ارسالی: محب الله سلام
از منظر علم دوستی، علم پروری و تلاش برای دستیابی به فناوری، کشورهای جهان، سیاستمداران و ملل آن را دریک نگاه کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول انواعی از کشورها و ملل گستاخ، جسور، بلندپرواز، بی پروا، شجاع و علم دوست هستند. این کشورها برای توسعه مرزهای دانش تلاش فراوانی می کنند و ریسک همراه دستیابی به و استفاده از فناوری را هم می پذیرند، گروه گستاخ و متهور این دسته برای ارزیابی ریسک و مدیریت آن اهمیتی قائل نیستند و گاهی فجایعی را به بار میآورند که جبران آن به زمان و منابع گسترده ای نیاز دارد. اما برخی از ملل این دسته با وجود بلند پروازی، شجاعانه ریسک همراه استفاده از فناوری را میپذیرند و با به حداقل رساندن، آن را مدیریت میکنند. دسته دوم کشورهای ترسو، “محتاط”، دانایی هراس، دانایی ستیز و “منتظر” هستند. این کشورها با ترس از اشتباه یا ریسک زیست محیطی و آثار ناشناخته یک فناوری جدید، اول منتظر می مانند تا دیگران صاحب فناوری بشوند و از آن استفاده کنند و بعد و به زعم خود بدون هرگونه ریسکی آن را مورد استفاده قرار دهد. بیشتر ابداعات بشری، توسعه مرزهای دانش، و فناور های امروز حاصل تلاش کشورهای دسته اول است. مللی که اگرچه دستاوردهای آنها گاهی تحت عنوان ساختار شکنی مورد مذمت دسته دوم قرار می گیرد ولی در انتهای کار پیروز میدان هستند. این کشورها منابع طبیعی و انسانی را از آن خود کرده و مانع از دستیابی دیگران به آن فناوری ها می شوند و در نهایت منافع شجاعت (و حتی گستاخی) خود را در صدور دانش فنی و محصول نهایی به کشورهای دسته دوم از آن خود می کنند. روحیات ملل مختلف و به ویژه رهبران آنها در زمانهای مختلف از منظر مورد بحث ایستا نیستند. آنها ممکن است در دوره های خاصی متحول شده و جزو کشورهای دسته اول و در دوره ای دیگر خمود شده و جزو کشورهای دسته دوم محسوب شوند. مطالعه تاریخ توسعه علمی ملل مختلف نشان دهنده انطباق پیشرفت های علمی و دستاوردهای غیر قابل انکار ملل با روحیه شجاعت؛ و عقب ماندگی و وابستگی آنها با روحیه “احتیاط” و جبن دارد. بارزترین مثالی که در حال حاضر می توان از آن نام برد دستیابی کشورهای مختلف به “فناوری هسته ای” است. کشورهای گستاخ و ساختار شکن به این فناوری دست یافتند، آن را به انحصار خود درآوردند و از آن استفاده جنایتکارانه کردند. سپس همین کشورها به بیان نکات منفی و “آثار سوء جانبی” این فناوری پرداخته و جهان را مجاب کردند که باید برای کنترل این فناور “پروتکل” بنویسند تا ضمن “توزیع منافع” این فناوری از “خطرات” آن جلوگیری شود. اما کشورهای محتاط، از ابتدا ترسیدند، ریسک نکردند و حاضر نشدند “محیط زیست” و “سلامت مردم” خود را به خطر بیندازند. آنها منتظر ماندند تا فناوری به بلوغ خود برسد و علاوه بر استفاده های جنایتکارانه منافع آن نیز معلوم شود. اما اکنون همین کشورها برای استفاده های بشردوستانه از همین فناوری باید از کسانی که سابقه استفاده جنایتکارانه از آن را دارند اجازه بگیرند.