حقوق شهروندی

ارسالی: الیاس اکبری

حقوق شهروندی

مفهوم حقوق شهروندی

شهروندی مفهوم جذابی است و عموم مردم در جامعه مدرن از آن بهره می‌ برند. گروه ‌های فکری و سیاسی نیز همواره تلاش دارند از زبان شهروندی برای حمایت از سیاست‌ های خود بهره ‌برداری کنند. اروپائی ها بدین دلیل “شهروندی” را ارزشمند می ‌دانند که با اعطای حقوق، فضای لازم را به فرد می‌ دهند تا فارغ از هرگونه دخالت، منافع خود را دنبال کند و در وجه اساسی نیز در شکل دادن به نهاد های حکومتی عمومی دستی داشته باشند. بنابراین “شهروندی” به عنوان یک مفهوم، از جذابیت زیادی برخوردار است. در حالی که در گذشته “شهروندی” با سوء ظن همراه بود. آن ‌ها شهروندی را نه راه حل برای بی ‌عدالتی ‌های سرمایه‌ داری بلکه بخشی از خود مشکل به حساب می ‌آورند. در واقع در نظر آنها “حقوق شهروندی” به یک منطق “وابسته به سرمایه ‌داران” آغشته شده است. فهم این مطلب که در جوامع ناهمگون و گوناگون، نمیتوان همه بی ‌عدالتی ‌ها را به اقتصاد نسبت داد، باعث شد تا بسیاری از سوسیالیست‌ ها در انکار مفهوم “شهروندی” و تبع آن “حقوق شهروندی” تجدید نظر کنند. هرچند این اتفاق نظر دارد که “شهروندی” پدیده ی مطلوبی است اما در این مورد توافق بسیار اندکی وجود دارد که موقعیت شهروندی باید متضمن چه چیزی باشد. چه نوع جامعه ‌ای به بهترین وجهی “شهروندی” و به تبع آن “حقوق شهروندی” را ارتقاء میبخشد. در فقدان یک مفهوم واحد از دامنه “مفهوم حقوق شهروندی”، جوامع بشری در سیر تحولی خود ناگزیر شده ‌اند حد اقل حقوق را به عنوان کف مطالبات حق شهروندی بپذیرند و هر جامعه‌ ای به اقتضاء خود تلاش کند تا این مطالب را هرچه بیشتر و با گسترش کمی و کیفی به نقطه مطلوب برساند.

مفهوم شهروندی

برای اینکه “شهروندی” دارای مفهوم و جوهره واقعی باشد، شهروندان باید بر مبنای معیارهای عینی و شفاف مورد قضاوت قرار گیرند. لذا “شهروندی” در ابتدا خودش یک قواست و در ادامه زاینده حقوق متعدد دیگری برای شهروند میباشد. از این رو “شهروندی” توانائی افراد را برای قضاوت در مورد زندگی خودشان تصدیق میکند و زندگی آنها از پیش به وسیله نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت و یا صرفاً از روی یکی از هویت‌ های شان تعیین نمی ‌شود. موقعیت شهروند به یک حس عضویت داشتن در یک جامعه گسترده دلالت دارد. این موقعیت، کمکی را که یکفرد خاص به آن جامعه میکند، میپذیرد و به او استقلال میدهد. این استقلال در مجموعه‌ ای از حقوق انعکاس پیدا میکند که هر چند از نظر محتوی در زمان ‌ها و مکان ‌های مختلف متفاوت ‌اند لیکن، همیشه بر پذیرش کارگذاری و فاعلیت سیاسی دارندگان آن حقوق دخالت دارند. بنابراین، ویژگی کلیدی کلمه “شهروندی” که آن را از “تابعیت” صرف متمایز میکند وجود یک اخلاق مشارکت است. به این لحاظ از آنجا که “شهروندی” در مورد روابط انسانی یک تعریف ساده را که برای همه جوامع در همه زمان ‌ها به کار رود برنمی تابد. اما، میتوان گفت که شهروندی “موقعیتی است که فرد با برخورداری از آن میتواند در یک جامعه سیاسی، اخلاقی شده و زندگی خود را بر اساس وابستگی‌ های متقابل و بر اساس موازین و تعادل حقوق و مسئولیت‌ های اجتماعی سازماندهی کند”. مسئولیت قانونی شهروندان
وجود وظیفه در انجام یا خودداری از عملی که خود این وظیفه ممکن است در اثر مقررات قانونی و … روابط اجتماعی بوجود آمده باشد و همچنین اطلاع شهروندان از وظیفه و توانائی آنان در انجام وظیفه از شرایط ضروری در تحقق مسئولیت به شمار میآیند. فعالیت‌ های اجتماعی نیز همواره با وقایع و حوادث گوناگونی روبرو بوده است و بدین شکل، نوع و تنوع این فعالیت‌ها تأثیر فراوانی در مسئولیت شهروندان خواهد داشت. اما، تا قبل از بررسی مسئولیت‌ های شهروندان، ضرورتاً می ‌بایست به اصل اساسی که وثیقه حقوق شهروندی است اشاره کرد:

الف) اصل برائت شهروندان است:

“برائت”، از نظر لغوی به معنای بیزاری، بیزار شدن و در اصطلاح حقوقی “اصل برائت” عبارتست از: “آزاد بودن انسان از تحمیلات و تکلیفات و تعهدات و واجبات، مگر در مورد مصرحات قانون لازم الاتباع” کنوانسیون اروپائی حقوق بشر در بند 2 ماده 6 در تعریف اصل برائت اعلام داشته است: “هر فردی که مورد اتهامی قرار گیرد، بیگناه فرض می‌ شود مگر اینکه مجرمیت او به طریق قانونی ثابت گردد”.

قاعده فقهی «اَلبَیِّنَهُ عَلَی المُدَّعی وَالیَمینَ عَلی مِن انکر» و همچنین اصل 37 قانون اساسی ج.ا.ا. نیز مقرر میدارد: “اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی ‌شود مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح اثبات شود”. در نتیجه اصل، برائت است و هر کس در هر مقامی که باشد در صورتی مجرم است که جرم او با دلایل، مدارک و مستندات در مرجع صالحه به اثبات برسد و در غیر این صورت در پناه قانون می‌ باشد. این مهمترین وثیقه برای حفظ حقوق شهروندی است.

ب) مسئولیت مدنی شهروندان:

“مسئولیت مدنی” شامل تمامی اشخاصی است که در رابطه با فعالیت‌ های روزمره به طور مستقیم یا غیر مستقیم وظایفی را بر عهده دارند و ممکن است در صورت نقض وظیفه و لطمه به دیگران بر حسب مورد مسئول شناخته شوند.

ج) مسئولیت جزایی شهروندان:

اصولاً، رفتاری که موجب مسئولیت شهروندان خواهد شد، مخاطراتی است که برای آزادی‌ های فردی دیگران بوجود می‌ آورند و مسئولیت جزایی زمانی تحقق مییابد که شخص، مرتکب عملی شود که قوانین و مقررات آن را صریحاً ممنوع یا الزام به اجرای آن کرده باشند. بسیاری از این اعمال شهروندان به لحاظ مسئولیت آنها ممکن است جرم تلقی شود.

اینرا هم چک کنید

واژه “زن” را کمی درست بخوان

فریبا اکبری، دانش آموخته خبرنگاری دانشگاه هرات سرچشمه واژه زن انسانیت است، نه ضعیفه، نه …