ارسالی: سخی اویغور
نوع رابطه اروپا و آمریکا سرنوشت جهانیان را در قرن بیستم تغییر داد. دو جنگ جهانی اول و دوم و در پی آن جنگ سرد شاهدی گویا بر این مدعا و نشان دهنده وجود مواضع مشترک به منظور حفظ ارزش های همسو در دو سوی اقیانوس اطلس بود . امروزه این روابط از نظر تجاری با رقمی بالغ بر 600 میلیارد دالر با قابلیت 6 میلیون شغل و موقعیت کاری و به لحاظ سرمایه گذاری تقریبا 600 میلیارد دالر از سوی هریک از آنها در قلمرو و طرف مقابل گسترده ترین روابط در جهان به شمار میرود . روند حاکم بر روابط نشان دهنده آن است که به طرز بالقوه به عنوان تعیین کننده در جهت ثبات در عرصه بین المللی در قرن بیست ویک عمل خواهد کرد .
به طور کلی قاره آمریکا را مهاجران اروپایی کشف کردند و در طول زمان توسعه یافت . بدنبال کشف قاره آمریکا در سال 1492 میلادی به وسیله یک شخص پرتگالی بنام کرستف کولمب و نظر به تنوع آب و هوای غنی و بکر بودن قاره جدید در زمینه کشاورزی و وجود معادن زیاد و شوق دست یافتن به طلا، سیل مهاجران اروپایی طی 500 سال گذشته روانه این قاره شد و نسل جدیدی از مهاجران اروپایی در قاره جدید با نام آمریکا تشکیل شد که دارای همان ارزشها، فرهنگ، دید گاههای اجتماعی و اقتصادی پدران خود بودند .تاریخ اروپا تا پایان جنگ دوم جهانی تاریخ برخورد اقوام و و ملل اروپایی با یکدیگر است . از سال 1945 میلادی به بعد اروپا که در قلب جهان قرار داشت با وضعیت جدیدی مقابل شد که زمینه بروز آن را در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میلادی میتوان مشاهده کرد .
اروپا پس از جنگ دوم جهانی به ناچار تحت حمایت آمریکا قرار گرفت و از این چتر حمایتی برای در امان بودن از شر شوروی، درد و رنج همه نوع تحقیر و سر افگنده گی مقابل آمریکا را تحمل کرد، هر چند در طول 50 سال برخی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه به مدد طراحی استراتیژی جنرال دوگل سعی کردند از زخم تحقیرهای گوناگون امریکاییها خود را حفظ کند، اما نگاه متکبرانه امریکا که خود را مدافع و محافظ اروپا در مقابل شوروی میدانست، موجب نوعی رفتار تحقیر آمیز دایم میشد و اروپاییها نسل در نسل مه ناچار بغض خود را میخوردند .
امریکا که طی جنگ جهانی دوم جز متفقان و همراه با دیگر دول اروپایی علیه حکومت آلمان نازی مبارزه میکرد با پایه گذاری اولیه اتحادیه اروپایی روابط سیاسی مستمر داشته است. بطوری که در سال 1953 م اولین ناظران آمریکایی در جامعه دفاعی اروپا و جامعه ذغال و فولاد اروپا تعیین شدند و متعاقبا کمیسیون اروپا هیاتی را در واشنگتن در سال 1954 تعیین و منصوب کرد و در این خصوص جام مونت رییس جمهور وقت امریکا مساعدت بسیاری کرد. در سال 1961 دفتر هیات نمایندگی آمریکا نزد جامعه اقتصادی اروپا در بروکسل تاسیس شد .
به نظر میرسد هم اروپا و هم امریکا نیازمند یکدیگرند و ناچار از همکاری و تعامل با یکدیگر و از ستیز و درگیری با هم سودی نخواهند برد .
روابط فرا اتلانتیکی
با هدف گسترش روابط و همکاری فرا اتلانتیکی بین اتحادیه اروپا و امریکا مسئولان اروپا و امریکا اجلاسهای منظم 6 ماه یکبار سران را برگذار مینمایند که طی آن رئیس جمهور امریکا همراه با رئیس کمیسیون اروپا و رئیس دوره ای اتحادیه اروپا در آن شرکت میکنند . این اقدام بدنبال صدور اعلامیه فرا اتلانتیکی در دسامبر سال 1990 که طی آن برای اولین بار تماسهای سطح بالا بین آمریکا و جامعه اروپا صورت گرفت ، انجام میپذیرد .
به دنبال اعلامیه فرا اتلانتیکی در نوامبر سال 1990 مشورت های منظم بین اتحادیه اروپایی و امریکا در خصوص مسائل مختلف بیشتر شده و روابط دو جانبه بیشتر از هر زمانی پیشرفت داشته است تا جایی که انجام اقدامات مشترک در زمینه های مختلف به وسیله اتحادیه اروپا و امریکا ضرورت یافته است .
چارچوب کار جدید را اتلانتیکی نقش مهمی در منافع مشترک امریکا و اتحادیه اروپا و ارتقای پیشرفت های جهانی و حل اختلافات فرا اتلانتیکی طی 8 سال گذشته ایفا کرده است و دو طرف برای سرعت بخشیدن به توسعه روابط در تمامی زمینه ها و افزایش همکاری دو جانبه تلاش های بیشتری کرده اند .
از طرف دیگر وجود موارد متعدد همکاری نیاز به تماس های مستمر بین روسای شورای اروپا و کمیسیون اروپا را رئیس جمهور امریکا پیش از گذشته احساس شد و در این رابطه سالی دو بار تماس های رسمی بین رهبران اتحادیه اروپا و امریکا صورت میگیرد تا چگونگی پیشرفت در برنامه کار جدید فرا اتلانتیک در عالی ترین سطح ممکن بررسی شود .
یکی از سر فصل های مهم در سیاست اروپایی ایالات متحده امریکا در دوران جیگ سرد ، داشتن مناسبات ویژه با انگلیس بوده است که در پرتو این مناسبات امریکا در موقعیت لندن در معادلات اروپایی خاصتا در فرایند هم گرایی اروپای غربی بهره برده و انگلیس نیز با اتکا بر حمایت امریکا از حوزه مانور گسترده ای برای دستیابی به منافع و اهداف اروپایی خود بر خوردار شده است .
اگر چه هنوز روابط بسیار گسترده ای بین امریکا و انگلیس وجود دارد و لندن یکی از مهم ترین متحدین واشنگتن در سطح جهان است . در بسیاری موارد سیاست های خود را با واشنگتن هماهنگ میکند .
مشارکت و همکاری در زمینه سیاست خارجی
در ارتباط به بررسی روابط امریکا و اروپا به نظر میاید بسیاری از دیدگاه های در این رابطه به نحوه ای تلقی ما از قدرت امریکا و چگونگی استفاده از آن بستگی دارد . واقعیت این است که در اروپای امروز برخی هنوز معتقدند که امریکا همچنان قدرتمندترین کشور جهان در شرائط کنونی و چشم انداز سال 2020 خواهد بود .
روابط اتحادیه اروپا و امریکا در چهارچوب ارتقای ارزش های مشترک غربی شامل دموکراسی، حقوق بشر، آزادیهای اساسی و افزایش اهداف مشترک در زمینههای صلح، توسعه و رفاه ؛ مبنای را برای انجام مذاکرات مستمر و پایدار در زمینه سیاست خارجی فراهم نموده که در کنار این روابط هر عضو اتحادیه اروپا نیز به طور جداگانه در ابعاد گوناگون روابط متنوعی با امریکا دارد .
در دهه 90 یکی از موارد مشترک همکاری نتیجه بخش بین اتحادیه ئ امریکا موضوع بالکان بود که باعث برقراری صلح و ثبات در بوسنی و کوزوو در چهار چوب پیمان ثبات شد .
هویت اروپایی به مثابه چالش در رابطه به امریکا
بطور کلی وقایع قرن بیستم به تفوق امریکا در صحنه جهانی منجر شد . با نگاهی به تاریخ تحولات بین المللی در مییابیم به واسطه شرائط خاص پی از جنگ جهانی و ظهور کمونیسم و تحولات اقتصادی در سطح جهان، موقعیتی برای دولت نو ظهور امریکا به وجود آمد تا با بهره مندی از موقعیت جغرافیایی خود و دوری از مراکز بحران خود را به عنوان یک قدرت جهانی مطرح سازد .
با پایان جنگ جهانی دوم وحود ثبات نسبی ناشی از رقابت های جنگ سرد از یک سو و توسعه نهاد های اجتماعی و افزایش دانش عمومی از سوی دیگر موجب پدید آمدن نهاد ها و سازمان های منطقه ای و بین المللی دولتی و غیر دولتی در اروپا شد .
قرن بیستم شاهد آن بود که در چهارچوب نظام سلسله مراتبی قدرت عامل نظامی جای خود را به عامل اقتصادی داد به شکلی که کشور های دارای فناوری ، صنعت و اقتصا د برتر در صحنه بین المللی حضور مقتدرانه تری دارند .
بحث در باره روابط اروپا و امریکا از جنبه بررسی روابط آن قدرت در جهان حائز اهمیت است . موضوع ماهیت روابط میان امریکا و اروپا بطور طبیعی مسئله هویت اروپا به ویژه در عرصه بین المللی را پیش میکشد .
به طو ر کلی در مقایسه با رویکرد های اروپایی راهبرد امریکایی بیشتر جنبه جهانی و گرایش امنیتی و بر اساس تلقی خاصی از نوعی نظم اخلاقی در مورد آنکه در جهان چه چیز خوب است و چه چیز بد بنا شده است .
سقوط اتحاد جماهیر شوروی و ازمیان رفتن دشمن مشترک جهان را با شرائط کاملا جدیدی مواجه ساخت . امریکا با داشتن بزرگ ترین ماشین جنگی و توانایی اقتصادی بالا با اعلام نظم نوین جهانی در دسامبر سال 1990 توسط جرج بوش پدر خود را یکه تاز میدان معرفی و خواستار پذیرش آن از طرف دیگر کشور ها شد.
اروپا پس از جدال های دیپلماتیک جنگ عراق به روشنی دریافت یا باید خود را با سیاست منطقه ای امریکا تنظیم کتند و سهمی را بگیرد و یا آنکه با تقویت خویش به عنوان شریک مساوی با امریکا به مجادله بپردازد .
موجودیت هویت اروپایی و تقویت روز به روز آن اتحادیه اروپا و به ویژه محوریت آن فرانسه و آلمان را برای محدود ساختم نفوذ امریکا در تحولات بین المللی به فکر وادشته است . اروپا هر روز بیشتر خود را به عنوان عنصر مستقل سیاسی اعلام میدارد .
تاثیر جنگ عراق بر روابط اروپا و امریکا
جنگ عراق محرک اصلی اختلاف های بین بخش مهم و نیرومندی از کشور های اروپایی مثل آلمان و فرانسه با ایالات متحده امریکا بود .
کشور های مثل انگلستان ، اسپانیا ، ایتالیا و لهستان از جنگ امریکا علیه عراق حمایت کردند ، کشور های اروپایی دیگری همچون آلمان ، فرانسه ، بلژیک با قاطعیت علیه جنگ بودند .
ایالات متحده امریکا که فاجعه 11 سپتامبر را تجربه کرده بود و از حمایت کامل اروپا نیز برای مبارزه با تروریسم جهانی و پیشگیری از تکرار چنین فاجعه عظیمی برخوردار بود نسبت به مخالفان سیاست جنگ طلبانه اش در اروپا واکنش تندی نشان داد .
برخی از کشور های اروپایی به خصوص دو کشور مهم آلمان و فرانسه گلایه و انتقاد های شدیدی بر سیاست خارجی جورج بوش داشتند و نگران آینده اروپا از پیامد های ناشی از جنگ عراق بودند .
جامعه جهانی و کشور های چون روسیه ، فرانسه، آلمان این احساس را داشتند که جنگ عراق و اصرار آمریکا بر آن نشاندهنده زیاده خواهی آنان برای تغییرات اساسی در روابط بین الملل است .
سردی روابط حاکم بر قطب های متضاد دو سوی اتلانتیک ، فرانسه و امریکا که از زمستان 2002 و متعاقب تصمیم کاخ سفید برای حمله به عراق آغاز شد روز به روز فزونی گرفت .
تهاجم سیاسی و نظامی امریکا در جهان مقامات اروپایی و بویژه رهبران پاریس و برلین را بر آن داشت تا ابتدا روش مواجهه با ایالات متحده امریکا را در پیش گیرند .
در مقطع کنونی نیز موضوع سیاست دفاعی و امنیتی اروپا از جمله مصادیق غیر همسویی در مناسبات امریکا و اروپاست . هرچند امریکا دیدگاه خود نسبت به دفاع اروپایی را براین اساس مطرح میسازد که کمبود های اتحادیه اورپا به توانمندی تبدیل گردد و این کشور سیاست امنیتی و دفاعی اروپا را تهدیدی برای ناتو نمی داند ، ولی اروپا نیز پس از انتقاد را از امریکا دارد که سیاست مزبور را جدی تلقی نمیکند .
روابط اقتصادی اتحادیه اروپایی و امریکا
اتحادیه اروپا و امریکا به عنوان بزرگ ترین قطب اقتصادی دنیا و دارای بیشترین روابط تجاری دو جانبه و نیز بالاترین رقم سرمایه گذاری بین یکدیگرند و چنانچه همکاری بین آنان بیشتر شود میتواند نقش بیشتری در صحنه بین المللی در ابعاد مختلف داشته باشد .
در حال حاضر از دید دولتمردان امریکا اتحادیه اروپا با ایجاد بازار واحد اقتصادی و برقراری یورو از اول جون 2002 مهم ترین شریک اقتصادی امریکاست .
در سال 2008 اتحادیه اروپا و امریکا هر یک حدود 18 در صد از حجم تجارت خارجی یکدیگر را تامین کرده است که بیشترین رقم تجارت جهانی را تشکیل میدهد و هردو به منزله بزرگ ترین قطب های تجاری دنیا بوده اند .
خاطر نشان میشود که تشکیل بازار واحد اروپا باعث رونق اقتصاد امریکا شد و فرصت های جدیدی برای صادرکننده گان و سرمایه گذاران این کشور ایجاد کرد و هم برای امریکا شد .
وجود اختلاف تجاری یکی دیگر از ویژه گی های روابط دو سوی اتلانتیک است . اتحایه بروپا از سال ها قبل بر سر برخی موضوعات تجاری با امریکا اختلافاتی داشته است .
سازمان جهانی تجارت در 7 می 2003 به اتحادیه اروپا اجازه داد تحریم تجاری علیه امریکا را بر میزان 4 میلیارد دالر در سال بر قرار کرد