ارسالی: سمیر دوست
سرزمین افغانستان امروزی بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه تمدنهای بزرگ جهان بوده و در طول سدهها، قشرهای پیاپی از هویتها، فرهنگها و باورها سرزمینی را که امروزه افغانستان نامیده میشود بازشناساندهاند. این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی افغانستان در شکل دادن موزائیکی غنی از فرهنگها و تمدنهای بزرگ همچون ایرانی، یونانی، بینالنهرینی و هندی در این کشور نقش مهمی داشتهاست و میراث فرهنگی باستانی این کشور را ترسیم میکند: از پیکرههای یونانی-بودایی گندهارا گرفته تا نگارههایِ دیواریِ مغارههای بامیان و تا نقوش تذهیب و خوشنویسی که زینتبخش بناهای دوران نخستین اسلامی هستند. از عصر پارینهسنگی و طی دورههای تاریخی، مردم افغانستان، یا همان ایرانیان شرقی باستان، جایگاه عمدهای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته و گهکاه کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا بودهاند. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمین و جهانگشایان بوده که ردپای آنها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده میشود.
از روزگار باستان، این سرزمین شاهد فتوحات نظامی بسیاری از جمله توسط اسکندر مقدونی، شاهنشاهی مائوریا، مسلمان عرب، چنگیز خان و دیگران بودهاست.[این سرزمین همچنین محل پاگیری امپراتوریهای متعددی از جمله دولت یونانی بلخ، شاهنشاهی کوشان، هیاطله، کابلشاهان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، سلسله غوریان، و تیموریان و پادشاهی درانی بودهاست.. در اواسط سده هفتم (۶۴۲-۸۷۰) پس از اینکه حمله اعراب به ایران با شکست امپراتوری ساسانی کامل شد، آنها به سوی خاور ایران هجوم برده و در سال ۶۴۲ میلادی شهر هرات را تسخیر کردند. در سال ۸۷۰، کابل و تقریباً تمام مناطق افغانستان فعلی توسط اعراب فتح شدند.
با اطمینان و جرأت میتوان گفت که تاریخ کامل کشور افغانستان را نمیتوان از ذیل نام افغان و افغانستان دریافت؛ بلکه تاریخ باستانی و سدههای میانه این مملکت را باید در تاریخ ایران اوستایی و شاهنامهای و در تاریخ خراسان جستجو نمود و بدون تردید تاریخ ایران اوستایی و شاهنامهای و خراسان تاریخی از سرزمین بلخ و بامیان و سیستان و نیمروز و زابل وکابل و هرات و مرو و غور و غرجستان و از کتاب اَوِستای زردشت و شاهنامهها و از تاریخ پیشدادیان و کَیانیان و ادبیّات دری، جدا نیست.