سازمانهای يادگيرنده

ارسالی سردار

واژه  ساز مان ياد گيرنده  عنواني است كه اكنون، براي يك مجموعه هماهنگ از عقايدي كه براي تحقيق و عمل سازماني، بيش از سه يا چهار دهه قبل در شيوه هاي سازمان دهي كار تكوين يافته اند ، به كار مي رود ،سازمان يادگيرنده ( در مفهوم وسيع تر ) يك تكامل تدريجي از موضوعات مديريت مشاركتي قبل از 1970 است و بيشترين تاكيد اخير ش  بر توانمندسازي و گروهاي كاري خود رهبر است .سازمان يادگيرنده فقط ويژگي هاي مشخص شده بوسيله تغيرات جزئي ساختار ( سلسله مراتب مسطح تر و كمتر ) ودوباره طرح ريزي كار( تاكيد برتيم ها )نيست، بلكه تغييري در ارتباطات سازمان با افراد و افزايش ظرفيت ، براي سازكاري وتغيير در آنهاست . نگراني مهم قبلي براي كنترل ( برانگيختن ديگران ، سازماندهي كار براي ديگران ، تدون مجموعه اهدف براي ديگران و غيره ) با نگراني براي يادگيري همه اعضاي سازمان از جانب سازمان جايگزين شده است . يادگيري درباره مسائل فني و مسائل محيط بيروني نظير يادگيري مسائلي درباره آنچه خود فرآيند سازماني را در بر مي گيرد، به طور وسيعي اهميت يافته است .سازمان يادگيرنده از اعضايش انتظار دارد كه به عنوا عوامل يادگيري براي سازمان عمل كنند، به تغييرات در محيط دروني و بيروني سازمان با كشف و اصلاح خطاها در تئوري سازماني مورد استفاده ، پاسخ دهند و نتايج تحقيقاتشان را در الگوهاي مشخص شده وتصور شده شخصي شان از سازمان به كارگيرند . (چيس، ) 

آنچه در مورد اين سازمانها ارائه شده بيشتر جنبه فلسفي ونگرشهاي كلي داشته وكمتر به جنبه هاي عملي و كاربردي اشاره گرديده است . در مورد تعريف اين گونه سازمانها به طور عملي و كاربردي تعريفي وجود ندارد،از نظر مديريت رهنمودهاي روشن و صريحي بيان نشده و از نظر ابزار سنجش وارزيابي اين گونه سازمانها نيز وسيله اي در دست نيست .(الواني،1378،327) سازمان‌ يادگيرنده‌ الگوي‌ منحصر به‌فردي‌ ندارد. سازمان‌ يادگيرنده‌ نوعي‌ نگرش‌ يافلسفه‌ درباره‌ چيزي‌ است‌ كه‌ سازمان‌ بدان‌گونه‌ است‌ و نگرش‌ نقشي‌ است‌ كه‌ اعضاي سازمان‌ ايفا مي‌كنند(دفت،1377،965). 

        يك سازمان يادگيرنده چيزي است كه با محيط وفرآيندهاي دروني اش هماهنگ شده است.سازمان يادگيرنده شركاي خود وجامعه را به عنوان يك كل براي اقتباس ويژگي هاي سازمان يادگيرنده تحت تاثير قرار دهد(Duane Dale ).

صاحبنظران‌ براي‌ مفهوم‌ سازمان‌ يادگيرنده‌تعاريف‌ متعددي‌ ارائه‌كرده‌اند. به‌ نظر داگسون‌ (1993) سازمان‌ يادگيرنده‌ سازماني‌ است‌ كه‌ با ايجادساختارها و استراتژي‌ها به‌ ارتقاي‌ يادگيري‌ سازماني‌ كمك‌ مي‌كند. به‌ زعم‌گاروين‌ سازمان‌ يادگيرنده‌ ”سازماني‌ است‌ كه‌ داراي‌ توانايي‌ ايجاد، كسب‌ وانتقال‌ دانش‌ است‌ و رفتار خودش‌ را طوري‌ تعديل‌ مي‌كند كه‌ منعكس‌ كننده‌دانش‌ و ديدگاههاي‌ جديد باشد.(ابويي،1379،ص20)

  طبق نظرات مك گيل”1992″سازمان يادگيرنده سازماني است كه براساس اطلاعات جديدازطريق”تغييرساختارمنددراطلاعات پردازش شده وارزيابي شده”عكس العمل نشان مي دهد.به عبارتي ديگرسازماني كه مكانيسم هاي يادگيري شناخته شده رادرون فرهنگ سازماني نهادينه مي سازدبه عنوان سازمان يادگيرنده مطرح مي شود.(امرللهي، تدبير 114)

   مايكل‌ جي‌. ماركوارت‌[1] در كتاب‌ ارزنده‌ خود تحت‌ عنوان‌ «ساختن‌ سازمان‌يادگيرنده‌»[2]  تعريف‌ نسبتاً جامعي‌ارائه‌كرده‌است‌:

   «در تعريف‌ سيستماتيك‌، يك‌ سازمان‌ يادگيرنده‌ سازماني‌ است‌ كه‌ باقدرت‌ و به‌ صورت‌ جمعي‌ ياد مي‌گيرد و دائماً خودش‌ را به‌ نحوي‌ تغيير مي‌دهدكه‌ بتواند با هدف‌ موفقيت‌ مجموعه‌ سازماني‌ به‌ نحو بهتري‌ اطلاعات‌ راجمع‌آوري‌، مديريت‌ و استفاده‌ كند»(ابوئي،1379،ص22).

در سازمانهاي يادگيرنده اين باور مشترك وجود دارد كه انسانها اساسا خوب هستند از اينرو در سازمانهاي يادگيرنده قطعا مفروضات نظريه yحاكم خواهد بود. از سوي ديگر ماهيت انسانها ثابت نيست ،بلكه مي تواند متغير باشد. براساس اين باور ،افراد مي توانند و تمايل دارند كه ياد بگيرند (زالي،شماره 31،ص132) .

[1]– Michael J. Marquardt

[2]– Building the Learning Organization

درباره sardar

اینرا هم چک کنید

کاش نقاش بودم من

نوشته: مریم دلارام کاش شاعر نبودم، تا بگویم من برایت درد ها را کاش نقاش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *