نادر خليلي

ارسالی مروه

نادر خليلي، نامي آشنا است؛ يعني آنها كه با معماري سر و كاري داشته‌اند او را خوب مي شناسند؛ شخصيتي درويش مسلك كه ترجيح مي‌دهد به جاي وارد شدن در رقابت‌هاي رايج (بخوانيد دنياي بازي‌هاي كودكانه بازار معماري)، در تلاش منفرد خود براي تجلي بخشيدن به ايده‌هايش به سر ببرد. خليلي 27 سال است كه با معماري خاك و خشت ايران درگير بوده، به جرات مي‌توان گفت كه در معرفي اين نوع از معماري، مهمترين نقش را داشته است.اخيرا بيشتر خبرگزاري‌ها و نشريات مطرح درباره خليلي و نظرات او حرف مي‌زدند؛ او برنده يكي از پرافتخارترين جايزه‌هاي معماري جهان و پر‌افتخارترين جايزه معماري در جهان اسلام، جايزه معماري آقاخان است.

خليلي در بيش از 20 سال حضور مداوم خود در ايالات متحده، در بنيادها و مؤسسات مختلف (كه اكثراً هم خودش بنيانگذار آنها بوده ) مثلGeltaftan, SCI-‌‌Arc و مؤسسه هنر و معماري خاك كاليفرنياCal-‌‌arth و… همواره دغدغه معماري خاك را داشته و در يك كلام عشق خود را به عظمت بازگشت به عناصر ديرآشناي فرهنگ شرقي – ايراني <آب و باد و خاك و آتش> به اثبات رسانيده است؛ او هم شرق و هم غرب را خوب مي‌شناسد. حضور خليلي در ايران را مي‌توان دوران آموختن از آموزه‌هاي معماري بومي ايران دانست؛

آنچه كه موجبات تعهد هميشگي‌اش به عناصر اربعه (آب، باد، خاك، آتش) به عنوان اصول لايتغير معماري مخصوص او بوده و به دنياي معماري ارائه شده است. طبع لطيف خليلي (به شهادت ترجمه و تفسيرهايش از اشعار حضرت مولانا) در تلفيق با نوع نگاه او به معماري، او را مبدع سنتي نو در <معماري خاك> كرده‌است كه هر چند به ظاهر با تجليات فن‌آورانه عصر حاضر سنخيت ندارد، ولي در معنا، ترجمان روزآمد جستاري است كه او به عنوان راه حلي فرهنگي‌- ساختاري براي عرصه‌هايي خاص از ساخت‌و‌ساز ارائه مي دهد.

(9 بهمن 1382 در روزنامه همشهري به چاپ رسيد) بعد از فاجعه بم با ناگفگتگویی با خليلي انجام شد و مطلب با عنوان <ما بم را باز سازي مي كنيم>! به چاپ رسيد، آنچنان به كار او اميد بسته بودم كه گمان داشتیم هرچند بسياري را در بم از دست داديم و آثاري درخور از معماري ايران را نيز هم، ولي روند بازسازي آن، حد اقل در قسمتي بار ديگر شور و نشاط ايراني بودن را در ميثاقي نو زنده خواهد كرد. پيشنهاد جالب خليلي در روزنامه اينديپندنت:<1000 سرباز و 100 دانشجوي معماري در اختيار من قرار دهيد، ما بم را دوباره خواهيم ساخت…> نه تنها از جانب مسئولين وقت در يك ساله اخير جدي گرفته نشد، بلكه پي‌گيري‌هاي صادقانه و نامه‌هاي او نيز به سازمان‌هاي ذي‌ربط بي‌جواب ماند.

گويي مسئولين ترجيح دادند شانس حضور از يك ايراني را كه به صرف خدمت به يك ايراني ديگر بدون هيچ چشمداشتي حاضر به حضور و همكاري بود از او بگيرند و كلاف سردرگمي را كه هم اكنون هر روز شاهد افزايش گره هاي آن هستيم به وجود آورند. لابد روش خليلي براي مردم هند و آفريقا و آمريكاي جنوبي و هر جاي ديگر اين جهان خوب باشد و آنچنان كه يكي از معاونين (از ايشان نام نبرم بهتر است!) محترم مركز تحقيقات ساختمان و مسكن در نامه اي به رد روش <ابرخشت> مي‌پردازد، <ابتدايي و در شرايط فعلي چندان در خور توجه> نيست! نكته در اين است كه هيئت داوران يكي از معتبر ترين جوايز معماري جهان و بالاترين جايزه براي فعاليت هاي معماري موثر در جهان اسلام با نويسنده آن نامه رسمي (دوست معاونمان را مي‌گويم) هم عقيده نبوده اند و نادر خليلي و سيستم <ابرخشت> او را نه ابتدايي بلكه درخور دريافت جايزه <آقاخان> دانستند.

<ابرخشت> به راستي بسيار ساده است! همه چيز تقريباً در محل تأمين مي‌شود و نيروي متخصص هم لازم نيست؛ مصالح خاك است و كيسه شن و سيم خاردار. كيسه‌هايي كه طويل‌تر از كيسه‌هاي معمولي (مثلاً كيسه برنج قبل از بريده شدن) هستند با خاك پر مي‌شوند، البته سيم‌هاي خاردار در بين اين نوارهاي فتيله‌اي كيسه شن، نقش اتصالات را بر عهده دارند و نيروهاي كششي و جانبي را خنثي مي‌كنند.

