ارسالی: ملکه سخی
رقیـبانـتـان را دوستان خـود بدانید، چون آنها هم در کارتان با شما سهیم هستند تـصور کـنید کـه در کـل جــهان فقط یک نانوا وجود داشته باشد و همین یک نفر برای هـمه ی مردم دنیا نان بپزد. تصورش غیرممکن است…تصور اینکه این نانوا بتواند همه ی مشتریانش را در سرتاسر جهان راضی و خوشنود نگاه دارد هم غیر ممکن است. اما کاسبان و تاجران زیادی هستند که فکر می کنند رقابت برایشان زیان آور است و رقیبانشان را دشمن خود می دانند.
اما برخلاف این تصور، یک رقابت سالم، ارزش بازار را افزایش می دهد، چون رقیب های مختلف در یک عرصه ی تجاری، کمیت و کیفیت تولیدات و خدمات را ارتقاء می دهند، از اینرو رقبای زیادی برای افزایش رضایت مشتریان خود و برآورده کردن نیازهای آنان، کیفیت خدمات و تولیدات خود را بالا می برند.
همه ی ما جزئی از یک خانواده هستیم و هر رقیب کاری در واقع در کار ما سهیم است، بخشی از مسئولیت سنگین کار را از دوش ما برمی دارد و کالاها و محصولاتی که ما در صدد تهیه آن نیستیم یا علاقه ای به تولید آن نداریم را برای مشتریان ما فراهم می آورد و رضایت آنها را جلب می کند.
هر صنعتی که می خواهید را در نظر بگیرید. ببینید چطور رقابت های گذشته در رشد، پیشرفت و امنیت آن صنعت به طور کل موثر بوده است. رقابت همچنین به ما کمک میکند تا قیمت های تولیدات خود را در سطحی سالم و صادقانه نگاه داریم.
همه نیاز به پیشرفت دارند، از اینرو ما نیازمند سود هستیم، چون این سود است که تبدیل به سرمایه می شود و راه پیشرفت و تولید بیشتر را برای ما باز می کند. بدون سرمایه، آینده ی درخشانی در انتظار ما نخواهد بود.
رقبای ما نیز به اندازه ی ما نیازمند کسب سودی صادقانه و پیشرفت در حرفه ی خود هستند، چون ما، به عنوان مشتری، تقاضاهایمان روز به روز در حال افزایش است و می خواهیم قیمتی صادقانه برای کالاهای مورد نیاز خود بپردازیم و دیگر دنبال تخفیفات و حراج ها نباشیم. و فقط صنایع سالم و قدرتمند هستند که می توانند در بازار کار بمانند.
رقابت به ما کمک می کند به سمت پیشرفت و ترقی گام برداریم و تنها راه باقی ماندن در یک محیط رقابتی کیفیت است و کیفیت یکی از جنبه های عشق است. اگر بخواهیم رد این محیط باقی بمانیم، باید جزء برترین های این صنعت باشیم، درست مثل عشق، ازدواج و رابطه. اگر بخواهیم خوشنود و راضی به راهمان ادامه دهیم، باید به دنبال عشق هایی الهی تر، صادقانه تر و کمتر خودخواهانه باشیم.
رقابت در کار باعث می شود خود را برای به دست آوردن شریک واقعی خود آماده کنیم. اگر به همه توجه داریم، یعنی همه را دوست داریم و این را می توانیم از طریق صداقت در کارمان به همه نشان دهیم. صداقت در کار یعنی داشتن قیمت هایی عادلانه، بالاترین کیفیت، و %۱۰۰ اطمینان برای خریدار.
زندگی کنید و بگذارید بقیه هم زندگی کنند. اگر از این قانون پیروی کنیم، خواهیم توانست از رقابت لذت ببریم و رقبای خود را مثل اعضای خانواده مان قلمداد کنیم. ما، رقبایمان و مشتریانمان همه اعضای یک خانواده هستیم، از اینرو باید به فکر هم باشیم.
اگر بخواهیم قدرتمند باشیم، مثلاً از جنبه ی مالی…پس اول باید اطمینان پیدا کنیم که همه ی اطرافیان ما هم از نظر مالی قوی هستند. چون فقط افراد پولدار و ثروتمند هستند که می توانند مشتریانی وفادار و خوب برای ما باقی بمانند. همه ی ما به مشتریانمان وابسته هستیم. مشتریان ما کسی نیستند جز عده ای که علاقه ی زیادی به خرید محصولات ما دارند و محصولات ما هم چیزی نیستند جز مظهری از عشق مادی.
دنیای مادی می تواند مدرسه ای باشد برای آماده سازی شما برای عشق الهی، برای رفتن به خانه ای که هیچ چیز جز عشق آنجا نیست، خانه ای که دیگر خبری از رقابت و رقیب در آن نیست. چون در آنجاست که به وضوح می بینیم چه کارهایی باید انجام دهیم و چطور الهامات و راهنمایی های دیگران می تواند به ما در کارمان یاری دهد.
رقبای ما هم به همان اندازه که ما به آنها نیازمندیم، به ما نیاز دارند. در غیر اینصورت زندگی بسیار خسته کنند و کسالت آور می شد، چون دیگر کسی نبود که در کارمان با ما سهیم و شریک باشد.
به رقیبتان به عنوان بهترین دوستتان نگاه کنید—همان دوستانی که برای تاسیس یک شرکت جدید و راه انداختن کارتان به شما کمک می کنند. دوستانی که به شما کمک می کنند مشتریانتان را همیشه راضی و خرسند نگاه دارید. و مشتریان راضی و خوشحال، نظر افراد بیشتری را به سمت محصولات شما جلب خواهند کرد.
اما هر کاری هم که کنیم بالاخره اسمش تجارت است، چون کار ما با پول سروکار دارد، همانطور که برای پرداخت اجاره خانه، خرید غذا، حمل و نقل و در کل زندگی کردن به پول نیاز داریم. همه ی این کارها با صرف انرژی همراه است، اما این انرژی هم از عشق خالص الهی سرچشمه می گیرد.
با این فکر با رقیبانتان برخورد کنید، خودتان را به آنها معرفی کنید، و حتی به آنها هدیه بدهید. با انها دوستانه صحبت کنید، و کمکتان را در اختیارشان قرار دهید، و کمک انها را هم در مقابل بپذیرید. با هم پروژه های کاری و حتی پروژه های نیکوکاری راه بیندازید. این بهترین راه برای این است که نشان دهید هر دو طرفتان افرادی انساندوست و نیکوکار هستید.
در عشق به سلامت همگان با هم رقابت کنید. برای کمک به ضعیفان و فقراء آماده باشید. و راه را برای پیشرفت سایرین باز بگذارید.
چشم در چشم به آنها نگاه کنید. شاید بین همین آدم ها شریک زندگی خود را یافتید و ازدواج کردید. شاید بهترین دوست را برای خود پیدا کردید. شاید تجربیاتی مسرت بخش و عالی پشت سر گذاشتید. گذراندن زمان با افراد قدرتمند بسیار جالب تر و سرگرم کننده تر از گذران وقت با افراد ضعیف است.
به افراد قدرتمند کمک کند که قدرتمند تر شوند. حسادت و کینه توزی را کنار بگذارید. عشق تنها تفاوت بین تجارت خودخواهانه و مخرب و تجارت نیکوکارانه و الهی است.
هرچه میکنید، یادتان نرود که این عشق را در دل و فکرتان حفظ کنید. این عشق نتایجی بسیار مسرت بارتر برایتان به ارمغان خواهد آورد.