شاهدان خشونت

ارسالی: سعدیه

شاهدان خشونت
فرد سالم، محصول خانواده سالم است و یکی از شاخصه های خانواده سالم، غالب بودن فضای صمیمیت، مهربانی و نوعدوستی میان اعضای آن است.
خطرات کودکی و نوجوانی وقتی آمیخته با دعواها، اختلافات و کشمکش های پدر و مادر شود چندان تأثیر دیرپا و عمیقی بر ذهن و روان فرد می گذارد که همه رفتارها و واکنش های او را در جوانی، میانسالی و حتی پیری، تحت تأثیر قرار می دهد. خشونت های خانوادگی بر موقعیت های تحصیلی شغلی و اجتماعی قربانیان خشونت، پیوستگی اش را باز می یابد و تبدیل به چرخه ای می شود که از نسلهای بعدی قربانی می گیرد.
دخترانی که بخش زیادی از زندگی خود را در سایه خشونت های خانواده به سر برده اند، نمی توانند در نقش مادرانه که بعدها بر عهده می گیرند برای فرزندان خود سرچشمه مهر و محبت باشند و به همین صورت پسران نیز نمی توانند نقش پدرانه مناسبی ایفا کنند.
زمانی که خانواده به عنوان پایه اساسی یک جامعه مطرح می شود و ادعا بر این است که فرد در این نهاد، احساس امنیت و آرامش می کند، وجود خشونت باعث از میان رفتن همه این پیش زمینه ها می شود.
جامعه شناسان معتقدند “خشونت در خانواده” تعریف مشخصی ندارد و تنها موارد ضرب و جرح را جزو خشونت می دانند. در صورتی که بسیاری از خشونت ها با اینکه فیزیکی نیستند از لحاظ روانی مخرب و خرد کننده اند. به طوری که در تحقیقی عنوان شده است که بیشترین مورد همسر آزاری، آزار روحی و روانی،
خشونت خانوادگی به سه دسته تقسیم می شود، که عبارتند از:
الف- خشونت علیه کودکان
ب- حشونت علیه زنان
ج- خشونت علیه مردان
خشونت علیه کودکان
شاید بارزترین نشانه های وقوع خشونت در یک خانواده نسبت به کودکان باشد. هر چند، خشونت بحثی است که باید آن را با فرهنگ و آداب و رسوم هر جامعه سنجید، اما نباید فراموش کرد رفتارهای خشونت آمیز به ظاهر ملایم نسبت به کودکان مثل پس گردنی یا پشت دست زدن، می تواند بر اثر زمان به موارد خشن تر تبدیل شود.
خشونت نسبت به کودکان، در میان همه اقشار اجتماعی دیده می شود و محدود به خانواده خاصی نیست اما شدت و حدت اعمال خشونت می تواند در هر خانواده متفاوت باشد.
خانواده هایی که تنبیه بدنی را در مورد فرزندانشان مؤثر می دانند، به این امر واقف نیستند که نوعی تعارض غیر قابل جایگزین میان خود و فرزندانشان پایه ریزی می کنند، تعارضی که علت اصلی آن تنبیه بدنی است. چنین والدینی که کوچکترین اشتباه را از سوی فرزندان غیر قابل بخشش می دانند و کارهای مثبت فرزند را نادیده می پندارند و بدون تشویق، از کنارش می گذرند باعث می شوند که کودک با قهر و کینه نسبت به خشونت والدین بزرگ شود. البته باید توجه داشت اعمال خشونت پدر و مادر نسبت به کودک با هم تفاوت دارد. پدر معمولاً برای نظارت رفتار کودک، او را تنبیه می کند اما مادر به دلیل خواسته ها و تقاضای زیاد کودک خشونت می ورزد. نتایج آخرین تحقیقات نشان داده است، زنان شاغل کمتر از زنان خانه دار فرزند خود را تنبیه می کنند و احتمالاً علت آن است که زنان شاغل با مسئولیت های خارج از خانه و دور بودن از کودک، از همراهی یکنواخت کودکشان و توقعات بی شمار او آزادند و در ساعت های اندکی که با کودک به سر می برند ملایمت بیشتری نسبت به او نشان می دهند.
یکی از مهمترین خشونت های روانی در کودک زمانی است که با بی توجهی والدین مواجه می شود و احساس می کند کسی حمایتگرش نیست و همیشه تنهاست. از این رو خانواده ها در سراسر جهان می توانند هم به عنوان نخستین جایگاه رشد خشونت علیه کودکان و هم به عنوان اولین جایگاه برای کاهش خشونت آنها محسوب شوند.
تنبیهات بدنی در زمان رشد کودکان ممکن است باعث ایجاد صدمات جسمی شود، حس انتقام جویی را در آنها زنده کند و صدمات روحی فراوانی به وجود آورد. شخصی که دوران کودکی اش با تنبیهات بدنی همراه بوده در آینده دچار عقده انتقام جویی می شود و دوست دارد به نحوی این عقده را به دیگران منتقل کند. کودکان به هر دلیلی که از سوی پدر و مادر تنبیه بدنی می شوند، یا شاهد این رفتار هستند دچار افسردگی شده و سطح یادگیری آنها نزول و قدرت سازگاری آنها در آینده پایین می آید.

درباره sadia

اینرا هم چک کنید

فرصت اشتراک در رقابت مقاله نویسی مجله فانوس

به اطلاع تمامی جوانان قلم بدست که خواهان اشتراك در بزرگترین رقابت مقاله نویسی باشند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *