بهار و طبیعت

ارسال کننده: محسن زمانی

بهار جشن طبیعت است، و طبیعت در جشن بهاری خویش آنقدر زیباست که آدمی را مسحور خویش می کند، آن چنان که از سخن گفتن باز می ماند و حرف هایش، ناگفته، در ژرفای جانش انباریده می شود. به جای او گنجشگان پرگو سخن می گویند و زبان گنجشگان یعنی: بهار، برگ، نسیم، عطر.
با فرارسیدن فصل بهار، زمین که از نعمت گرمای آفتا ب جهان تاب برخوردارمیگردد و طبیعت از لباس سفید خود بیرون می آید و جامة سبز به تن می کند . شکوفه ها به آرامی خود را از میان ساقه های تر و ظریف درختان بیرون می کشند و جوانه ها نیز از میان خاکهای مرطوب سر برمی آورند . کوهستانها به گلستانی پر از گلهای وحشی رنگارنگ تبدیل می شود و گلهای زرد در میان چمنهای سرسبز دشتها جلوه ای خاص به طبیعت بهار می بخشد . پرندگان که از مناطق گرمسیر باز می آیند سکوت سرد زمستان را می شکنند و ترنم عشق و طراوت سر میدهند.
بهار همانطور که فصل تجدید حیات نامیده می شود ، جان تازه ای نیز به عاشقان طبیعت می بخشد ، تا همراه با طبیعت به تجدید روحیة خود بپردازد .امروزه دوربین عکاسی که اغلب همراه این مسافران طبیعت است بعنوان یکی از وسایل ضروری در ثبت این لحظات پرخاطره اهمیت ویژه ای یافته است و استفادة صحیح و آگاهانه از آن می تواند تصاویر زیبا و بیاد ماندنی بیافریند .طبیعت در فصل بهار از تنوع رنگی بسیاری برخوردار است.
آيين ها و رسم هاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوه هاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دوره اي مختلف اند که برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقوله هايي که در ژرفا معنا دارند پاسخ مي دهند. در جمهوري اسلامي ايران تقويم دو گونه است.
نخست بر سال قمري مبتني است و ديگري بر اساس سال شمسي (خورشيدي) قرار دارد. مبدا سال قمري هجرت رسول گرامي اسلام محمد بن عبد الله (صلي الله عليه و آله) از مكه مكرمه به مدينه منوره ميباشد كه برابر با سال 622 م بوده است.
سال «هجري قمري» تا سنه 1344 مبناي تاريخ رسمي كشور ايران بود. در آن سال كه بر حسب تاريخ 1304سال شمسي از هجرت پيامبر عظيم الشأن اسلام ميگذشت، تاريخ شمسي (خورشيدي) براي امور دولتي انتخاب شد و به موجب قانون رسميت يافت. اصل هفدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اينباره ميگويد: «مبدأ تاريخ رسمي كشور، هجرت پيامبر اسلام (ص) است و تاريخ هجري شمسي و هجري قمري هر دو معتبر است، اما مبناي كار ادارات دولتي هجري شمسي است … »
سال قمري ده روز و شش ساعت و يازده ثانيه كوتاه تر از سال شمسي است. آغاز سال شمسي نخستين روز بهار است كه مطابق با 21 يا 22 مارس از سال مسيحي ميباشد، شش ماه نخستين سال را 31 روز مي شمارند و ماههاي بعد باستثناي اسفند كه گاه 29 روز ميشود را سي روز به حساب مي آورند. ايرانيان روز اول فروردين را نوروز مي نامند، در زمانهاي قديم نوروز در اول بهار نبود و گاه به بهار و گاه به تابستان و … مي افتاد. در سال 471 ق به فرمان سلطان جلال الدين ملك شاه سلجوقي حكيم عمر خيام و چند منجم ديگر تقويم جلالي را تنظيم كردند و نوروز را در اول بهار يا نخستين روز برج حمل قرار دادند. بدين منظور قرار شد هر چهار سال يك روز بر تعداد روزهاي سال بيفزايند و سال چهارم را 366 روز حساب كنند و پس از هر 28 سال ( هفت دوره چهار ساله ) به جاي آنكه به آخرين ماه سال يك روز بيفزايند اين روز را به نخستين ماه دوره بعد يعني دوره نهم اضافه كنند. بدين ترتيب سال جلالي نزديك ترين سال به سال شمسي شد.