ارسالی: مروه
آیا میتوان موجودات منقرض شده را به دنیا بازگرداند؟ …. تلاش برای بازگشتن از دنیای مردگان همواره سودایی جذاب برای علاقهمندان علم و فناوری بوده است. البته گاه این تلاش در قالب تحقیقات برای افزایش سلامت عمومی و به تاخیر انداختن مرگ صورت گرفته است و گاه به صورت تلاش برای فروبردن افراد در خوابهای عمیق به امید نگاه داشتن آنها برای سالهای متمادی و تا زمانی که درمانی برای بیماریهای لاعلاج آنها پیدا شود. در سوی دیگری از این داستان، کشف روشهای نقشهبرداری از الگوی ژنتیک افراد از یکسو و پیشرفتهایی که در زمینه علوم سلولی و شبیهسازی یا لکونینک صورت گرفته امیدهایی را برای بازگرداندن انسانها یا حداقل گونههای منقرض شده را در ذهن دانشمندان زنده کرده است. شاید اوج این داستان در فیلم پارک ژوراسیک به تصویر کشیده شده باشد. در این داستان DNA یک دایناسور از درون بدن پشهای که اندکی بعد از نیش زدن یک دایناسور به دام صمغ درخت افتاده و طی هزارهها تبدیل به کهربا شده بود، استخراج میشود، با بازسازی بخشهای آسیبدیده این ژن به کمک جانوری که از نظر ساختاری شبیه یا نزدیک به موجود موردنظر بود، اقدام به احیای آن میکردند. حاصل این عمل علمی تخیلی بازگشت دایناسورها از دنیای مردگان روی زمین بود. این اقدام اما در طبیعت با موانع بسیاری مواجه بوده است. ماهنامهFocus در شماره ژانویه خود درباره آخرین پیشرفتها در زمینه به حقیقت رساندن این رویا گزارشی ارائه کرده است که ترجمه آزادی از آن در پی میآید: دانشمندان ژاپنی موفق شدند با استفاده از سلولهایی که ۱۶ سال را در حالت انجماد سپری کرده بودند موشی را به طور کامل و با موفقیت کلون کنند. این اقدام دانشمندان ژاپنی گام مهمی به سوی عملی کردن ایده بازگرداندن موجودات منقرض شده از دنیای مردگان ارزیابی میشد؛ موجوداتی مانند دایناسورها و ماموتهای غولپیکری که دیگر نشانهای از آنها در سیاره ما دیده نمیشود. تروهیکو واکایاما (Teruhiko Wakayama) و همکارانش در مرکز تحقیقات زیستشناسی ریکن (RIKEN) توانستهاند این موش را با استفاده از بافتهای مغزی منجمد شده که در شرایط یخزده نگاهداری میشد شبیهسازی کنند، البته پیش از این دانشمندان در دیگر نقاط جهان توانسته بودند حیواناتی را منجمد و از بافتهای یخزده کلون کنند. در فرآیند انجمادی که این گروه در پیش گرفتند از هیچ ماده شیمیایی استفاده نشده و عمل انجماد به طور طبیعی صورت گرفته است، اگر چه گروههای دیگر در حین عمل انجماد از افزودنیهای شیمیایی نیز استفاده کرده بودند که کمک میکرد بافت موردنظر سالم بماند. همین تفاوت است که این آزمایش را برجسته کرده و باعث میشود آن را گامی به جلو برای بازگرداندن موجودات منقرض شده و بویژه ماموتها به زندگی دانست. تکنیکی که در این عمل استفاده شد چند مرحله را پشت سر گذاشته بود. نخست آن که محققان هسته سلولی را از سلولهای منجمد بافتهای بدن یخزده موش خارج و آن را درون سلول بدون هسته موش دیگری تزریق کردند. آنگاه از این ساختار جنینی برای تولید سلولهای بنیادی که قابلیت تبدیل به انواع سلولهای موجود در بدن را دارد، استفاده میشود. هستههای این سلولها برای تزریق به درون سلولهای پایه دیگر استفاده شده و سرانجام سلول جنسی ایجاد شده به این طریق، به رحم یک موش ماده منتقل شد و پس از سپری شدن دوره رشد جنینی، بچه موش سالم به دنیا آمد. دکتر نیل اسمیت، یکی از محققانی است که تخصص اصلیاش ژنتیک موشها در دانشگاه ساوتهامپتون است. وی درباره این تحقیق میگوید: «نکته جالب توجه آن است که این گروه شرایط انجماد موش را در شرایطی بسیار شبیه حالت طبیعی انجام داده که بسیار شبیه حالتی است که در طبیعت، حیوانات منقرض شده، منجمد شده و با آن روبهرو بودهاند.» از سوی دیگر، گروهی از پژوهشگران توانستهاند حدود ۸۰ درصد ژنوم یک ماموت پشمالو را با کمک دیانایهای بازمانده ماموتها بازسازی کنند. این دیانای از یک تار موی این ماموتها که سالم مانده بود، خارج شده و بر مبنای آن قطعات پازل ژنوم این حیوان که در حقیقت نقشه ژنتیکی ماموت به شمار میرود، کنار هم قرار گرفته است. در حالی که هر دو رویداد فوق را باید گامی به پیش در تحقق رویای بازگرداندن موجودات منقرض شده به حساب آورد، اما این گامها در ادامه راه با دشواریهایی مواجهاند. یکی از مسائلی که در زمینه احیای ماموتهای غولپیکر سیبری که هزاران سال از انقرض آنها گذشته و تنها بخشهایی از بدن آنها باقی مانده است و مقابل دانشمندان قرار دارد، آسیبهایی است که در فرآیند انجماد و برگشت از انجماد به ساختارDNA وارد میشود. اگرچه به نظر میرسد هنوز تا تحقق بازگرداندن موجودات منقرض شده فاصله زیادی وجود داشته باشد، اما میتوان نسبت به آینده آن خوشبین بود نورمان مالکن، استاد ژنتیک دانشگاه ساوت هامپتون دراینباره میگوید: اگرچه از نظر تکنیکی میتوان از امکان کلون کردن موجودات منقرض شدهای مانند ماموتهای پیشالوی باستانی سخن گفت، اما باید واقعبین بود و به مشکلات پیشرو در چنین فرآیندی فکر کرد. ماموتها حداقل ۱۰ هزار سال گذشته را در حالت منجمد در میان یخها سپری کرده اند و براساس اطلاعاتی که امروز در اختیار داریم، فرآیند انجماد آنها به آهستگی صورت گرفته است که چنین حالتی برای حفظ ویژگیهای هسته سلول این موجودات مناسب نیست و نکته مهمتر این است که فرض کنید بتوانید هسته سلول را به طور سالم استخراج کنید، میخواهید این هسته را درون رحم چه حیوانی قرار دهید؟ این مشکل بسیار اساسی است. همه ما میدانیم که امروزه روی زمین هیچ ماموت زندهای وجود ندارد که بتواند حامل جنین ماموت کلون شده باشد، بنابراینDNA استخراج شده باید به سلول میزبان دیگری غیر از ماموت تزریق شود. حل این مشکل تنها با پیشرفتهای جدیدی در حوزه سلولدرمانی شاید قابل حل باشد. در چند سال گذشته گروههای پیشرویی در علوم سلولی دست به آزمایشهایی زدهاند که نیاز به حامل همنوع را رفع میکند. کارهای تحقیقاتی که دکتر نیرنیا، استاد دانشگاه نیوکاسل در این زمینه صورت داد، نویددهنده عصر جدیدی در سلولدرمانی بود و این ادعا را مطرح میکرد که تحقق رویای پارک ژوراسیک بین ۵ تا ۱۰ سال امکانپذیر خواهد بود. تا آن زمان گامهای موازی دیگری به جلو برداشته خواهد شد که پازل سوالات بسیار ما را تکمیلتر خواهد کرد. تکنیک محققان ژاپنی اگرچه شاید در بازگرداندن ماموتهای یخزده چندان عملی نیست، اما شاید بتوان از آن برای حفاظت از گونههای در حال انقراض موجود استفاده کرد. بسیاری از این حیوانات مانند ببر قطبی در خطر انقراض قرار دارند، اما هنوز نمونههایی از آن وجود دارد که تحت مراقبت، نگهداری میشوند. برای حفظ آنها میتوان نمونههایی از گونههای طبیعی قدیمیتر که منجمد شدهاند یا بخشهایی از آن که حفظ شدهاند را کلون کرد و در حفظ آنها کوشید. مجموع این تحقیقات، اگرچه منجر به امکانپذیر شدن بازگرداندن ماموتها از دنیای مردگان شده، ولی آن را پلهای به واقعیت نزدیکتر کرده است که سوال جدیدی را مطرح میکند، آیا امکان بازگرداندن انسانهای دوران باستان وجود دارد یا خیر؟ میدانیم که بسیاری از انسانهای نخستین به دلیل انجماد در یخ تقریبا سالم به ما رسیدهاند، آنها خصوصیات ژنتیکی هزاران سال پیش را در دل خود دارند و میتوانDNA آنها را استخراج کرد (هرچند احتمال انجام این کار درباره نمونههایی دیگر از مومیاییها نیز ممکن است وجود داشته باشد) نکته مشکلساز ماموتها درباره انسان وجود ندارد و میتوان از میزبان همگون نمونه منقرض شده (انسان) استفاده کرد. به این ترتیب به نظر میرسد امکان بازگرداندن انسانهای باستانی ممکن باشد. بازگرداندن این افراد میتواند بخشی از دادههای مهم ریختشناسی آنها را آشکار کند و تحولی در بررسی روند تکامل انسانها به وجود آورد. آینده واقعیتهای بیشماری را پیشروی ما قرار خواهد داد که بسیاری از آنها عجیبتر از تفکرات ابتدایی امروز به شمار خواهند رفت.