ارسالی: ستاره
محمد نادر خان که روابطش قبلآ با امان الله خان و نزدیکانش بهم خورده و از سفارت فرانسه نیز استعفا داده بود پس از رسیدن به صفعات جنوبی کشور و اتخاذ راه ها و تدارکات لازم غرض تصرف قدرت سیاسی .در جریده تحت نظرش(اصلاح) رویداد های دوران امیر حبیب الله خان کلکانی را شدیدآ محکوم نموده و با پخش جریانات مربوط سعی در بسیج افکار و نیرو میکرد.
او همواره از آن امید سخن میگفت که قتل و قتال .ترس و رعب و آشوب در افغانستان پایان بیابد.اما هنوز شخصاآ اداره امور سلطنت را به عهده نگرفته بود که پیشقراول های او برهبری برادرش سردار شاه ولی خان همان اشکال عاجلانه و فجیع قتل را پس از کشتن پردل خان یکتن از قوماندان های حبیب الله خان کلکانی اعمال کردندـ شاه ولی خان مینویسد:” من و سردار شاه محمود خان بصورت فوری مردم جنوبی را که در نقاط مختلف شهر بودند جمع نموده یکدسته قوی تشکیل داده برای مدافعه به شهرارا اعزام نمودیم ؛ با وصف مقاومت شدید قوای پردل خان شکست خورد و خودش کشته شد ، نعش او را برای اطلاع مردم در چوک کابل چند ساعت آویختند.”
اما آنچه در دوران سلطنت محمد نادر برای واقعیت بینان و منتقدین بزودی روشن میشود ، در پیش گرفتن طریقی است که نیرنگ و حیل با بهره گیری از ورحیات قومیِ ؛ سمتی برای نیل به هدف برجستگی داشت،چنین طریقی را نه تنها عنوان استراتیژی برای رسیدن به کابل در پیش گرفته بود، بلکه با تکیه بر تخت سلطنت ، آنرا با قتل حبیب الله خان کلکانی و همراهانش ادامه داد.