سال شمسي حقيقي 365 روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 64 ثانيه است.
حيات دوباره
بهار دميدن روح حيات است در كالبد طبيعت و فروردين فصل جريان خون است در شاهرگ هستي. سال به پايان خود نزديك مي شود. شب به دنبال روز و روز به دنبال شب و اين قصه كه نامش قصه عمر است همچنان ادامه دارد.
پس بايد هوشيار باشيم كه فصل ها مي آيند و مي روند اما اين عمر ماست كه قابل بازگشت نمي باشد. بياييد از اين تجديد بهار درس تجديد حركت و تلاش را آموخته و ارزش واقعي عمر را دريابيم.
آغاز سال نو ايام عيد فرصت مناسبي براي صله رحم و رسيدگي به وضع خويشان و بستگان است كه اين نيز يكي از نشانه هاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني است.
آمدن فصل بهار و آغاز نوروز و رنگ تازه طبيعت اين مسئوليت اغنيا جامعه را به آنان گوشزد مي نمايد كه بايد بخل نورزيده و از مال خويش در راه خدا به نيازمندان و محرومان كمك نمايند و حقوق فقرا را كه خداوند به فضل خويش به آنان داده، ادا نمايند و با عمل خير خود بهار انسانيت را جلوه و شكوه بخشند.
آغاز بهار، برای ما ایرانیان فقط آغاز سال نیست. این آغاز در گذر زمان مفهومی‌ فراتر یافته است. نوروز ما فقط روز اول بهار نیست. روز سرور و شادمانی، روز دید و بازدیدها و نو کردن‌ها و خانه تکانی از زمستان گذشته نیز هست. در سرزمین ما ایران، از دیرباز و تا تاریخ به یاد دارد، همزمان با بهار، از دگرگونی طبیعت استقبال شده است. پیشینیان ما با جشن نوروز، نخستین روز بهار را به یکی از ماندگارترین سنت‌های تاریخی قرون و اعصار تبدیل کرده‌اند و هر ساله در این روز، زندگی خود را نیز نو کرده، امید و آرزوی تغییر و نوشدن در گذران اجتماعی خود را در سیمای بهار زنده نگاه داشته‌اند. به رقص و پایکوبی در آغوش طبیعت برخاسته‌اند؛ با طبیعت همراه شده‌اند و گام‌های بهار را با امید به آینده‌ای بهتر گرامی ‌داشته اند.
دروازه های امید رستن، از نو سبز شدن، رشد وبزرگ شدن نهالها ،بته ها، گلها ودانه ها ، حبوبات ومیوه ها را بروی ما باز کرده است. بهار این فصل زیبایی ورویاها، فصلی که لختی درختان چمن ها، کوه ها ودره ها را تحمل کرده نمی تواند وبا احساسی عالی واقدامی عاجل ودلسوزانه اندام لاغرولچ شدهً درختان ونهال ها رابا لباس های زمردین خود می پوشاندو به سالخورده ترین ،فقیر ترین ویا بی میوه ترین درختان حتا بدرختان یکه وتنها وخارج از باغ ها ،بدرختان کوهی وجنگلی وبی صاحب وبی قباله ، بدون درنظرداشت عمق ریشه، لباسهای را می پوشاند که زیبا ترین درختان وپر آوازه ترین بته ها ونهالان جوان از آن برخوردارمیگردند .
