بیکاری اصطکاکی چیست؟

ارسالی: خسرو جلال زاده

 :دراثر جابجائی پی در پی مردم بین مناطق ،مشاغل ،یا مراحل مختلف دوره زندگی پدید می آید ،حتی اگر اقتصادی در اشتغال کامل باشد ،ازآن جائیکه فارغ التحصلان درپی کارمی گردند یا عده به یک شهر جدید کوچ می کنند ،همواره نوعی جابجای وجود خواهد داشت .هر کس ممکن است پس از یکدوره دوباره در زمره نیروی کار درآیند .چون بیکاران اصطکاکی اغلب بین مشاغل مختلف جابجا شده ،یا در پی مشاغل بهتری هستند ،لذا در بیشتر موارد آنانرا در زمره بیکاران ارادی بشمار می آورند .ولی اگردراقتصاد برای تمام نیروی کار شغل وجود داشته باشد بازهم ممکن است همه افراد شاغل نباشد . این بیکاری به دلیل فقدان اطلاعات کامل ونیز مصرف کسب چنین اطلاعات است ،درصورتیکه به وجودکسانیکه جویای کار اند تا زمان که اطلاعات لازم به دست آید وشغل های خالی وبدون متصدی به وسیله کار گران جویای کارپر شود ،نوعی بیکاری وجود دارد که بیکاری اصطکاکی موسوم است .
مدت این بیکاری به زمان لازم برای جستجوی شغل بستگی دارد ،جستجوی که استمرار ان همراه باجمع آوری وبه دست آوردن اطلاعا ت در باره شغل های بدون متصدی ومزدهای مربوط به آن ،کو تاه تر میشود .ازسوی دیگر تصدی ها نیز درین مدت درجستجوی افراد هستند که مهارتهای لازم را برای تصدی شغل های خالی آنان داشته باشند ،به عبارت دیگر درین بیکاری روند ازکسب اطلاعات ازطرف هردو گروه (کارگران وکارفرمایان )وجود دارد که لزوم این جستجو نیز عامل ان بیکاری است .
عامل دیگر ی که دربیکاری اصطکاکی موثر است ،ترکیب تقاضای کل وراه یافتن جمعی از تازه واردا ن به بازارکاراست که برای این بارشاغل می شوند (جوانان ).مصارف کسب اطلاعات برای این گروه بسیار بالا است که مسلماًبا کاهش این مصرف بیکاری اصطکاکی نیز کاهش خواهد یافت .
2- بیکاری ساختاری: زمانی پدید می آید که بین عرضه و تقاضای کار انطباق وجود نداشته باشد . دلیل این عدم انطباق ها آنست که تقاضا برای یک نو کار ازدیاد مییابد ، د رحالی که برای نوعی دیگری از کار رو به کاهش میگذارد و عرضه نمی تواند به سرعت انطباق حاصل کند . از این رو با رشد بخش های معینی نسبت به دیگر بخش ها ما اغلب شاهد عدم توازن بین مشاغل یا مناطق خواهیم بود اگر دستمزد هابسیار انعطاف پذیر بودند ، عدم انطباق در بازار های کار از بین میرفت ، زیرا دستمزدها د رحوزه های که عرضه زیاد بود کاهش و در حوزه های با تقاضای بالا افزایش میافت . لیکن چنانچه تأکید کنیم ، دستمز دها ادواری د رحقیقت کاملاً انعطاف ناپذیرند.
هرگاه در اقتصاد برای تمام کسانیکه که جویای کار اند ، شغل خالی وجود داشته باشد ، فرض کنیم که مهارت های شغلی کارگران با هم متفاوت است.همانطوریکه درواقعیت می بینیم در آنصورت چنانچه ترکیب تقاضای کل، در اقتصاد تغییرات پیدا کند به دنبال آن در بازار کار نیز تغییراتی ایجاد شده ، عده ای بیکار میشوند. از آنجائیکه این عده مهارت های شغلی لازم را ندارند نمیتوانند بالافاصله شغلی پیدا کند، بنابر این نوعی بیکاری ایجاد میشودکه به بیکاری ساختاری موسوم است ، در چنین مواردی برخی از کارگران بیکار ، ممکن است با حرکت روی منحنی تقاضای نیروی کار بنگاها به سمت پائین و قبول مزد کمتر ، شغل پیدا کنند وحدت بیکاری ساختاری را کاهش دهند .
این مقاله همیشه مطرح نیست ،زیراعده زیادی از بیکاران بسادگی خاضر نیستند در مزدی کمتری از مزد معمول یا مزد تعالی ان صنعت،به کار مشغول شوند ، بنابراین به جستجوی بیشتر در زمان طولانی تر ، سرانجام به این نتیجه می رسند که شغل های خالی را باید بادستمزد کمتری بدست آوردند ،در نتیجه هر چه زمان جستجو برای کار بیشتر شود مزد در خواستی بیکاران نیز بیشتر کاهش می یابد. میتوان گفت که بیکاری ساختاری اغلب از نا همگون بودن نیروی کار وعدم امکان جانشینی کامل آنان ناشی میشود وهر چه سرمایه گذاری لازم برای جایگزینی مجدد کار گران بیکار شده به علت تغییرات که درتقاضا ی کل به وجود آمده ،مصارف بیشتری داشته باشد طول زمان بیکاری ساختاری نیز طولانی تر است . باتوجه به این مطلب اگر مصارف کمتری برای کسب مهارت های شغلی صرف شود یاموانع قانونی ،نظیر قانون تعین حد اقل مزد یا اتحادیه های کارگری وجود نداشته باشد تداوم بیکاری ساختاری بیشتر خواهد شد .
3- بیکاری ادواری: هنگام پدید می آید که تقاضا به طور کلی برای کار پائین باشد (ونه صرفاً در بعضی رشته های خاص مانند مراکز تولید ذغال سنگ یا موتر سازی) با کاهش مخارج کل وتولید ، میبینیم که بیکاری تقریباًدر همه جا روبه ازدیاد میگذارد. بدین قسم در کساد سال 1982 میزان بیکاری در 48 ایالت از 50 ایالت امریکا افزایش یافت . این ازدیاد بیکاری تقریباً ًدر تمام مناطق نشانه آنست که بیکاری افزایش یافته تا حد زیادی ادواری بوده است .
تمایز بین بیکاری ادواری وسایر انواع ان ،کلید تشخیص وضعیت عمومی بازار کار است . سطوح بالای بیکاری اصطکاکی با ساختاری حتی زمان میتواند روی دهد که بازار کار عمومی در تعادل باشد مثلاً هنگامی که جابجائی کار گران یا عدم توازن های جغرافیائی زیاد است . هنگامی که توازن عمومی بازار های کار به کندی میگذرد ، بیکاری ادواری ظهور میابد . همچنان بیکاری ادواری بانوسانات ادواری ارتباط دارد . در واقع بیکاری ادواری بیکاری وابسته به تغییرات در شرایط اقتصادی وبخصوص کسادی ورکودی تعریف میشود . کاهش بیکاری ادواری از طریق کاهش شدت زمان وتکرار سیرصعودی ونزولی فعالیت های اقصادی میسر میشود طراحان سیاست های اقتصادی از طریق این سیاست ها برای کاهش بیکاری ادواری با نگهداشتن فعالیت های اقتصادی در حدی خاص کوشش میکند که در این جا به بیکاری فصلی نیز اشاره میشود .
4- بیکاری فصلی : بیکاری فصلی در فصول از سال که تقاضا برای شغل خاص افزایش یا کاهش می یابد ،افزایش یا کاهش پیدا میکند ، برای مثال کار گران ساختمانی تنها میتوانند د رماه های گرم ترسال کار میکند .این هادر خلال فصل های زمستان ،بیکاری فصلی هستند .کار گرانی که در سواحل دریا به کار اشتغال دارند ،تنها درفصل تابستان میتوانند شغلی بدست آورند اینها نیز در زمستان بیکار فصلی میباشند کارگران که در پست های اسکی کارمیکند برعکس در تابستان ودر زمستان مشغول بکار هستند بالاخره نمیتوانیم چندان کاری برای بیکاری فصلی انجام دهیم .

درباره Khisrow Jalalzada

اینرا هم چک کنید

کاش نقاش بودم من

نوشته: مریم دلارام کاش شاعر نبودم، تا بگویم من برایت درد ها را کاش نقاش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *