بیکاری، چالش بزرگ اجتماعی افغانستان

ارسالی: خسرو جلال زاده

برنامه ای دیگر از سلسله برنامه های “افغانستان در مسیر امنیت و توسعه” را تقدیم می کنیم.
در این برنامه که تحت عنوان “بیکاری، پرابلم های بزرگ اجتماعی افغانستان” تقدیم حضورتان خواهد شد سعی خواهیم کرد در پرتو نظریات و دیدگاههای دو تن از مسئولین دولت افغانستان و یک کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی، پدیده بیکاری را در افغانستان مورد بررسی وتحلیل و تجزیه قرار دهیم.
در ارتباط با پدیده بیکاری در افغانستان غا لباً این سؤالها مطرح می شود:
1- عوامل بیکاری در افغانستان چیست؟
2- چرا دولت افغانستان تا هنوز قادر نشده است پدیده بیکاری را در کشور مهارکند و یا لااقل از گسترش آن جلوگیری نماید؟
3- در افغانستان چه تعداد از نیروی فعال کشور از بیکاری رنج می برند؟
4- مشکل بیکاری در کشوری مانند افغانستان چه عواقب وپی آمدهای ناگواری می تواند به دنبال داشته باشد؟ و بالاخره،
5- دولت افغانستان با اتخاذ چه تدابیر و راه حال هائی می تواند پدیده بیکاری را در کشور مهار و کنترل نماید؟
سعی می کنیم با استفاده از نظریات شرکت کنندگان، جواب های روشن و قانع کننده ای برای این سؤالها جستجو کنیم. چندی قبل وزیر کار و امور اجتماعی در کابینه آقای کرزی اعلام کرد که درحال حاضر از مجموع نیروی فعال کشور، سه میلیون نفر از بیکاری رنج می برند. این درحالی است که افغانستان در مرحله بازسازی قرار دارد وایجاب می کند دولت این کشور با استفاده از کمکهایی بین المللی و نیروی کار ارزان و فراوانی که در افغانستان وجود دارد به تطبیق و اجرای طرحهای بازسازی و پروژه های انکشافی اقدام نموده و کشور را از وضعیت اسفبار و ناهنجار کنونی نجات دهد.برای بازسازی و اجرای طرحهای انکشافی در یک کشور به سه عامل اساسی نیاز است:
1- سرمایه
2- نیروی کار
3- مدیریت دلسوز، متخصص وبرنامه ریز
مدیریتی که بتواند پروژه های عمرانی را طرح ریزی و سرمایه و نیروی کار را در مسیر درست هدایت کند.مهم ترین عنصری که یک مدیریت به آن نیاز دارد عزم و اراده قوی است. مدیریت به دولت تعلق دارد و در کشوری مثل افغانستان، ملت کوشا و زحمتکش و جوانان فعال و خستگی ناپذیر منبع پایان ناپذیر تدارکات نیروی انسانی است.هرگاه دولت، عزم و اراده قوی داشته باشد با استفاده از کمک های بین المللی و میلیونها افغان فعال و زحتمکش، می تواند طرح های بزرگ بازسازی و پروژه های انکشافی را در کشور به اجراء درآورد که به این صورت، هم زمینه های بازسازی و انکشاف افغانستان میسسر خواهد شد و هم دولت می تواند پدیده شوم و نفرت انگیز بیکاری را در کشور ریشه کن نمایدولی متأسفانه، چنین ارزوئی در افغانستان تا هنوز تحقق نیافته است، بلکه برعکس طی سالهای اخیر مسئله بیکاری در این کشور به یک بحران ملی و پرابلم بزرگ اجتماعی تبدیل شده است.آقای نذیراحمد شهیدی، معین وزارت اقتصاد افغانستان در باره مسئله بیکاری و عوامل مؤثر و دخیل در آن، می گوید:”می دانید که موضوع بیکاری خصوصا برای کشورهای رو به توسعه یک معضل است. اگرچه پدیده بیکاری در کشورهای صنعتی هم وجود دارد و هیچ کشور و جامعه نیست که تعدادی از افراد آن از بیکاری رنج نبرند و معضلاتی برای دولت هایشان بوجود نیاید، اما در افغانستان که اکنون در دوران بازسازی بسر می برد فکر نمی کنم که درصد بیکاران کشور افزایش یافته باشد چرا که پروژه های زیادی در حال احداث و راه اندازی و در مرحله بازسازی قرار دارد و حتی تعداد زیادی اتباع خارجی بخصوص از کشور پاکستان برای کار به افغانستان آمده و مشغول به کار هستند.
