اندیشه‌های یورگن هابرماس

اندیشه‌های یورگن هابرماس

چکیده
شناخت بینش‌های یورگن هابرماس با بررسی زندگی نامه‌ی وی آغاز و با نمایاندن نقش
او به عنوان معمار اصلی نظریه‌ی انتقادی جدید،‌پایان می‌پذیرد. در این راستا
رگه‌های عمده‌ی اندیشه‌ی وی به ترتیب زیر مورد تشریح و تحلیل قرار می‌گیرد:

ترمیم و تکمیل نظریه‌های پیشینیان:‌”‌کار”و”زبان”(کنش ارتباطی)،‌برداشت کلی از
دانش:‌مقوله‌بندی جدید از دانش ،‌جایگاه و نقش علوم و هرمنوتیک،‌نقد پاره‌ای از
نظریه‌های کارل مارکس:ماتریالیسم تاریخی،‌تکامل و…،‌نقد پاره‌ای از نظریه‌های
ماکس وبر:‌عقلانیت،‌نوگرای و…،‌نقد در خدمت توسعه‌ی اجتماعی،‌نظریه‌ی سیستم‌ها و
عقلانی کردن،‌هزینه‌های نوسازی:‌استعمار جهان زندگی،‌هزینه‌های نوسازی:‌سترونی
فرهنگی،‌نهضت‌های اجتماعی جدید،‌حداقل وظیفه‌ی انتقاد:‌افشای موقعیت‌های تحریف
شده،‌وضعیت آرمانی گفتار،‌تحلیل از سرمایه داری نوین،‌رشد خرد ابزاری و”‌یوتوپیای
منفی”،‌نظریه‌ی بحران‌ها:‌بیماری‌ها (نابسامانی‌ها)‌ی جهان زندگی،‌جمع‌بندی نظریات
:‌دفاع از نوگرایی و انتقادات وارده.
کلید واژه‌ها:‌یورگن هابرماس،‌نظریه‌ی انتقادی،‌توسعه و نوسازی اجتماعی،‌استعمار
جهان زندگی،‌سترونی فرهنگی ،‌تحلیل سرمایه داری نوین،‌نهضت‌های جدید
اجتماعی،‌نظریه‌ی بحران‌ها.

از سقراط گرفته تا مارکس،‌اندیشه‌ی انتقادی کلید دستیابی به فضیلت‌های چون
راست‌گویی،‌درستکاری،‌خود پروری و صداقت دانسته شده است.کاربرد درست،‌به اندازه و
به هنگام این کلید برترین خیر موجود در هر جامعه،‌یعنی “‌آزادی”‌را پدید
می‌آورد.آزادی بستر رشد و توسعه‌ی انسان و شکوفایی استعدادها و فاهمه‌ی اوست.دبستان
انتقادی ،‌حاصل تکوین اندیشه‌ها و تفکراتی است که خط فکری سقراط را به مارکس و
پیروان خلف وی می‌پیوندد.در این میان،‌دبستان فرانکفورت،‌جایگاه و نقش ویژه‌ای
یافته و از میان فرانکفورتی‌ها یورگن هابرماس درخششی دیگرگونه به دست آورده است.وی
به حق معمار اصلی نظریه‌ی انتقادی جدید شناخته می‌شود و روی روایی و اعتبار بیشتر
داشتن آن تاکید می‌ورزد(هابرماس،۲۵:۱۹۹۴).

زندگینامه(…ـ۱۹۲۹)

یورگن هابرماس در شهر دوسلدورف در شمال راین ـ وستفالی آلمان به دنیا آمد.پدرش رئیس
دفتر صنعت و تجارت شهر و پدر بزرگش مدیر یک آموزشگاه محلی بود.از این رو در خانه‌ای
پرورش یافت که علاوه بر برخورداری از ویژگی‌های طبقه‌ی متوسط،‌دارای گرایش‌های
روشنفکری هم بود.هابرماس در شهر گومرباخ و در دانشگاه‌های گوتینگن،‌بن و زوریخ
تحصیل کرد.سپس روزنامه‌نگاری آزاد را پیشه‌ی خود ساخت.در سال ۱۹۵۴ از رساله‌ی
دکترای خود با عنوان مطلق و مفهوم تاریخ دفاع کرد.همین مختصر،‌ظرف زمانی و مکانی را
که هابرماس در دل آن جامعه پذیر شده نشان می‌دهد.وی در درون جریانات روشنفکری
آلمان،‌به ویژه در دوره‌ی ظهور و سلطه‌یابی نازی‌ها رشد یافت و طی سال‌های دهه‌ی
۱۹۵۰ به مطالعه‌ی آثار”گئورگ لوکاچ” پرداخت و سخت تحت تاثیر آنها قرار گرفت.
هابرماس همچنین آثار پیش‌کسوتان دبستان فرانکفورت را مطالعه کرد.در سال ۱۹۵۶ وی در
دانشگاه فرانکفورت دستیار”تئودور آدورنو”‌شد.از ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۴ در دانشگاه هایدلبرگ
به تدریس فلسفه پرداخت و نیز از ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۱ در دانشگاه فرانکفورت جامعه‌شناسی و
فلسفه تدریس کرد.از ۱۹۷۲ تا ۱۹۸۱ هابرماس مدیریت تحقیقات مؤسسه‌ی”‌ماکس پلانک”
در”استارنبرگ” را برعهده گرفت.پس از بازگشت به فرانکفورت در ۱۹۸۱ بزرگ‌ترین اثر
خود،‌نظریه‌ی کنش ارتباطی را در دو جلد منتشر ساخت.از ۱۹۸۳ در دانشگاه یوهان
ولفگانگ گوته در شهر فرانکفورت مشغول تدریس شد و این تدریس تا سال گذشته‌ی مسیحی که
وی بازنشسته شده ادامه داشت.هابرماس تا کنون ده‌ها جلد کتاب تهیه و تدوین کرده و
دست کم سه هزار اثر درباره‌ی او و اندیشه‌هایش به چاپ رسیده است که معدودی از
معروف‌ترین آثار خود وی عبارتند از:
۱ـ به سوی جامعه‌ای عقلانی (۱۹۷۰)
۲ـ شناخت/دانش و علائق انسانی(۱۹۷۱)
۳ـ نظریه و عمل(۱۹۷۴)
۴ـ‌بحران مشروعیت(۱۹۷۶)
۵ـ ارتباط و تکامل جامعه (۱۹۷۹)
۶ـ نظریه‌ی کنش ارتباطی(۱۹۸۱)
۷ـ مقولات فلسفی نوگرایی(۱۹۸۷)
۸ـ اندیشه ی پسا‌متافیزیکی(۱۹۸۸)
۹ـ درباره‌ی منطق علوم اجتماعی(۱۹۸۸)
۱۰ـ تغییر شکل ساختاری گستره‌ی همگانی(۱۹۸۹)

 

درباره asif

اینرا هم چک کنید

بیشتر از 30 زن در شهر کابل مهارت های رهبری را فرا گرفتند

مجله فانوس در ادامه ی برنامه های آموزشی خود برای جوانان، این بار به منظور …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *