ارسالی سعدیه
روانشناسی یکی از قدیمیترین نظام علمی و هم یکی از جدیدترین آنهاست. اندیشههای مربوط به انسان و ماهیت او بسیاری از کتابهای «مذهبی و فلسفی» را پرکرده است. حتی قرنهای چهارم و پنجم پیش از میلاد «افلاطون ، ارسطو و دیگر دانشمندان» یونان باستان با بسیاری از مسائلی که روان شناسان امروزی با آنها سر و کار دارند، دست و پنجه نرم میکردند. مسائلی مانند:
«حافظه ، یادگیری ، انگیزش (Motivation) ، ادراک (Perception) ، رویا و رفتار ناهنجار (Abnormal Behavior)» در روان شناسی گذشته و حال مطرح بوده و میباشد . بنابراین در موضوع روانشناسی بین گذشته و حال یک استمرار بنیادی وجود دارد. روانشناسان این پیوند بین گذشتهها و حال را برای کاوش جالب و سودمند یافتهاند و این خود سبب شده که «تاریخ روانشناسی» به عنوان یک زمینه مطالعاتی و حتی تحصیلی در آید.
اهمیت تاریخ روانشناسان
روانشناسی که امروز با آن سروکار داریم (در سطح تحصیلی و حرفهای) شاخه شاخه شده و چند پاره است. بعضی از روان شناسان بر کارکردهای « شناختی» تاکید دارند، بعضی به نیرویهای ناهوشیار علاقه منداند و دیگران با رفتار آشکار یا با فرآیندهای «فیزیولوژیکی و شیمیایی» سروکار دارند. و به نظر میرسد این رویکردها با هم وجه اشتراک زیادی نداشته باشند، جز این که همه آنها علاقهمند به «ماهیت انسان» هستند.
در این میان تنها چارچوبی که این زمینهها و رویکردها مختلف را به هم پیوند میزند و آنها محتوای منسجمی میدهد «تاریخ» آنهاست : یعنی تکامل روانشناسی به عنوان یک نظام علمی مستقل. تنها با بررسی خاستگاههای روان شناسی و مطالعه تحول آن در طی زمان است که میتوانیم ماهیت روان شناسی به عنوان یک نظام علمی مستقل ماهیت روان شناسی امروز را به وضوح درک کنیم.
در کنار آن تاریخ روان شناسی به خودی خود «داستانی جذاب» است، که در آن صحنههایی از نمایشهای انسانی ، تاثرآور ، قهرمانی ، انقلاب و حتی با سهمی از امور جنسی و مواد مخدر (سو مصرف مواد) به چشم میخورد. حرکتهای نادرست ، اشتباهات و سو تفاهمها همواره وجود داشتهاند، اما همواره تحولی روشن وجود داشته است که روان شناسی معاصر را شکل داده است و تبینی برای غنای فعلی آن فراهم آورده است.
مشکلات باز سازی گذشته روان شناسی
دادههای تاریخی ، یعنی اطلاعاتی که تاریخ دانان برای بازسازی «زندگیها ، رویدادها و دورههای زمانی» بکار میبندند .و مقدار زیادی با دادههای علمی تفاوت دارد. برخلاف دادههای علمی دادههای تاریخی را نمیتوان « بازسازی یا تکرار» کرد. تاریخ یک پدیده «همه یا هیچ» است. چیزی یک بار روی میدهد و دیگر تکرار پذیر نیست . این وضع باعث شده که همواره دادههای تاریخی با شک نگریسته شود، چرا که همواره امکان تحریف و اشتباه وجود دارد. در بازسازی گذشته روان شناسی نیز وضع بر همین منوال است. موارد زیادی در تاریخ روان شناسی وجود دارد که بعدا معلوم شده است که «غلط ، دروغ و تحریف شده» هستند. برای این تحریفات در روان شناسی سه منبع عمده را میتوان نام برد.
دادههای گم شده یا منع شده
گاهی تحریف به خاطر «دادههای مفقود شده یا به عمد منتشر نشده» است . یک نمونه از این دست پیدا شدن ده جعبه بزرگ از دست نوشتههای «فخنر» (Fechner) در سال«۱۹۸۳ م» است برای مدتی بیش از صد سال روان شناسان از وجود این خاطرات و یادداشتها که بین سالها ی «۱۹۲۸ تا ۱۹۷۹» را شامل میشود، (مهمترین و اولین سالهای تاریخ روان شناسی) بیخبر بودند. نمونه دیگری از این موارد به یادداشتها و نامهها «زیگموند فروید» ( Freud) برمیگردد. او در سال«۱۹۳۹ م» در گذشت از آن زمان به بعد نامه و یادداشتهای بسیاری منتشر شدهاند.
اما برخی از اسناد و نامهها بنا به درخواست و ارثان فروید تا پاسی گذشته از قرن بعد نیز در اختیار عموم قرار داده نخواهد شد. یک فروید شناس در این مورد میگوید که تاریخ در اختیار گذاردن این مطالب گوناگون است. یکی از نامههای پسر ارشد فروید که به فروید نوشته شده تا سال « ۲۰۱۳ م» مهروموم شده است و دیگری تا سال «۲۰۳۲ م ». نقطه جالب آنکه نامه یکی از مشاوران فروید تا سال «۲۱۰۲ م» یعنی ۱۷۷ سال پس از مرگ اومنتشر نخواهد شد. این موضوع آدمیرا به این فکر میاندازد که در آن نامه چه چیزی وجود دارد که ایگونه سری از آن نگهداری میشود؟
دادههای تحریف شده در ترجمه
یک ضرب المثل ایتالیایی میگوید:«ترجمه یعنی خیانت». در این مورد دادهها در دسترس هستند. اما به طریقی تحریف شدهاند. شاید به دلیل ترجمه غلط از یک زبان به زبانی دیگر «عمدا یا سهوا» توسط خود فرد یا مشاهدهگر در نیت رویدادهای مربوطه تغییر داده شدهاند. برای مثال سه مفهوم اساسی در نظریه فروید از ساختار شخصیت (Id ، Ego و Superego) اصطلاحاتی ترجمه شده هستند که اندیشههای فروید را بدرستی انتقال نمیدهند. در این مورد وضع به گونهای است که جامعه روان کاوی پیشنهاد کرد که در ترجمه کارهای فروید تجدید نظر شود، زیرا تاکنون نظری تعریف شده از اندیشههای او ارائه شده است.
دادههای خود تائید کننده
دادههای تاریخی ممکن است توسط اعمال خود شرکت کنندگان در ثبت رویدادهای اساسی تحت تاثیر قرار گیرند. آنان ممکن است برای حفظ خود یا بالا بردن موقعیت اجتماعی شان آگاهانه یا نا آگاهانه اطلاعات غلطی در اختیار ما قرار میدهند. برای مثال «بی . اف. اسکینر» (B.F. Skinner) رفتارگرایی سرشناس در مورد برنامه روزانه خود در جایی نوشت:
« من ساعت شش صبح از خواب برمیخواستم تا هنگام صبحانه مطالعه میکردم. سپس به کلاسها ، آزمایشگاهها و کتابخانهها میرفتم. در ضمن روز، بیش از پانزده دقیقه وقت برنامه ریزی نشده نداشتم. تا ساعت ۹ شب مطالعه میکردم و… هرگز به دیدن فیلم یا تماشای نمایش نمیرفتم …با دخترها معاشرت کمی داشتم…» این توصیف مفیدی است، اما دوازده سال بعد از چاپ این مطلب و ۵۱ سال بعد از خود واقعه اسکینز انکار کرد که در دوران تحصیل آن چنان سخت کوش و نرمش ناپذیر بوده است. او مینویسد: «من بیش از آنچه که زندگی واقعی امرا به یاد آورم، خود نمایی خود را به یاد میآورم.»