بهار برای خیر رسانی وانجام رسالتش، عظیم ترین وروشن ترین نیروی گرمی بخش جهان هستی را به کمک می طلبد ودر زیر اشعهً تابان آن عمل میکند ، تلاش مینماید وبا کمک ویاری آفتاب وباران وانسان چه موًفقیت های را که نصیب نمی شود، چون می داند که تنها با رعد وبرق وغرش وابر همراه خودش نمی تواند چهرهً طبیعت یخ زده، لخت شده،خواب برده وبی جان شدهً دستان بیرحم زمستان را تغیر دهد ، گرما ببخشد وبطور شایسته مورد نوازش قرار دهد.
بلی معجزهً بهار منحصر به نیروی درونی وذاتی او نیست بلکه توانایی بهار ودستان افسون گر، خارق العاده و معجزه آسای آن در دگر گونی سیمای طبیعت ، ناشی از قدرت کنار آمدن آن با سایر دستان، قدرت ها وعوامل اثر گذار طبیعی وانسانیست که به کمک بهار می شتابند وبهار نیز با لطف خوش وصمیمیت صادقانه پذیرای یاری رسانیدن آنها برای تحقق اهدافش میگردد واین جوشش واشتراک مساعی ابر، باد ، مه و خورشید و فلک در موسم بهار باعث آن میگردد که بهار را فصل تراوت، سخاوت، زیبایی ،دلفریبی وافسونگری قلمداد کنند چون قلوب همه انسانها را آنقدر بخود نزدیک می سازد که به غارت گر دلها شهرت یافته است.
پاسداران زیبایی، سر سبزی وشگوفه های بهاری بپاس همین صفات عالی بهار است که مثل بلبلان وپرنده گان خوش الحان ، در وصف نوروز، در وصف بهار ودر وصف گلها وباغها از زمانه های خیلی دور باینطرف با اشعار وسروده های بهار گونهً شان، بهار را، گلها وسنبلها را، چهچهً پرنده گان این فصل جادوگر را وشرشرآب رابمدح وثنا نشسته وتمجید شا یسته کرده اند که زیبایی این پارچه های شعری وادبی کمتر از زیبایی ولطف بهاری نیستندوبنوبه ًخود در انسان شور واحساس وعشق بکار وزنده گی وزیبایی بوجود میآورند وانسانرا شاد میسازند.
بهار, تغییر طبیعت و تحول زمین از سستی به نشاط و طراوت دوباره است. بهار, آغاز زندگی تازه و پایان فصل خزان بی روح پاییز و سردی زمستان است که با آمدن آن سبزی و خرمی نمایان می شود.درباره پیدایش نوروز در روایتی آمده است که نیشکر را جمشید شاه ایران در این روز یافت و مردم از خاصیت آن متحیر شدند پس جمشید دستور داد تا از شهد آن شکر ساختند و به مردم هدیه دادند, از این رو آن را نوروز نامیدند.
در روایتی دیگر آمده که اهریمن‌, بلای خشکسالی و قحطی را بر زمین فرو نشاند اما جمشید به جنگ اهریمن رفت و عاقبت او را شکست داد آن گاه خشکسالی روی زمین از بین رفت و جمشید بر زمین سبزه کاشت که رسم سبزه نشاندن در ایام نوروز از آن زمان تا به امروز باقی مانده است.ایرانیان جشنها و آیینهای زیادی دارند که جذابترین آنها آیین نوروز باستانی است.ایرانیان هنگام تحویل سال نو, سفره هفت سین پهن می کنند که هر کدام از اقلا‌م آن نمادی از جهان هستی و طبیعت است

درباره zamani45

اینجانب محسن زمانی متولد سال 1369محصل سال چهارم دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه بلخ میباشم وعلاقه مندی خاص به مسایل سیاسی واجتماعی دارم.

اینرا هم چک کنید

بیشتر از 30 زن در شهر کابل مهارت های رهبری را فرا گرفتند

مجله فانوس در ادامه ی برنامه های آموزشی خود برای جوانان، این بار به منظور …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *