ارسالی: سعیده
روان درمانی فردی در روان فردی معتادین به مواد مخدر مسائل بسیار مهم و سودمندی در نظر گرفته می شود که از جمله آنها ایجاد رابطه مثبت با بیمار معتاد از طریق پذیرش بی قید و شرط او بعنوان یک انسان دردمند و نیازمند آشنا نمودن بیمار با ویژگیهای شخصیتش از طریق روش های روانکاوانه به منظور ایجاد تغییر یا تعدیل لازم در آن ویژگی ها تقویت صفات مثبت شخصیتی و تصحیح افکار و اعتقادات افراطی از طریق بحث های شناختی آموزش مهارت های اجتماعی به منظور توانا ساختن بیمار در برخورد مناسب با موقعیت های اجتماعی آموزش مهارتهای مقابله با استرس وروش های مناسب حل مسئله در بحران های زندگی و ستفاده بهینه از استعدادها خود می توان اشاره نمود دران نوع از روان درمانی ملاک بهبودی عبارت است از تغییر در باورها و نگرش ها بالا بردن اعتماد به نفس احساس خودکفائی لذت اززندگی و ارتباط سالم با دیگران که همه این تغییرات از اهمیت بسزائی برخوردار است . خانواده درمانی روان درمانی خانواده :باتوجه به اینکه اختلالات رفتاری فرزندان با مشکلات روانی پدرو مادر ارتباط دارد میتواندر اغلب موارد فرض را بر این گذاشت که اختلال رفتاری فرزندان از بافت زندگی خانواده او نشات میگیرد ناراحتی کودک اغلب نشانه وجود اختلال عصبی در مجموعه خانواده اونیز توجه داشت تحلیل های روانی حاکی از آن است که سستی درانجام وظایف سرپرستی از جانب پدرو مادر معمولا پایه غیر منطقی داشته واغلب ناشی از اختلال عصبی و بدور از کنترل آنها صورت میگیرد دراغلب موارد قصد وعمدی در کار نیست بیشتر والدین میخواهند پدر و مادر های خوبی باشند و کاری در جهت منافع فرزندان صورت دهند اما با کمال تعجب آنچه در عمل انجام میدهند با تصویرایده آلی که در ذهن خود دارند مطابقت نمی کند برای درمان کودکان باید به والدین توجه نمود اما فقط با توجیه و آموزش نمیتوان طرز تلقی های پدر و مادر را اصلاح کرد برای رسیدن به این مهم بایستی به روشهای روان درمانی اقدام نمود و دراین بین یکی از شاخه های مهم روان درمانی خانواده درمانی است –خانواده درمانی به عنوان راهی جدید برای رویا رویی با آن دسته از مشکلات انسان که قبلا به وسیله یکی از اشکال گوناگون رواندرمانی فردی با آن برخورد می شد شکل گرفت واکنون یک شیوه تازه و ارائه مفهومی جدید از نحوه بوجود آمدن مشکلات است پیش از این تصورمی شد که مشکلات مذکور عمدتا نتبجه فرآیندهای روانی درونی با آسیب شناسی روانی فرد باشند ولذا عقیده برآن بود که ریشه اغلب مشکلات در تجارب اوایل کودکی است در حالی که رویکرد خانواداگی براین باور استوار گشته که این مشکلات به تعاملات فعلی موجود میان افراد خانواده و گاهی اوقات میان افراد و دیگر سیستم های اجتماعی مربوط هستند در واقع علت مشکلات افراد درسیستم های اجتماعی با وضعیت حال حاضر آنها فهمیده می شود ونه از تاریخچه و شرح حال گذشته آنها خانواده برای حفظ تعادل خود در مقابل تغییر چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی مقابله می کند اگر فرزند سر به راه خانواده شب دیر به خانواده بیاید خانوماده در مقابلش می ایستد و بالعکس اگر فرزند نااهل خانواده پس از عدم پذیرش وی سر به راه شود خانواده فشار خود را برای تداوم نابهنجاری او افزایش می دهد رفتار نابهنجار معلول رفتار متقابل اعضای خانواده با یکدیگر است از نقطه نظر این دیدگاه بیماری فرد حتما به رابطه او با همسر و خانواده وی مربوط می شود. گروه درمانی روان درمانی گروهی یک نوع درمان کاملا پذیرفته شده روانشناختی است که از تعاملات سازنده بین اعضا و مداخلات یک رهبر آموزش دیده جهت تغییر رفتار غیر انطباقی تفکرات و احساسات افراد مبتلا به نارضایتی استفاده می نماید. طی دهه های گذشته تعداد قابل ملاحظه ای از بیماران روانی توسط گروه درمانی مداوا شده اند گروه درمانی برای بیماران بستری سرپائی و در خیلی دیگر از موقعیت های اجتماعی قابل اجرا می باشد همچنین بربخی اصول رواندرمانی گروهی با موفقیت زیادی در زمینه های اقتصادی آموزشی و به صورت گروههای رویا روی کاربد داشته است. بسیاری از مسائل و مطالب عنوان شده در روان درمانی گروهی در زندگی روزانه ما بسادگی اتفاق می افتد تدابیر درمان که مهمترین مسئله مورد بحث در روان درمانی گروهی است تنها به گروه درمانی اختصاص ندارد بلکه در هر گروه عادی کم و بیش وجود دارد بطور عادی ما درزندگی روزمره خود با افراد و گروه های مختلفی ارتباط داریم که این روابط برای سلامتی ما لازم است البته همه روابط زمینه سلامت بخشی ندارند و حتی بعضی از روابط نیز ناسالم و بیماری زا هستند. آن دسته از روابط فیمابین افراد که توام با ریا و تزویر و فخر فروشی باشد و همچنین روابط توام با فشار تحقیر روابطی ناسالم و صمیمانه رابطه ای است که از نظر روانشناسی نیازهای روانی انسان را ارضا می کند و هر انسانی با تمام وجود آنرا طلب می کند. روان درمانی گروهی چیزی جز ارائه شناخت و تصحیح رفتار بیمار گونه نیست رفتاری که باعث شده دیگران از فرد فاصله یگیرند واو تنها منزوی گردد شاید یکی ازعلل رشد درمان های روانی در جوامع بزرگ و پیشرفته مسئله تنهائی و بی همدمی افراد باشد بنابراین روان درمانی گروهی زمانی ضرورت پیدا می کند که نیازاجتماعی فرد در ارتباط با دیگران برآورده نشده و یا محیط به گونه ای است که هر چند روابط انسانی به حد کافی وجود دارد ولی روابط موجود غلط و ناسالم می باشد. دربررسیهای کلینیکی به عمل آمده ازمعتادین مشخص شده است که اغلب آنها قبل از اعتیاد دچار بیماری افسردگی بوده و درروابط درون فردی و بین فردی دارای مشکل هستند معتادین معمولا با خانواده خود روابط سالمی ندارند. همچنین با گروه های طبیعی اجتماعی نیز دچار مشکل هستند بنابر این پس از طی دوره سم زدایی و ترک جسمی بایستی شرکت در جلسات گروه درمانی با جدیت دنیال شود تا خلاء روابط ناسالمی که قبلا در گروه های طبیعی داشته است برطرف گردد و روابط بین فردی بتدریج بهبود یابد. ناگفته نماند که بر اثر تعامل ایجاد شده در گروه علاوه بر بهبودی روابط بین فردی روابط درون فردی معتادان نیز دستخوش تحول گردیده و نگرش های فردی نسبت به خود مثبت شده و نهایتا درمان کامل دنبال می شود.