ارسالی: سعیده
درمان والدین آزارگر، شکیبایی، پایداری و تسلط درمانگر را می طلبد. ایجاد یک رابطه درمانی خوب اغلب فرایندی کند و طاقت فرساست. ناتوانی والدین در اعتماد کردن مانع اصلی شکل گیری یک رابطه درمانی محسوب می شود. از آنجا که کودک آزاری به عنوان موضوعی در نظام خانواده تلقی می شود. توجه به ساختار و نظام خانواده ضروری است. در این باره نظام کلی خانواده کژکار است و اغلب یک تعادل بیمار گونه (مرضی) ضعیف وجود دارد. سناریوی مشترک خانواده هایی که کودک آزاری در آن اتفاق می افتد این است که یکی از والدین بدرفتاری می کند و والد دیگر با عدم مداخله، از این رفتار حمایت می کند به هر حال باید به این والد کمک شود تا موضوع را از زاویه دیگری ببیند و بداند که او نیز با سکوت خود دراین بدرفتاری شریک است.
درمانگر با پذیرش و ایجاد ارتباط باز، به والدین کمک می کند تا نگرش مثبت تری نسبت به خود و دبگران پیدا کنند. رشد خود انگاره مثبت (self-concept) در مراجع؛ وظیفه ای دشوار و طولانی هم برای مراجع و هم برای درمانگر است. آموزش زوج ها در زمینه ارتباط (Communication) به آنها کمک می کند تا نیازهای خود را بهتر درک کنند و عوارض و علائم کژکار زناشویی را اصلاح نمایند.
اغلب، والدین آزارگر که در جلسات درمانی حاضر می شوند، دچار تعارضات و آسیب روان شناختی عمیق هستند. الگوهایی که مراقبان کودک در زندگی به کار می گیرند، معمولاً بی نهایت کژکار و ناکار آمد است؛ به همین دلیل بخش مهمی از درمان به بررسی و تغییر این الگوها در والدین یا مراقبان می پردازد. والدین آزارگر کمتر از الگوهای والدینی مثبت برخودرار هستند. در این زمینه روش های مؤثر آموزشی می تواند این الگوهای مثبت را برای آنها فراهم نماید. والدین می توانند تعامل بین کودکانشان و دیگران را در مدرسه و … مشاهده و مددکاران اجتماعی می توانند در این زمینه به والدین در منزل کمک کنند.
والدین در فرایند درمان اغلب تشویق می شوند که برای تعامل با کودکان خود راه های جدیدی بیابند. گاهی اوقات بازی کردن با کودکان در شرایطی که درمانگر نیز بتواند نظاره گر این شرایط باشد، مؤثر خواهد بود. بعد از جلسه بازی، درمانگر می تواند بازخوردهای لازم را به والدین بدهد.
والدین آزارگر با درجه ای از انزوای اجتماعی مشخص می شوند. گروه درمانی می تواند انزوای اجتماعی آنها را بشکند. گروه درمانی به طور اختصاصی برای والدین آزارگر مفید واقع می شود. گروه درمانی در این شرایط با چهار تا پنج زوج تشکیل می شود و تقریباً پنج هفته تداوم می یابد. هدف گروه درمانی بهبود محیط زندگی و تضمین امنیت کودک، افزایش ظرفیت حل مسئله و ارتقای رضایت از زندگی است.
جلسات خانواده درمانی گاهی اوقات با کل خانواده برگزار می شود تا اعضا، ارتباطات بهتری به دست آورند. این نوع درمان اغلب هنگامی بسیار مؤثر خواهد بود که اعضا بینش کافی درباره موضوعات فردی خود به دست آورند. خانواده درمانی برای فرهنگ جامعه ما که ارزش بسیاری برای واحد خانواده قائل است، تأثیر عملی مهمی به جای خواهد گذاشت.
موضوعاتی که در خانواده درمانی مطرح خواهد شد عبارت اند از: شکست والدین در حمایت و محافظت از کودک، احساس گناه و افسردگی ناشی از بدرفتاری، خشم کودک نسبت به والدین، به عهده گرفتن مسئولیت بدرفتاری، الگوهای ضعیف ارتباطی و آثار کودک آزاری بر کودک. در خانواده درمانی همچنین نیازهای اعضای خانواده که به طور غیر مستقیم تحت تأثیر کودک آزاری قرار گرفته اند، مطرح می شود. به هر حال برای محافظت از قربانی در قبال ارعاب و تهدید توجه ویژه ای باید مبذول نمود.
کنترل تکانه یکی دیگر از موضوعاتی است که والدین آزارگر با آن رو به رو هستند در این زمینه استفاده از آرامش سازی مؤثر خواهد بود. در حقیقت تا زمانی که والدین بتوانند خود را دوباره پرورش دهند و خودشان را بهتر درک نمایند، هنوز قادر به فراهم نمودن بسیاری از تسهیلات و امکانات برای کودکان خود نیستند. هنگامی که والدین احساس بهتری نسبت به خود پیدا کردن، می توانند روی روابط والد- کودک کار کنند.
بیشتر مداخلاتی که در مورد بزرگسالان بدرفتار (کودک آزار) به کار گرفته می شود بر رویکردهای رفتاری متمرکز است. این مداخلات شیوه های مختلف آموزش مهارت مانند مهارت های تدبیر خشم، تدبیر کودک (Child management) و تدبیر فشار روانی را شامل می شود. یکی از سودمندترین شیوه ها، آموزش والدین در مورد آثار تشویق و تنبیه بر رفتار و اهمیت انضباط است. والدین هنچنین یاد می گیرند که چگونه و به طور مناسب تشویق و تنبیه را برای رفتارهای کودک به کار گیرند. هدف برنامه های آموزش والدین این است که با فراهم کردن فرصت هایی برای ایفای نقش در زمینه مهارت ها و ارائه باز خوردهای لازم درباره عملکرد والدین، آنها را هدایت و راهنمایی نماید.
روش مقابله با خشم تلاش می کند تا افکار و پاسخ های هیجانی منفی را کاهش و توانایی مدارا را در والدین افزایش دهد. این برنامه با دنبال کردن اهداف خود تلاش می کند تا والدین بتوانند رویدادهایی را که موجب افزایش عواطف منفی می شود، مشخص سازند. در این راستا به والدین کمک می شود تا با ایجاد افکار مناسب، جایگزینی برای خشم بیابند. برنامه های کنترل خشم همچنین تلاش می کند مهارت های خویشتنداری (self-control) را آمورش دهد. هدف از آموزش این مهارت ها تلاش برای کاهش تظاهرات غیر قابل کنترل خشم است. روش مقابله با فشار روانی به منظور کاهش آن در برگیرنده آموزش والدین در زمینه آرامش سازی و روش های مدارا با تعاملات فشارآور کودکان است.
یکی از هدفهای اولیه در مقابله با کودک آزاری جنسی (SCA)، کاهش احتمال تکرار وقوع کودک آزاری است. از آنجا که در قوانین جزایی کشور کودک آزای جنسی تقریباً به صراحت جرم تلقی شده است، معمولاً مرتکبین آن، وارد نظام قضایی و تأدیبی می شوند؛ اما در جریان نظام قضایی و تأدیبی تقریباً از هیچ نوع خدمات مشاوره ای یا درمانی بهره مند نمی شوند، لذا بازنگری و تجدید نظر در این مورد ضروری به نظر می رسد.
رویکردهای درمانی متنوعی در رابطه با مرتکیبین کودک آزاری جنسی وجود دارد که می توان به رویکرهای جسمی (Physiological)، درمان بینشی (Insight-oriented) و شناختی-رفتاری (cognitive-behavioral) اشاره کرد.
رویکردهای جسمی، مواردی چون عمل جراحی نواحی جنسی (مانند بیضه ها)، جراحی نواحی مغز مانند هیپوتالاموس و دارو درمانی را شامل می شود. اگر چه برخی مطالعات در مورد این رویکرد، کاهش میزان ارتکاب به رفتار جنسی را گزارش کرده اند؛ اما مشکلات روش شناختی، مسائل اخلاقی و آثار جانبی منفی، در مؤثر بودن این روش ها تردید هایی به وجود آورده است. مشاوران یا درمانگران باید نسبت به این موضوع که چه افرادی شرایط استفاده از این روش ها را دارند، حساسیت نشان دهند و در صورت لزوم در جهت ارجاع و مشاوره با متخصصان امر اقدام نمایند. به هر حال رویکردهای جدیدتر بیشتر بر استفاده از داروها متمرکز هستند.
درمان بینشی، رویکرد دیگری است که در درمان مرتکیبن کودک آزاری جنسی به کار گرفته می شود این روش که مبتنی بر مشاوره فردی، روان تحلیلی و روان پویایی است روش پیچیده ای است.
در مورد مرتکبین کودک آزاری جنسی رویکردهای شناختی-رفتاری که کاربرد بیشتری دارند، بسیار مفید هستند. مداخلات رفتاری، ابتدا بر الگوهای برانگیختگی جنسی و انحرافی مرتکبین و تلاش برای تغییر آنها تأکید دارد. رویکردهای رفتاری بعضی اشکال درمان انزجاری (Aversive therapy) را درمورد مرتکبین کودک آزاری جنسی به کار گرفته اند. در مقابل درمانهای شناختی به منظور آموزش مرتکبین طراحی شده اند تا بتوانند عقاید نامناسب خود را باز شناسند و آن را تغییر دهند.
بعضی برنامه های درمانی، ترکیبی از روش های رفتاری-شناختی با سایر مؤلفه هاست. بهبود مهارت های زندگی و مهارت های اجتماعی و تمرکز بر پیشگیری از بازگشت، مرتکبین را به باز شناسی الگوهای مشخصی که در کودک آزاری پیشرو (Precursor) هستند و آنها را به سمت کودک آزاری سوق می دهند، کمک می کنند.
ارزیابی بدرفتاری
نتیجه
بافت موقعیتی
بافت اجتماعی
خصوصیات کودک
خصوصیات دیگر اعضای خانواده
خصوصیات فرد بدرفتار
شرایط خطر ساز شدید
احتمال خطر بالا
وجود بسیاری از عوامل خطر ساز وجدی
احتمال خطر بالا
وجود عوامل مهم آسیب شناسی روانی همراه با تعدادی از عوامل خطر ساز
احتمال خطر بالا
وجود عوامل مهم آسیب شناسی روانی همراه با تعدادی از عوامل خطر ساز
احتمال خطر بالا
وجود عوامل مهم آسیب شناسی روانی همراه با تعدادی از عوامل خطر ساز
بدرفتاری
شرایط خطر ساز متوسط
احتمال خطر متوسط
وجود تعدادی از عوامل خطر ساز
احتمال خطر متوسط
وجود تعدادی از خصوصیات شخصیتی خطرساز
احتمال خطر متوسط
وجود تعدادی از خصوصیات شخصیتی خطرساز
احتمال خطر متوسط
وجود تعدادی از خصوصیات شخصیتی خطرساز
عدم بدرفتاری
شرایط خطر ساز ضعیف
احتمال خطر ضعیف
عوامل خطر ساز اندک یا عدم وجود عوامل خطر ساز
احتمال خطر ضعیف
کارکرد خوب، عدم وجود عوامل خطر ساز
احتمال خطر ضعیف
کارکرد خوب، عدم وجود عوامل خطر ساز
احتمال خطر ضعیف
کارکرد خوب، عدم وجود عوامل خطر ساز
برخی آثار کودک آزاری
کابوس
اجتناب و دوری از مردم
عزت نفس پایین
ترس
اضطراب
درد و یادآوری دردهای جسمی
کژکاری های جنسی
شرم
افسردگی
مشکل در برقراری ارتباط
ناتوانی در گفتن نه
خشم
انزوا
احساس گناه
درماندگی
حسادت
خلاصه راهنمای مشاوره با کودک
محیطی امن و همراه با آرامش فراهم سازید.
نوع کودک آزاری را مشخص نمایید.
ارزیابی های لازم را به عمل آورید و علل و آثار احتمالی را ارزیابی کنید.
احتمال وقوع مجدد بدرفتاری را ارزیابی کنید.
چنانکه آسیب وارده، شدید به نظر می رسد هماهنگی و اقدامات لازم جهت مداوا یا بستری کردن مراجع و نیز تمهیدات قانونی را فراهم نمایید.
شرایط بهره گیری از درمان فردی، گروهی، خانوادگی و نیز بازی درمانی را ارزیابی کنید.
بهره گیری از درمان های جسمی به ویژه دارو درمانی را با متخصصان امر هماهنگ کنید.
اهداف را مشخص سازید.
حتی الامکان چارچوب زمانی درمان را مشخص کنید و در مورد طول درمان به یک تعریف مشخص و مشترک برسید.
سعی کنید زمینه های آموزش درباره مهارت های والدین، مقابله با خشم و استرس و … را فراهم نمایید
زمینه استقلال و فردیت مراجع را فراهم سازید تا بتواند به عنوان فردی مستقل، خارج از جلسه مشاوره از مهارت های لازم بهره بگیرد. شیوه های حل مسئله، ایفای نقش و … در این باره مؤثر واقع می شوند.