ارسالی: کریمه
در كتاب اصول الاخبار نوشته حسين آملي ص79 آمده است: پيامبر صلی الله علیه وسلم به سوي خانه عائشه اشاره كرده و فرمود: ريشه كفر در اينجا خواهد بود. در كتاب حياة القلوب مجلسي آمده است: عائشه و حفصه ميخواستند پيامبر صلی الله علیه وسلم رامسموم كرده و بكشند.
ويژگي شيعه چيزي نيست جز غلو ايشان در مورد تعدادي از اهل بيت پيامبر صلی الله علیه وسلم و ائمه كه آنان را تا مرز تقديس وپرستش بالا ميبرند و نسبت به بقيه اهل بيت پيامبر صلی الله علیه وسلم توهين و ناسزا روا داشته و اصولاً آنها را در زمره اهل بيتپيامبر صلی الله علیه وسلم بشمار نميآورند. همان رفتاري كه نسبت به عائشه و حفصه رضي الله عنهما روا ميدارند. اما از نظر اهلسنت اينان از اهل بيت پيامبرند و براي اين ادعاي خود دلايل محكم و متقني از خود قرآن دارند. آنچنانكه خداوند درمورد همسران پيامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً» همانا كهخدا ميخواهد ناپاكي از شما اهل بيت دور شود و پاك كند شما را پاك كردني. (سوره احزاب آيه 33) كه اراده تشريعيخدايتعالي در آن مطرح ميباشد و نه اراده تكويني. از نظر شيعه در اين آيه همسران پيامبر صلی الله علیه وسلم مورد خطاب نيستند درحاليكه اين آيه در ميان آياتي است كه خطاب كلي آنها همسران رسول خدا صلی الله علیه وسلم ميباشند. آياتي كه در آنها همسرانپيامبر ملزم به وفاداري بيت نبوت، تقوي پيشه نمودن، حفظ حجاب و متانت، امر به نماز و زكات و اطاعت از اوامررسولخدا صلی الله علیه وسلم ميشوند و خداوند دو راه مقابلشان قرار ميدهد كه اگر خدا و رسول وي را انتخاب كنند بايد ملتزم بهاين اوامر باشند واگر زندگي دنيا و زينتهاي آنرا انتخاب كنند ديگر افتخار همسري رسول الله صلی الله علیه وسلم را نخواهند داشت. نيزشيعيان استدلال ميكنند كه اگر منظور خداوند در اين آيات همسران رسول خدا است ميبايست صيغه مؤنثبكار ميرفت از آنجائيكه فعل به صورت جمع مذكر (يطهركم) بكار رفته است خطاب به همسران پيامبر صلی الله علیه وسلم نبودهبلكه گروه ديگري كه به زعم ايشان فقط اهل بيت هستند مورد خطاب آيه بودهاند (و با اين استدلال بي اساس عصمتاهل بيت و به تبع آن عصمت ساير ائمه را نتيجه ميگيرند) اصولاً در زبان عربي صيغه مذكر بر صيغه مؤنث غالب استاين قاعده در نحو به قاعده تغليب معروف است. براي مثال در زبان عربي هر گاه شخصي وارد مكاني شود كه عدهايخانم در آنجا حاضر باشند بايد بگويد: السلام عليكن. اما اگر در اين مكان فقط يك مرد نيز حاضر باشد بنا بر همينقاعده تغليب صيغه به مذكر تبديل ميشود. يعني بايد بگويد: السلام عليكم. واژه اهل بيت نيز از همين خصوصيتبرخوردار است. براي رد استدلال شيعه در مورد فوق كافيست به روش تفسير قرآن توسط قرآن، دست يازيده، به چندآيه ديگر قرآن كه از اهل بيت سخني رفته است توجه كنيم. مثلاً خطاب فرشتگان به همسر حضرت ابراهيم علیه السلام كهگفتند: «رحمة الله و بركاته عليكم اهل البيت» و يا اين آيه شريفه از قول حضرت موسي علیه السلام به همسرش كهميفرمايد: «قال لاهله امكثوا» در هر دو مورد فوق شيعيان نيز مانند اهل سنت معتقدند كه مخاطبين اين آياتهمسران حضرت ابراهيم و حضرت موسي عليهما