نویسنده: نیلوفر لنگر
نرسیدن به یک ازدواج خوشبخت و مناسب، از عمده ترین مشکلاتی است که باعث فرار، اعتیاد، ترک تحصیل، افسردگی و صدها مصیبت دیگر برای جوانان میگردد و این مشکل در بیشتر موارد ناشی از فقر اقتصادی خانواده ها میباشد، زیرا سنت های خانواده گی در اجتماع افغانستان به گونه یی است که هر خانواده یی برای ازدواج دخترشان تقاضای مبالغ هنگفت و مصارف گزاف و بیهوده را از خانواده ی پسر دارند و به هر اندازه یی که بتوانند مصارف ازدواج دخترشان را بالا ببرند به خود و به دخترشان افتخار میکنند و میپندارند که ارزش او را نزد خانواده شوهرش بالا برده اند. در حالیکه این طرز تفکر، خاطر نشان میسازد که زن تنها یک جنس است که میتوان تمام ارزشهای او را با پول محک زد و و تنها بخاطر مصارفی که بالایش صورت میگیرد اهمیت پیدا میکند. یعنی یک زن را میتوان مانند یک شی، قیمت گذاری و تبادله نمود.
جدا از اینکه مصارف بیهوده ی ازدواج ها صدمه ی بزرگی به جایگاه اجتماعی زنان وارد میکند، خطرات و مشکلات فراوان دیگری از جمله کم رنگ شدن و حتی از بین رفتن عواطف و احساسات یک زوج در برابر همدیگر، گسستن و جریحه دارشدن پیوند های خانوداگی، گمراهی جوانان به سبب ناتوانی از پرداخت مصارف عروسی و درنتیجه دوری از ازدواج، و سایر مشکلاتی که حل و هضم آن هم برای اجتماع و هم برای خود جوانان دشوار است، را هم بدنبال دارد.
بگونه یی مثال: خانواده های افغانستان از داماد شان برعلاوه مبلغ هنگفتی بنام “قلین” یا “شیربها” توقعات دیگری به نام “عیدی” و “نوروزی” دارند که در صورت برآورده نشدن آن از سوی خانواده ی پسر، موجبات یک نزاع و کشیده گی در میان خانواده ها فوراً فراهم میگردد که این مسئله تصویر وحشتناکی از ازدواج و اقدام به شروع یک زندگی مشترک در جوانان ایجاد کرده است.
و نکته جالب دیگر اینست که اجتماعی که همه سنت هایش را برگرفته از قواعد مذهبی و دینی میدانند و به این عقیده اند که همه باور ها و اعمال شان ریشه در سنت های پیغمبر بزرگ اسلام دارد، و همچنان در هر مسئله یی پای دین ومذهب را به میان میکشند، پس چگونه میتوانند در امر مهمی بنام ازدواج این قواعد و سنتها را نادیده بگیرند؟
زیرا در لابلای احکام دین اسلام سهولت های زیادی در رابطه به ازدواج در نظر گرفته شده و برآن تاکید شده تا هر جوان بر اساس موقعیت فکری و فزیکی خودش شریک زندگی خود را انتخاب کند و به به راحتی تمام ازدواج کرده و در کنار هم به زندگی سعادتمند بپردازند، و اصطلاح “هم کفو” در لابلای قرآن و احادیث بر همین مسئله تاکید میکند.
همچنان در این دین برای جلوگیری از مصارف بیهوده در ازدواج، مقدار مشخصی به عنوان “مهَر” برای زنان معین شده است تا در صورت تهی دستی و ضرورت از آن استفاده نماید، اما این مقدار مشخص و معین که صرف برای خود زن در نظر گرفته شده ، در اجتماع افراط گرای افغانستان به منبع عایداتی برای پدر وخانواده ی دختر مبدل گردیده است.
و در عین حال تاثیر اجتماعی این مسئله را هم، نمیتوان نادیده گرفت. زیرا بدست آوردن کار و درآمد مناسب در شرایط فعلی افغانستان برای جوانان دشوار بوده و اکثر جوانان نمیتوانند به راحتی از عهده تمام مصارف خود برآیند. و از آنجاییکه جوانان برای بدست آوردن ثبات در زندگی خود نیاز به ازدواج و تشکیل خانواده دارند، ناتوانی برای تهیه مصارف هنگفت ازدواج سبب دلزده گی و افسردگی آنان شده و سبب میشود تا این قشر آُسیب پذیر و در عین حال کارآ که نیروی زیر بنایی جامعه بشمار میروند، یا به اعتیاد آغشته شوند، یا راهی دیار نامعلوم شده و سرنوشتی بیمناکی برای خودشان رقم بزنند و یاهم به پدیده ی شوم خودکشی پناه ببرند. که درین صورت امنیت فکری جامعه و ثبات اجتماعی دچار آشوب خواهدشد.
به صورت عموم، مقایسه انسانها با پول وسایر ارزش های مادی از بزرگترین نوع بی احترامی بشر نسبت به انسانیت و اخلاق است که در هر برهه یی زمان سبب چالش های انبوهی در سطوح اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده و همواره زندگی صلح آمیز انسانها را به خطر مواجه ساخته است. و برای رفع این معضله نیاز به آگاهی مردم از تاثیرات وحشتناک این برخورد و همچنان خودگذری های قشر روشنفکر جامعه برای ترویج فرهنگ انسانی و عدم مقایسه ی “انسانیت” با “پول” است، درست همانطوریکه برای آوردن هر تغیر و هر انقلابی، نیاز به قربانی دادن افراد روشنفکر و برجسته ی آن دیدگاه میباشد.