روشنفکرکیست؟ و آیا روشنفکر داریم

نویسنده: حسین انوش

وقتی به اصطلاح روشنفکر برمی خوریم، اولین تصوری که از آن در ذهن ما پیدا می شود، کسی است که صاحب اندیشه روشن باشد. فکر روشن، یعنی ذهنیتی که از شناخت دقیق و اقعیتها، ارتباطات و اثرات آنها در شخص به وجود آید. هرچند این امر با اصطلاحات هوشمند، فهمیده و یا intellectual سنخیت دارد. گویا روشنفکر مفهوم جامعتر و دقیقتری را نسبت به intellectual افاده میکند.

درتعریف روشنفکر من دوست دارم به تعریفی که داکتر علی شریعتی متفکر و روشنفکر ایرانی از آن دارد استناد کنم؛ «روشنفکر کسی است که نسبت به خودش، محیط و ماحولش و زمانه اش آگاهی دقیق داشته باشد و خودد را متعهد و مسئول و مکلف بداند که خود و هم محیط ماحول ـ یعنی جامعه اش را از آنچه که هست، به سوی آنچه که باید باشد، و به سوی تعالی و ترقی و کمال به حرکت و جوشش در آورد.»

روشنفکر با خود و با جامعه خود، شناخت عینی و تجربی دارد. طبقه ای اجتماعی خود را لمس و حس می کند. می داند که جامعه ای او در چه دوره ایی از تاریخ قرار دارد و زمان اجتماعی آن چیست. با این شناخت خود را موضف می داند همیشه مبارزه و تلاش می کند تا هم خود و هم جامعه اش را در مسیر حرکت دایمی به سوی تعالی و کمال سوق دهد و از سکون در خود و جامعه اش جلوگیری نماید.

با مطالعه کتاب، آشنایی با دانشمندان، فیلسوفان و هنرمندان ویاهم تحصیل در یکی از مراکز علمی جهان می توان دانشمند، هنرمند یا فیلسوف و متخصص و هوشمند و فرهمند شد. و اما، روشنفکر شدن در قدم اول از خود جوشی، سازنده گی قدرت تشخیص و استنباط و قضاوت و شخصی در برابر واقعیت و تعهد در گرایش به کمال، جدایی ناپذیر است. دانشمندان با سواد می تواند با جامعه یی که در آن زنده گی می کنند، آگاهانه ویا ناآگانه و از روی اغفالٍ بیگانه باشد. نداند کجا است، نشناسد که در کدام زمان وباچه کسانی می گذراند. و اما، شاخصه بارز روشنفکر شناخت حقیقی و مستقیم جامعه اش و تفاهم با مردمش و شناخت زمانش و احساس رنجها و نیازها و ایدیال های زمانش و به اساس این شناخت عمل کردن در مسیر متحول ساختن و بهبود وضع جامعه اش است.

در روشنی نکات فوق می توان دانست که به هر دانشمندی، فقیهی، متخصصی، ویا هرآن کسی که تحصیلات عالی داشته و مثلا در دانشگاهای بزرگ دنیا تحصیل کرده باشد، نمیتوان روشنفکر گفت. همچنان تمام کسانی را که فاقد مدارج و القاب متذکره هستند، نمی توان غیر روشنفکر دانست. در میان غیر تحصیل کرده ها وبیسوادان و اّمی ها نیز می توان سراغ روشنفر را گرفت.

در میهن ما، در گذشته و حال درمیان دانشمندان و غیر تحصیلکرده هایش، روشنفکر محسوس بوده وهست. روشنفکران ما تاجایی که مقدور شان بوده است و شرایط و امکانات زمانی ومکانی اجازه می داده، مصرانه و پیگیرانه، حتی در حد گذشتن از جان، در راه اعتلایی وطن و مردم و آزادی واستقلال شان گذشته اند. و اما، در بعضی اوقات خود را منزوی احساس کرده و در کنج و کناره های غربت پناه برده است و هیچ کنش و واکنشی در خصوص اوضاع اجتماعی از خود تبارز نداده است، که این خود یکنوع بی مسئولیتی در قبال مردم و ملت است.

نمونه بارزی از دانشمندان روشنفکر در قرن گذشته میتوان از سید جمال الدین افغان، فیض محمد کاتب، و از روشن فکران غیر دانشمند وزیر اکبرخان را میتوان نقطه ای عطف گماشت. در دوران معاصر به حیث نمونه از دانشمندان روشنفکر از علامه محمود طرزی، علامه سلجوقی، میر غلام محمد غبار، علامه سید اسماعیل بلخی، استاد عبدالحی حبیبی، ابراهیم خان گاو سوار، سرو ور خان جویا، و از قشر جوان از شخص خودآگاه و آزاد منش زنده یاد اکر یاری میتوان نام برد.

از دیدگاه تعریفی که شد همه کارهای اثرگذار روشنفکران برمحور منافع ملی واجتماعی و انسانی و از همه بهتر آزادی خواهی و استقلال و گریز از سرسپردگی دور می خورند و همه مثبت اند. این که چه اندازه در وصول به آمال شان موفق بوده اند و یاهم شکست خورده اند، مربوط عوامل و شرایط گوناگونی است که پرداختن به آنها بحث مبسوطی را می طلبد.

با گذشت از ریشه تاریخی روشنفکری در افغانستان باید به مسئولیتها و وظایفی که روشنفرکان عصرکنونی ما خصوصاً قشر جوان دارند پرداخت.

روشنفکران ما، باید اولتر از همه از نو، جوانب مختلف مسئله بحران کشور را دقیقاً و عالمانه تحلیل کنند، حدود و مداخلات کشورهای ذینفع در مسئله افغانستان را دقیقاً معین نمایند و از جانب دیگر جوانان را آگاه سازند و آگاهان را تشویق و ترغیب نمایند، تماس صمیمی و دلسوزانه و روشنفکرانه با تمام قشر روشنفر در هر کجای، یا لا اقل در محل های زندگی خود شان برقرار نمایند، اکثریت مردم را که تحت شرایط ناگوار و در حالت سردرگمی و از خود بیگانگی و بی اعتمادی قرار دارند با تبلیغ درست وعالمانه روشن سازند و از این وضع بی اعتمادی وشی گشتگی برهانند.

روشنفکران ما، باید موضع خود را به صورت واحد و ثابت مشخص سازند وهمه پیگیرانه با استفاده از نتایج تجربی و علمی تحلیل های شان، برای تامین صلح و امنیت و بازسازی افغانستان همت گمارند و با متحد ساختن و متفق ساختن مردم دست مداخلات و سود جویانه بیگانگان را قطع سازند.

 

 

 

 

اینرا هم چک کنید

واژه “زن” را کمی درست بخوان

فریبا اکبری، دانش آموخته خبرنگاری دانشگاه هرات سرچشمه واژه زن انسانیت است، نه ضعیفه، نه …