السلام بوده و براي اهل يا اهل بيت صيغه جمع مذكر بكار رفتهاست. به اين اصل علماء بزرگ شيعه همچون طبرسي در مجمع البيان، ج4 ص211 و علي بن ابراهيم القمي در تفسيرقمي ج2 ص139 و كاشاني در تفسير منهج الصادقين ج7 ص95 اذعان نمودهاند. بنابراين همچنانكه ديديم در قرآن كريم اطلاق اهل بيت به همسران به وضوح قابل ملاحظه است پس چگونه است كساني كه مدعي تكريم و بزرگداشتاهل بيت پيامبر صلی الله علیه وسلم هستند، به همسران پيامبر صلی الله علیه وسلم كه به تعبير قرآن مادران مؤمنين هستند احترام بايسته و شايسته راروا نميدارند؟ مگر نه اين است كه خداوند ميفرمايد: «النبي اولي بالمؤمنين من انفسهم و ازواجه امهاتهم» پيامبر بر مؤمنين از خودشان اوليتر است و همسران ايشان مادران مؤمنين هستند. (سوره احزاب آيه 76) وانگهي مگرنه اينكه خداوند از نيت و تمايل باطني عائشه و حفصه بنابر آنچه شيعيان مدعيند كه آنها قصد جان پيامبر صلی الله علیه وسلم را داشتهاند، آگاهي داشته تا پيامبرش را از اين خطر آگاه سازد؟
بار ديگر بر ميگرديم به مسئله غلو شيعيان در مورد اهل بيت مسيحيان كه ادعاي دوستي حضرت عيسي علیه السلام را داشتنداز او اطاعت و فرمانبرداري نميكردند بلكه در تعريف و تمجيد از او از حد گذشته، او را ميپرستيدند. اينچنين محبتيچيزي نيست مگر پيروي از خواهشهات نفساني. تعريف و تمجيد از كسي به تنهايي كافي نميباشد بلكه آنچه لازمة هدايت است اطاعت و پيروي است. چرا كه تحسين مبالغهآميز باعث فريب شخص تحسينگر شده و اين توهم را در وي بوجودميآورد كه اين عمل باعث شفاعت او نزد خداوند ميگردد و هم اينكه اينگونه زياده رويها دروازههاي تعقل و آزادانديشي او را ميبندد. اهل تشيع نيز همانند مسيحيان با غلو و زياده روي از حدود عقل و شرع فراتر رفتهاند.
اهل سنت جانب اعتدال را گرفتهاند. هم نسبت به كساني كه بدگوئي اهل بيت پيامبر صلی الله علیه وسلم را ميكنند (مثل خوارج) وهم نسبت به كساني كه در دوستي اهل بيت افراط مينمايند (مثل شيعيان) و اين افراط را تا بدان حد رسانيدهاند كه اهلبيت را ميپرستند و ثواب زيارت قبور ائمه را بيشتر از ثواب زيارت كعبه ميپندارند و ميگويند: هر كسي قبور اهل بيترا زيارت كند خداوند جهنم را بر او حرام و بهشت را بر او واجب ميگرداند.
(عيون الاخبار ابن بابويه قمي ص255 و كتاب مع الخطيب في خطوط العريضة از عبدالله انصاري ص18)
آيا نامي جز شرك ميتوان بر اين اعتقادات نهاد؟
اهل سنت اين مسئله كه قبرها واسطه بين بندگان و پروردگارشان قرار ميگيرند را بشدت مردود ميدانند. اگر فرض كنيمزيارت يكي از مقابر اهل بيت برابر با صد حج است، پس چرا زيارت مرقد پيامبر صلی الله علیه وسلم با چنين ثوابي شايد بيشتر از آننباشد؟ چرا اين چنين غلوهايي را صرفاً در حق اهل بيت پيامبر صلی الله علیه وسلم ملاحظه ميكنيم. در حاليكه نسبت به حضرتمحمد صلی الله علیه وسلم چنين افراطهايي را نميبينيم؟ آيا شيعيان اهل بيت پيامبر صلی الله علیه وسلم را بالاتر از خود پيامبر اسلام صلی الله علیه وسلم دانسته و اهلبيت پيامبر صلی الله علیه وسلم را بيشتر از خود او دوست دارند؟
Copyright © 2005 ahlesonnat.com All rights reserved
ahlesonnat@ahlesonnat.com