اشاره:
آيا شما به فرزند دلبند خود ميآموزيد كه ادب واقعي چيست؟
مادري ميگويد وقتي سخن از كودكان بيادب به ميان ميآيد، خاطرهاي براي من تداعي ميشود:
در تابستان گذشته براي چند روز استراحت به يكي از شهرهاي خوش آب و هوا رفته بوديم. در اين شهر، سينماي كوچكي بود كه هر شب فيلمهاي متفاوتي نشان ميداد. قبل از رفتن به سينما من و همسرم تا آنجا كه ميتوانستيم كودك سه سالهمان را آموزش ميداديم تا دو ساعت در آنجا ساكت بنشيند و بدون مزاحمت براي اطرافيان فيلم را تماشا كند. خوشبختانه او هم غير از اينكه گاهگاهي سرش را در گوش ما گذاشته و سوالي ميكرد، تمام مدت ساكت و بيصدا مينشست. اما متاسفانه دو كودك كه صندليهايشان در رديف ما بود، نه تنها با داد و فرياد و صداي بلند با يكديگر صحبت ميكردند بلكه مرتب از جاي خود بلند شده و در سالن سينما به رفت و آمد مشغول بودند. در چند شب متوالي كه ما براي تماشاي فيلم ميرفتيم، حتي يكبار هم پدر يا مادري با آنها نديديم تا اينكه بالاخره يك روز در نهارخوري پلاژ، بچهها را با پدر و مادرشان سر ميز غذا ديديم. من به طرف آنها رفتم و خيلي مودبانه گفتم: بچههاي شما شبها با رفت و آمد در سينما آرامش و سكوت آنجا را به هم ميزنند و نميگذارند ما بتوانيم به آرامي فيلم را تماشا كنيم. ممكن است خواهش كنم اگر به تماشاي فيلم علاقهاي ندارند آنها را به سينما نفرستيد؟
پدر بچهها درحاليكه خونسردانه مرا نگاه ميكرد گفت: ما به اينجا آمدهايم تا بچههايمان از مزايا و امكانات محيط استفاده كنند. بنابراين آزادند به هر كجا كه دلشان ميخواهد بروند و هر كاري كه دوست دارند بكنند.
من از اين عكسالعمل و نظريه پدر خيلي تعجب كردم و با خود گفتم كه چطور ممكن است پدر و مادري بتوانند رفتار فرزندانشان را كه كاملا بيادبانه است به راحتي بپذيرند!
آيا ما بايد اين قدر خودخواه باشيم كه فقط راحتي خود را در نظر بگيريم؟ آيا بايد حقوق و آزاديهاي ديگران را ناديده بگيريم؟! و آيا گستاخي فرزندانمان را با دادن اتكا به نفس به آنها اشتباه نگرفتهايم؟!
دكتر توماس آكن بك، روانشناس ميگويد: ((كافي است نظري به برنامههاي تلويزيوني يا ويدئويي بياندازيد تا ببينيد كه اين برنامههاي پر از خشونت و ضد اخلاق چه اعمال و رفتار ناشايستي را به كودكان ما آموزش ميدهند.
اين روزها قهرمانان ورزش براي اكثريت كودكان آمريكايي به صورت الگو و بتي قابل پرستش درآمدهاند. در تابستان گذشته كساني كه به تماشاي تلويزيون نشسته بودند ديدند كه يكي از بازيكنان مشهور در حضور ميليونها تماشاچي طرفدار خود، به صورت داور مسابقه تف انداخت. آيا ميدانيد فرزندان ما كه اين بازيكنان را بهعنوان الگويي براي خود انتخاب كردهاند، با ديدن اين صحنهها چه رفتاري با بزرگترها خواهند كرد؟
به گفته اين روانشناس، اگر كودكان آمريكايي دهه 70 را با كودكان دهه 80 مقايسه كنيم به خوبي متوجه ميشويم كه كه هرچه زمان به جلو ميرود، كودكان گستاختر، نافرمانتر، پرروتر و بيادبتر ميشوند.
بسياري از متخصصين معتقدند كه متزلزل بودن كانونهاي خانوادگي، ناپايدار بودن ازدواجها، كار كردن پدر و مادر در خارج از خانه و يا درهم ريخته شدن ارزشها و اصول اخلاقي در خانوادهها علت اصلي اينگونه رفتارهاي نادرست كودكان و نوجوانان است. ما در عصري زندگي ميكنيم كه اكثر كودكان بلدند چگونه با كامپيوتر كار كنند. اما از نوشتن يك نامه تشكر عاجزند و از آنجا كه تكنولوژي جديد وقت آنها را كاملا پر كرده، حتي پدران و مادراني هم كه مايلند آداب معاشرت و اصول صحيح اخلاقي را به فرزندانشان بياموزند فرصتي براي اين كار نمييابند.
مادري ديگر ميگويد:
روزي پسر 11 سالهام متوجه شد كه خواهرش در اتاق او و با تلفن شخصي او مشغول صحبت كردن است،با شدت به طرف خواهرش حمله كرد و با پرخاش گفت: ((تلفن من را زمين بگذار و از اتاقم برو بيرون!)) من بهسوي فرزندم رفتم و با لحني سرزنشوار گفتم: ((تو حق نداري با خواهرت اين طور صحبت كني.)) جوابي كه به من داد بيشتر مرا ناراحت كرد، درحاليكه شانههايش را خونسردانه بالا ميانداخت گفت: ((دوست من حتي با مادرش هم اينطور صحبت نميكند.)) من به او گفتم: ((ولي ما كه هرگز اينطور صحبت نميكنيم.
متخصصان معتقدند در دنيايي كه خشونت، گستاخي و بيادبي اطراف ما را پر كرده آموزش صحيحاصول اخلاقي و آداب معاشرت به كودك عملي بسيار مشكل است و نياز به صبر و تحمل و پشتكار دارد.
مادري ميگفت: ((وقتي دختر 16 سالهام كه براي تمرين واليبال رفته بود به خانه آمد، او را ناراحت ديدم. جريان را پرسيدم. گفت: مربي تيم، دختر ديگري را به جاي دوستم ((فلورا)) براي بازي انتخاب كرد، درنتيجه مادر فلورا بسيار عصباني شد و در حضور همه به مربي ناسزا گفت. ))
متاسفانه بسياري از والدين گمان ميكنند كه فرزندانشان كاملا بيعيب و نقص هستند و استحقاق همه گونه موفقيتي را دارند و هميشه بايد در مرتبه اول باشند. اين والدين چون نميتوانند كسي را بالاتر از فرزند خود ببينند، هرگز خود او را براي پذيرفتن شكست و عدم موفقيت احتمالي آماده نميكنند. اكثر پدران و مادران به جاي اينكه به جستجوي علت اصلي عدم موفقيت فرزندانشان بپردازند، معلم و مدرسه و همكلاسان او را مقصر ميدانند و بلد نيستند كه چگونه بايد فرزند خود را به كار و تلاش بيشتر وادار و يا او را براي مقابله با
شكست آماده سازند. مثلا وقتي فرزند آنها قوانين مدرسه را زير پا ميگذارند به جاي اينكه او را تنبيه كنند با اصول و قوانين درميافتند.
كارشناسان ميگويند بايد به فرزندان خود بياموزيم كه وقتي نميتوانند چيزي را به ميل و دلخواه خود عوض كنند، لااقل قادر باشند با آن به نحوي صحيح و مودبانه كنار بيايند.
مبادي آداب بودن تنها گفتن كلمه ((متشكرم)) و يا ((لطفا)) نيست. فرزندان ما بايد بدانند كه رفتار ناشايست با ديگران، پشت سر اين و آن بد گفتن و ظرفيت برد و باخت نداشتن در مسابقات علمي و هنري، عدم رعايت آداب معاشرت است. فرزندان ما بايد ياد بگيرند كه چگونه به ديگران احترام بگذارند و حقوق همه را محترم بشمارند. تفاوت ميان گستاخي و اتكا به نفس را بدانند. مسلما هيچ نوع تعليم و آموزشي در مورد كودكي كه والدينش، خود عالم بي عمل هستند موثر نخواهد بود. به همين جهت پدر و مادر كه خود بزرگترين الگو براي فرزندانشان هستند، ابتدا بايد خود را اصلاح كنند و كاملا مواظب رفتار و حركات خود مخصوصا در حضور فرزندانشان باشند. زن و شوهري كه نسبت به يكديگر و يا نسبت به ديگران بياحترامي ميكنند هرگز نبايد از فرزند خود انتظار داشته باشند كه رعايت ادب و احترام را بكنند.
آموزش و تحسين
به كار بردن جملاتي منفي مثل ((تو خيلي شلختهاي و هيچ وقت نميتواني اتاقت را تميز نگهداري)) يا ((خفه شو و با من اين طور صحبت نكن)) يا ((اگر يكبار ديگر اين كار را بكني پدرت را در ميآورم)) كه بدون توجه از دهان بعضي از والدين بيرون ميآيد، هرگز سبب اصلاح و تربيت فرزند نميشود و كوششهاي والدين در اين راه بي نتيجه ميماند. رفتار ناشايست در كودكان اغلب انعكاسي است از رفتار خود پدر و مادر، پس آيا بهتر نيست كه پدر و مادر با بهكار بردن جملاتي مثبت و تحسينآميز فرزندانشان را آموزش بدهند؟
يكي از روانشناسان ميگويد: ((پدر و مادر بايد از روش آموزش و تحسين استفاده كنند. بدين طريق كه ابتدا عملي را به فرزندانشان آموزش بدهند و پس از انجام عمل او را مورد تحسين قرار دهند. مثلا اگر قرار است مهماني به خانه شما بيايد قبلا به فرزند خود بگوييد كه اگر چند دقيقهاي از اتاق خود بيرون بيايد و با مهمان سلام و احوالپرسي كند و به او خوشآمد بگويد، شما را خيلي خوشحال خواهد كرد. پس از اين كه اين عمل را انجام داد حتما او را مورد تحسين قرار دهيد. او بدين ترتيب مسلما ياد ميگيرد كه در چنين مواقعي چگونه با ديگران رفتار كند.
اما عكسالعمل شما در برابر عملي كه نبايد انجام بدهد چگونه بايد باشد؟
مشاوران اخلاق معتقدند كه هميشه در هر خانوادهاي اصول و قوانيني هست كه بايد توسط افراد آن خانواده رعايت گردد. در اين صورت مثلا به جاي آنكه به فرزندتان بگوييد: ((تو چقدر بيادبي كه در موقع غذا خوردن آرنجهايت را روي ميز ميگذاري)) بهتر است با ملايمت و بدون آنكه لحن تحكمآميز داشته باشيد بگوييد:
((قانون خانواده ما اين است كه در هنگام غذا خوردن آرنجهايمان را روي ميز نميگذاريم.))
صحبت كردن در مورد اصول و مقررات خانواده بدون اينكه سبب رنجش و يا لجبازي فرزندتان بشود، به مراتب نتيجه بخشتر خواهد بود. آموزش در قالب جملات انتقادآميز و سرزنشبار هرگز به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد.
نوجواني ميگفت: ((من و چند تن از دوستانم كه در همسايگي يكديگر زندگي ميكنيم قرار گذاشتهايم كه هرروز يكي از پدر و مادرها ما را به مدرسه برساند. يك روز صبح وقتي من وارد ماشين پدر دوستم شدم او رو برگرداند و گفت: ((نميدانم چرا هيچ يك از شما وقتي سوار ماشين ميشويد به من صبح بخير نميگوييد؟)) من
تا آن موقع به اين موضوع فكر نكرده بودم، و حالا خوشحالم كه او احساسش را در مورد بيتوجهي ما به اين صورت بيان داشت. از آن به بعد همه ما وقت سوار شدن فردي كه متقبل رساندنمان به مدرسه است، صبح بخير ميگوييم و در هنگام پياده شدن از او تشكر ميكنيم.))
يكي از روانشناسان كه معلم اخلاق نير هست معتقد است كه كودكي كه خوب و با روش اصولي و صحيح تربيت شده باشد در بزرگسالي در محل كار، در زندگي زناشويي، در دوستي و دوستيابي نيز فردي موفق خواهد بود. زيرا در دنيا تقريبا هيچ كس نيست كه تحت تاثير ادب و متانت و محبت و مهرباني قرار نگيرد.
گردهمايي افراد خانواده در هنگام صرف شام.
متاسفانه امروزه در اكثر خانوادهها به علت كار كردن پدر و مادر در خارج از خانه و همچنين متفاوت بودن برنامه بچهها با يكديگر و رفتن آنها به كلاسهاي مختلف، كمتر اتفاق ميافتد كه افراد خانواده (بخصوص در كشورهاي صنعتي) همه در وقت معيني كه براي شام تعيين شده جمع شوند و شام را با هم صرف كنند.
درحاليكه اين گردهمايي بهترين موقعيت براي آموزش اصول اخلاقي، آداب و معاشرت زندگي، همكاري،وقتشناسي و همدردي به بچهها به صورت جمعي است. متخصصان عقيده دارند كه اگر تشكيل اين جلسات و گردهماييها براي خانواده هر شب امكان ندارد، پدر و مادر بايد دست كم يك يا دو بار در هفته را به اين كار اختصاص دهند و در اين ساعت بخصوص حتي به تلفن هم جواب ندهند و فرصتي در اختيار بچهها بگذارند كه آنچه را كه در طول روز يا هفته براي آنها اتفاق افتاده را براي يكديگر تعريف كنند و با هم صحبت و تبادل نظر داشته باشند. در اين جلسات پدر و مادر نيز ميتوانند بدون اينكه گفتههايشان، حالت سخنراني و يا نصيحت داشته باشد، راهنماييهاي لازم را ارائه كرده و اصول و ارزشها را به فرزندانشان بياموزند.
احترام گذاشتن به ديگران، رابطه صحيح و دوستانه خواهران و برادران با يكديگر، فروتني كردن، منصف بودن در بازيها، رعايت حس همكاري و آداب معاشرت از جمله مهارتهايي است كه بايد به مرور در كودك بهوجود آمده و تقويت گردد. اگر كودك همه آموزشهاي خود را از برنامه و فيلمهاي تلويزيوني دريافت كند، وقتي در موقعيتي مشابه قرار ميگيرد، خود را در مقابل قهرمان فيلمها تصور كرده و رفتاري غير طبيعي خواهد داشت. چقدر خوب است كه لااقل هفتهاي يكبار پدر و مادر با فرزندانشان به بازيهاي جمعي بپردازند.
يكي از متخصصان معتقد است كه بازيهايي نظير ((قايم باشك)) با بچهها ميتواند بسيار آموزنده باشد. زيرا نه تنها كودكان ضمن بازي اصولي را كه بايد ياد ميگيرند، بلكه متوجه ميشوند كه پدر و مادر آنقدر آنها را دوست دارند كه وقتي را براي بودن با آنها اختصاص دادهاند.
آداب معاشرت اين نيست كه كودك بداند از چه نوع چنگالي براي چه غذايي استفاده كند، بلكه بايد ياد بگيرد كه چگونه به ديگران محبت كرده، با آنها همكاري كند و در صورت لزوم آنها را مورد تحسين قرار دهد و گاهي اوقات از خود گذشتگيهايي براي ديگران بكند.
آموزش اين آداب به صورت تئوري، سخنراني و نصيحت هيچگاه به نتيجه نخواهد رسيد. كودك بايد عملا در جريان انجام اين اعمال باشد. تنها به اين صورت است كه ميتوان شالوده اخلاقي را در كودك بنا نمود.