با این حال با توجه به بازگشت انبوه مهاجرین افغان از کشورهای دیگر ممکن است دولت برای اشتغال آنها به خصوص تحصیلکرده ها، نتواند زمینه مناسبی فراهم کند اما بهترین راه حل که می تواند در از بین بردن و یا به حداقل رساندن بیکاری کمک کند راه اندازی و تشویق بخش خصوصی است که باید سرمایه گذاری صورت بگیرد و کارخانجات کوچک و بزرگ راه اندازی شود.در این حال برخی کارشناسان بی برنامگی دولت و موسسات بین المللی و بی کفایتی آنها در ارائه پلانهای متناسب با نیروی کار موجود و براساس نیازهای افغانستان در عرصه بازسازی را عامل اصلی بیکاری در افغانستان می دانند و دکتر شیرشاه یوسف زی، هم معتقد است که بیکاری در افغانستان به یک پدیده ملی بی پدر و مادر و بی پرسان و بازخواست تبدیل شده است که با دیگر کشورها فرق دارد. وی می گوید:” به صورت کلی در رابطه با پدیده بیکاری باید بگویم که این یک مشکل جهانی است، اما این پدیده در افغانستان با سایر کشورها و جوامع تفاوت دارد. در افغانستان مسئله بیکاری به شکل یک پدیده و بدون بازخواست است. لیکن اگر در کشورهای دیگر پدیده بیکاری وجود داشته باشد در کنار آن مؤسسات خیریه ای وجود دارد و سازمانهای حقوق بشر هم در این زمینه کار می کنند و هستند مؤسسات دیگری که جبران بیکاری آنانرا می کنند و بیشترین بار بیکاری و جور افرادی که کاری ندارند را دولت می کشد.
اما در افغانستان متأسفانه نه تنها برای رفع بیکاری و کمک به بیکاران جامعه کاری انجام نگرفته است بلکه در طی سه سال گذشته این مشکل افزایش یافته است و راه حل اساسی هم تاکنون برای این معضل بوجود نیآمده است و به نظر من علت اساسی آن هم این است که در افغانستان متأسفانه یک دولت قوی و مقتدر و مسئولیت پذیر وجود ندارد که بتواند درد ملت را درک کند و زمینه های اشتغال و درآمد منطقی مردم را فراهم آورد و این بی کفایتی دولت است که بیشتر عامل افزایش بیکاری در جامعه شده است و بخش دیگر این قضیه بیکاری و مشکلات بیکاران بومی به سازمانها و مؤسسات خیریه و صلیب سرخ جهانی و صلیب سرخ افغانستان که در این جهت و رفع مشکلات مردم کاری نمی کند بلکه آنها هم در افغانستان بیشتر مشغول کارها و زد و بندهای سیاسی هستند و هرکدام وابسته به کشورهای خارجی است که اهداف مشخص و برنامه های استراتژیکی دارند و کمک ها و پولی را که دریافت می کنند به جای اینکه وظایف اصلی شان یعنی رفع مشکلات مردم و ایجاد زمینه های اشتغال را فراهم آورند می پردازند به کارهای غیر از این و صرفاً به دنبال منافع و ثروتمند شدن خویش حرکت می کنند.
واقعاً وجود بیکاری و نبود زمینه های اشتغال خصوصا برای تحصیلکرده های کشور که سالانه چندین هزار فارغ التحصیل در رشته های مختلف داریم معضل بسیار اساسی و بزرگی را برای جامعه افغانستان بوجود آورده است و افراد متخصص کشور وقتی جذب دولت و نهادهای داخلی نشدند بالاجبار روی می آورند به مؤسسات خارجی و در انجاها استخدام می شوند وچون این مؤسسات هم اهداف خاص خود را دنبال می کنند به هیچ وجه تخصص وعلم و دانش این افراد به نفع مردم و کشورشان بکار گرفته نمی شود و می توانم بگویم که به عقیده بنده تا 75 درصد علل بیکاری در افغانستان این است که دولت وظیفه و مکلفیتی را که دارد بخوبی انجام نمی دهد.”
در افغانستان این احساس وجود دارد که جریان تجارت ازاد و بی رویه، که نتیجه آن واردات صدها نوع مال التجاره مصرفی است باعث شده است تا تجار سودجو و منفعت طلب داخلی و خارجی، با وارد کردن اجناس لوکس و ساخته شده خارجی بازار کار و تولیدات داخلی را به سقوط بکشانند.طرفداران این نظریه می گویند اگر چنانچه دولت واقعاً تصمیم دارد مشکل بیکاری را در افغانستان حل کند اول باید جریان واردات کالا و مال التجاره خارجی را به شدت کنترل و تعرفه های سنگینی را در این زمینه وضع کند و ثانیاً برای حمایت از بازار کار و تولیدات داخلی، قوانین و مقررات ویژه ای را تصویب و مورد اجراء قرار دهد که در این صورت با فعال شدن تولیدات داخلی، بازار کار در افغانستان رونق خواهد یافت و پدیده بیکاری به تدریج در این کشور ریشه کن خواهد شد.

درباره Khisrow Jalalzada

اینرا هم چک کنید

کاش نقاش بودم من

نوشته: مریم دلارام کاش شاعر نبودم، تا بگویم من برایت درد ها را کاش نقاش …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *