجاد نمود )
در زمان امان الله خان نیروی هوایی افغانستان دارای یازده طیاره بود و امان الله خان اولین کسی است که لقب خود را از امیر به شاه تبدیل نمود و همراه با ملکه ثریا همسرش به سفر اروپایی اقدام نمود در این سفر از کشورهای مصر ، ترکیه و ایران دیدن نمود و در این سفرها
بود که متوجه شد افغانستان در عرصه علم و تکنالوژی نسبت به دیگر کشورها بسیار عقب مانده است به همین سبب امان الله تصمیم گرفت که هر چه زودتر افغانستان را از این عقب ماندگی نجات دهد .
اقدامات انکشافی یا توسعوی شاه امان الله خان
۱- تعلیم و تربیه رایگان , عمومی و اجباری گشت مکاتب مختلفی چون امانیه , مستورات را تاسیس نمود و تعداد بسیاری از معلمین و شاگردان لیسه اناث مستورات را هم به ترکیه جهت تحصیل عازم نمود
۲- کشف حجاب : برای اجرایی ساختن آن دستور داد تا در بسیاری از جاده ها بنویسند که با چادر وارد نشوید و از ورود با چادریان جلوگیری شود .
۳- تعطیلی روز جمعه را به روز پنجشنبه تغییر داد .
بعد از آن بود که ملاها علیه امان الله خان شروع به مخالفت کردند و در مناطق جنوب علیه شاه فتوای جهاد دادند محمود طرزی و تعدادی از وزراء بدلیل اینکه شاه بسوی استبداد پیش میرود استعفاء دادند و لویه جرگه پغمان در سال ( ۱۹۲۸ ) میلادی عملا بی نتیجه ماند و نادر خان هم با برادرانش از مناطق جنوب علیه شاه مردم را تحریک کردند لذا از طرف جنوب نادرخان و از طرف شمال حبیب الله خان کلکانی دست به شورش علیه شاه امان الله زدند و این شورشها عملا استقلال سیاسی افغانستان را دچار چالش و تهدید نمود .
استقلال سیاسی
پیروزی یک انقلاب در این است که تحولات سیاسی , نظامی , فرهنگی و اجتماعی بدست آمده از آن مطابق خواست و نظر مردم باشد .
امان الله خان جنگ را به صلاح مملکت ندید و در سال ( ۱۹۲۹ میلادی ) از قدرت استعفاء کرده وبه طرف قندهار عازم گردید و عنایت الله خان را بعنوان جانشین خود معرفی نمود عنایت الله خان مدت سه روز حکومت کرد و در روز چهارم حبیب الله خان وارد کابل شده و پایتخت را تصرف کرد .
پادشاهی حبیب الله خان کلکانی ( جنوری ۱۹۲۹ الی اکتبر ۱۹۲۹ )
حبیب الله خان پس از تصرف کابل تشکیل کابینه داد او در اولین اقدام خود تمام کسانی را که با دولت امان الله خان همکاری داشتند از کار برکنار کرد و مدت چهار ماه تمام مناطق شمال و مرکزی را تا هرات زیر سلطه خویش در آورد .
امان الله خان که قصد برگشت از قندهار بطرف کابل را داشت در نواحی غزنی بوسیله نیروهای حبیب الله خان شکست خورد و برای همیشه افغانستان را از طریق هند به مقصد اروپا ترک نمود .
بعد از خروج امان الله خان مردم پکتیا بر ضد حبیب الله خان برخاستند نادر خان در ( هشتم مارچ ۱۹۲۹ ) از فرانسه وارد هند گردید و بعد از آن در منطقه جاجی سران قبایل را جمع و از آنجا با حمایت مردم پکتیا و جلال آباد بسوی کابل حرکت کرده و کابل را فتح کردند قوای حبیب الله ده روز توانست در ارگ مقاومت نماید به امید اینکه از سمت شمال قوای کمکی برسد و بعد از آن مجبور شد کابل را ترک کرده و به کوه دامن پناه ببرد .
نادر خان قول داد که در صورت تسلیم شدن از تقصیر حبیب الله خان بگذرد اما به محض اینکه حبیب الله خان خود را تسلیم نمود وی را به قتل رساند .
بیوگرافی نادر خان ( ۱۹۲۹ – ۱۹۳۳ )
با قیام مردم علیه دولت انگلیس در زمان یعقوب خان انگلیس ها یعقوب خان را بهمراه یحیی خان خسورش که دارای دو فرزند بنامهای محمد یوسف و محمد آصف بود به هندوستان تبعید نمود نادر خان فرزند بزرگ یوسف خان بود که سه برادر به نامهای شاه ولی خان , هاشم خان و محمود خان داشت که در زمان زمامداری عبدالرحمان خان این خانواده به افغانستان برگشتند و در سال ( ۱۹۰۲ میلادی ) امیر حبیب الله خان با خواهر نادرخان ازدواج مینماید و بدین وسیله محمد نادر با برادرانش به دربار پادشاهی راه پیدا کرده و مناسبی را در دربار کسب میکنند در ابتدا نادر خان به عنوان محافظ حبیب الله خان تعیین میگردد و بعدا به فرماندهی کل اردو تعیین میشود بعد از قتل مرموز حبیب الله خان نادر خان از منسبش عزل و سپس جهت تداوی عازم اروپا میشود و در آنجا با تبانی با دولت انگلیس علیه نظام تازه تاسیس امان الله خان وارد عمل شد و زمانی که شورش علیه حکومت اوج گرفت با برادرانش به پکتیا آمد و با شعار برگشت امان الله خان علیه حبیب الله خان به تحریک مردم پرداخت نادرخان در ( پانزدهم اکتوبر ۱۹۲۹ ) به پادشاهی رسید و کابینه ای به سرپرستی برادرش هاشم خان تشکیل داد .
باروی کار آمدن نادر خان تمام روشنفکران آن را یک دسیسه علیه مشروطه خواهان تلقی کرده و نادر خان را مهره انگلیسها دانستند به همین مناسبت یک نشستی در خانه میر محمد غبار تشکیل شد تا روابط روشنفکران با دولت را بررسی کنند و به این فیصله رسیدند که اقدام علمی نکنند و صرفا مبارزه ای مختصر داشته باشند تا ماهیت نظام بر همگان روشن گردد نادر خان نسبت به حمایت جوانان افغان که روحیه ی ملی و ضد انگلیسی داشتند روش خصمانه ای را در پیش گرفت تعدادی از آنها را به جرم طرفداری از امان الله خان و طرفداری از حبیب الله خان کلکانی روانی زندان نمود و تعداد زیادی را اعدام کرد مردم کوهدامن و شمالی را خلع سلاح کرده و مردم پکتیا را از امتیازات خاصی برخوردار کرد و اختناق , ارتجاع , ترس و وحشت را در جامعه حاکم ساخت .
در دوره نادر خان محصلین از ترکیه فراخوانده شد و معارف حالت رکود را به خود گرفت تا بدین وسیله از اعتراضات علیه حکومت جلوگیری به عمل آورد در ارتباط با اقتصاد در روشهای تجارتی هیچ نوع تصمیم اتخاذ نشد قانون اساسی لغو و بجای آن اصولنامه به اجرا در آمد . در این دوره خانواده های شاهی و تعدادی از خانواده های محمد زایی , هندوها و ملاهای درباری مطرح و بر اساس جرگه ی پغمان در سال ( ۱۹۲۸ ) یک شورای ملی تشریفاتی بوجود آوردند .
ظلم و استبداد داخلی نادرخان باعث شد تا روشنفکران در خارج به حمایت از امان الله خان اعلامیه ای صادر کنند و در این شرایط غلام
نبی چرخی وارد کابل شده و نادر خان آنرا به قتل رسانده و خانواده اش را روانه زندان کرد و غلام محمد غبار را در بالابلوک فراه تبعید نمود نادر خان در سال ( ۱۹۳۳ میلادی ) در اثنای دادن جوایز در لیسه نجات توسط جوانی به نام عبدالخالق به ضرب گلوله به قتل رسید و پسر نوزده ساله اش به نام ظاهر شاه وارث تاج و تخت پدر گشت ولی عملا عموهای شاه هاشم خان از سال ( ۱۹۳۳ – ۱۹۴۶ ) و محمود خان از ( ۱۹۴۶ – ۱۹۵۳ ) زمام حکومت را به دست گرفتند هاشم خان با استبداد و بیرحمی و محمود خان با شیوه ملایم تر حکومت داری نمودند در زمان حکومت محمود خان بود که آزادی های سیاسی و فردی رونما شد بعد از حکومت محمود خان پسر برادر وی سردار داوود خان ( ۱۹۵۳ – ۱۹۶۳ ) به مدت ده سال به عنوان صدر اعظم در حکومت ظاهر شاه زمام امور را بدست گرفت و آزادیهای سیاسی و فردی را که در حکومت محمود خان به مردم داده شده بود را سلب نمود .
سردار داود خان ( ۱۳۵۲ – ۱۳۵۷ )
داود خان گرچه اندیشه کمونیستی نداشت لاکن به دلیل کمک های که از روسیه بدست آورده بود و انکشافاتی مانند ساختن سیلو و سرکها که از جمله عملکردهای اوست را ارایه نمود داود خان با استفاده از روحیه انقلابی کمونیستها و هم چنان با جلب توجه و حمایت روسیه میخواست خود را رهبر پیشرفت و ترقی افغانستان قرار دهد داود خان بر عکس ظاهر شاه میخواست از آرامش و امنیت موجود جامعه را به سمت ترقی و پیشرفت هدایت نماید وی توانست با کمک کمونیست ها در کودتای ( ۱۳۵۲ ) شمسی بدون خونریزی نظام سلطنتی ظاهرشاه را ختم و نظام جمهوری را جایگزین آن کند تا اولین رئیس جمهور در تاریخ سیاسی افغانستان لقب گیرد محمد ظاهر شاه در زمان کودتا در ایتالیا بسر میبرد و در افغانستان حضور نداشت داود خان در کابینه خود از اعضای حزب دموکراتیک خلق استفاده کرد و در بیانیه ریاست جمهوری خود از توسعه و انکشاف آزادیهای دموکراتیک , مبارزه با فساد , تقسیمات اراضی و سواد آموزی به مردم اطمینان داد لاکن کمونیستها با حمایت شوروی و داشتن یک تشکیلات حزبی که در کنار داود خان حلقه زده بودند با اقدامات مخربانه اوضاع سیاسی کشور را نا امن ساختند وقتی داود خان خواست این تشکیلات را تحت فشار قرار دهد این تشکیلات دست به کودتا علیه داود خان زدند و نظام جمهوری داود خان را ساقط نمودند و بدین ترتیب سلطنت و خاندان از افغانستان از بین رفت و جمهوری دموکراتیک خلق در هفت ثور ( ۱۳۵۷ ) به قدرت رسید .
جمهوری دموکراتیک خلق
کمونیست های افغانستان در یک کودتای خونین سردار محمد داود خان را از قدرت عزل و او و خانواده اش را به قتل رساندند و اینگونه جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری نور محمد ترکی به قدرت رسید جمهوری دموکراتیک خلق با اعلامیه ای که اقتباس شده از انقلاب کمونیستی شوروی بود و پخش آن از طریق رادیو و تلویزیون خاندان نادری را خاینین ملی قلمداد کرده و آنها را عاملین عقب ماندگی افغانستان معرفی کردند .
تشکیل کابینه کمونیست ها متشکل از اعضای خلق و پرچم بود که طرفدار نظام کمونیستی شوروی سابق بودند و این کشور نیز از آنها حمایت میکرد کمونیست با فهم اینکه اکثر مردم افغانستان دهقان و کشاورز بودند لذا با مصادره زمین فئودالها هم آنها را از اسارت و استثمار طبقه فئودال و سرمایه دار نجات داد و با دادن این زمین ها به مردم تلاش میکرد مردم را طرفدار نظام کمونیستی خویش بگردانند و از وجود مردم برای تحکیم پایه های نظامی خویش استفاده نمایند بنابراین این عمل خویش را در قالب اصلاحات اراضی توجیه نمودند و در کنار آن با ایجاد یک اردوی قوی و مسلح هر نوع مخالفت های مردمی را ممانعت میکردند کمونیستها در اقدام بعدی خود تحت عنوان تساوی حقوق زن و مرد هر گونه مخارج عروسی را در جامعه ممنوع و برای مهریه دختران مبلغ مشخصی را تعیین نمودند و اضافه کردند که هیچ کس به هیچ عنوان نمیتواند از این قانون سرپیچی نماید و بخاطر جلوگیری از اعتراضات و عکس العمل مسلمانان و روحانیون اقدام به گرفتاری و زندانی کردن و در نهایت کشتن معترضین و مخصوصا روحانیون کردند کار به جایی رسید که در افغانستان تمام مساجد و تکیه خانه ها مسدود شد و به این ترتیب مهاجرتهای گروهی و دسته جمعی بسوی ایران و پاکستان آغاز گردید فشار حاکمیت بر مردم و اهانت به مقدسات اسلام باعث شد مقاومت و ایستادگی مردم علیه نظام بیشتر شود و این امر باعث اختلافات میان سران رژیم گردید حفیظ الله امین از این فرصت استفاده کرده و با معرفی نورمحمد ترکی به عنوان عامل این وضعیت او را به قتل رساند و خود بجای
او بر قدرت تکیه زد اما از آنجا که فشار بر مردم و اهانت به مقدسات مسلمانان بسیار شدید بود مردم با تغییر مهره ها رضایت نشان نداده و خواهان از بین رفتن نظام کمونیستی شدند این مشکلات روز به روز عمق و توسعه پیدا میکرد تا اینکه در تاریخ ( ۱۳۵۸/۱۰/۰۴ ) ارتش سرخ شوروی رسما افغانستان را تحت اشغال خود در آورد و ببرک کارمل را به عنوان رئیس جمهور جدید معرفی کردند با روشن شدن ماهیت کمونیستی و اشغال نظامی افغانستان جبهات مجاهدین در تمام نقاط افغانستان گسترش پیدا کرد و کشور پاکستان به عنوان دیپو و یا انبار تجهیزات جنگی و امکانات برای مجاهدین از جانب کشورهای غربی و عربی تبدیل گردید به این دلیل که از ادامه تجاوزات کمونیست ها و شوروی سابق جلوگیری شود و هم چنان کشورهای عربی به دلیل حمایت از جهاد اسلامی کمک های فراوانی را در اختیار کشور پاکستان قرار داد به این وسیله پاکستان پل ارتباطی و تمویل کننده جهاد افغانستان بین کشورهای عربی و غربی با افغانستان گردید رژیم کمونیستی که خود را در مقابل یک جبهه وسیع بین المللی احساس کرد طرح صلح ملی جبهه پدر وطن و جرگه ملیتها را شعار حکومت خود قرار داد تا بدین وسیله مردم را با انگیزه های مختلف به طرف نظام جذب نماید و مجاهدین را در جبهات تحریک شده از جانب غربی ها معرفی نمودند و به این وسیله چهار نوع تغییر را در نظام سیاسی خودشان وارد کردند .
الف : تغییر در کادر اجرایی جایگزین کردن داکتر نجیب بجای ببرک کارمل
ب : انحلال حزب دموکراتیک خلق و معرفی حزب وطن بجای آن
پ : تبدیل نظام سیاسی افغانستان از نظام جمهوری دموکراتیک خلق به نظام جمهوری افغانستان
ت : با تدوین قانون اساسی جدید دفاع از اسلام و مقدسات اسلامی را معیار قانون اساسی خویش قرار دادند
روس ها که روز به روز خود را در مقابل جهاد مردم افغانستان در حال ضعف میدیدند بالاخره تصمیم به عقب نشینی و خروج از افغانستان گرفتند و این عقب نشینی از افغانستان سرآغاز فروپاشی شوروی سابق قرار گرفت و زمینه پیروزی مجاهدین روز به روز بیشتر شد دولت نجیب در آخرین روزهای بقای خود دست به اخلاف اقوام زد و با فرستادن دو هیئت از کمونیست ها به سوی دو گروه مجاهدین پشتون و فارسی زبان ( حکمت یار و احمدشاه مسعود ) از ایشان خواست تا دولت ائتلافی تشکیل دهند و با این اختلاف که دولت نجیب میان پشتون و فارس زبانها انداخت با ورود مجاهدین به کابل ابتدا مجاهدین را بنام پشتون و فارس زبان و بعدا در بین مجاهدین پشتون و مجاهدین فارس زبان جبهات اقوامی و مذهبی ایجاد نمود لذا ورود مجاهدین به کابل برای کسب قدرت کابل نبود و وارث یک مقام ملی نگردیدند بلکه وارث یک اختلاف بزرگ و پیچیده ملی گردیدند برای کسب قدرت از کمونیست ها نبود بلکه عملا مجاهدین با ورود به کابل وارث نظام قدرت نشدند بلکه وارث یک ارث سازمان یافته به وسیله کمونیست ها شدند .