خليلي از سال 1982، مدير برنامه پژوهشي معماري درSCI-Arc كاليفرنيا بوده و از سال 1986 مدير و بنيان‌گذار بنيادGeltaftan و انستيتوي هنر و معماري خاك كاليفرنيا(Cal-Earth) است.

مصاحبه هاي اخير او با خبر گزاري ها و روزنامه هاي معتبر دنيا و بيانيه اش در مورد بم در سايت رسمي موسسه كل‌ارث(www.calearth.org) در دسترس علاقه‌مندان است. با اميد به اينكه اين موفقيت هاي اينچنين بزرگ بهانه‌اي براي حضور مجدد خليلي و خليلي ها در موطن اصلي باشد و اندكي نيز چشم مسئولين را بگشايد، در ادامه بخشي از گفتگوي نسبتاً طولاني زيباشهر با پرفسور نادر خليلي با محوريت جايزه آقاخان و نيز بازسازي بم را مي‌خوانيد، در روزهاي آتي از ساير بخش‌هاي اين گفتگو و علي‌الخصوص مدارك ارائه شده از جانب ايشان به حسب مورد استفاده خواهد شد.

روندي كه در كشور ما وجود دارد اين است كه تا وقتي كار اشخاص ابتدا در جامعه جهاني شناخته مي‌شود و بعد اين كار به كشور وارد مي‌شود، در غير اينصورت تقريبا غير ممكن است كه با وضعيتي كه در كشور در آن قرار داريم غير ممكن است كه در داخل مورد توجه قرار بگيرد؛ در حقيقت و متأسفانه خارجي ها هستند كه بايد به ايراني ها بگويند كه كاري خوب است تا ما بپذيريم و از آن استفاده كنيم! يعني نوعي قضاوت وارداتي… و اين خود باختگي به جهان صنعتي موجب مي‌شود كه خود ارزش‌هايمان را نشناسيم و ديگران آنها را برايمان كشف كنند.

اميد من اين است كه حداقل بدين ترتيب بتوانم گوشه‌اي از ارزش‌هاي والاي 4000 سال ثبت شده تاريخ معماري ايران به واسطه معرفي جهاني به خود مردم ايران به صورت عملي معرفي كنم [البته خليلي در بخش ديگري از گفتگو متوجه مي‌شويم كه خليلي بارها روش مستقيم معرفي نو آوري‌هايشان را به مسئولين ذي‌ربط آزموده ولي تا به حال نتيجه نرسيده، نامه هاي او به وزارت مربوطه سال‌هاست كه بي جوابند…]…

اين كه گفتيد براي خودش روشي است و اميدوارم نتيجه بخش باشد، دستتان درد نكند؛ مي‌خواستم جزئيات جايزه آقاخان را از زبان خودتان بشنوم…

اين جايزه را شايد بتوان مشهور ترين جايزه معماري جهان دانست كه از بيش از 20 سال گذشته و سال‌هاي سال است به كارهايي داده مي‌شود كه داراي اثري ويژه علي الخصوص در جهان اسلام هر 3 سال يكبار به عده‌اي داده مي‌شود؛ بحث <ابرخشت> نيز دو سال پيش نامزد اين جايزه شده بود و در اين مدت داوران رقابت مشغول آثار نامزد شده بودند، با من تماس گرفته شد و من مدارك مربوطه را ارسال كردم و به خصوص موضوع چهار عنصر آب، باد، خاك و آتش كه خمير مايه انديشه ابرخشت است براي داوران بسيار جالب توجه بود كه نهايتا با مراجعه به پروژه هاي اجرا شده با اين روش در سراسر جهان و بررسي ميداني، شايسته دريافت جايزه تشخيص داده شد.

برنده بودن جايزه اي اينچنيني كه همان‌طور كه اشاره كرديد حتي در جهان و نه فقط كشورهاي مسلمان چه بسا در جايگاه نخست قرار دارد، را چگونه ارزيابي مي‌كنيد و مسئوليتي را كه به همراه دارد، به قول معروف احساستان چيست؟!

در اصل اين جايزه نيز تأييدي است بر راهي كه 30 سال است آن را تعقيب مي‌كنم؛ من پيش از اين نيز جايزه انستيتو معماران ايالات متحده و تقدير نامه سازمان ملل را نيز چند جايزه ديگر را دريافت كرده ام و جايزه آقا خان نيز در ادامه كارم به لحاظ اينكه مويد بر درست بودن انديشه است و در عين حال در همه جا نام ايران و معماري ايران برده مي‌شود ارزشمند است. مي‌خواستم اين را هم اشاره كنم كه كار شما هم بسيار ارزشمند است، لطفاً اين را چاپ كنيد، در ماه‌هاي گذشته كه نوشته‌هاي شما را تعقيب مي‌كنم نگاه جستجو گرتان در مقولات معماري بسيار جالب توجه بوده و علت تماس من هم با شما همين بوده‌است….

اين افتخار ماست، به قول خودتان اين هم از آنجايي كه تأييدي بر كار ماست برايمان ارزشمند است [هر دو مي‌خنديم!]…

[در حالي كه مي‌خندند] در حقيقت ما دو طرف كار را گرفته ايم شما آن طرف ادامه بدهيد و ما هم اينجا در بيابان‌ها ادامه مي‌دهيم… هر دو اين كار هاي همان‌طور كه در اول اشاره كردم در راستاي اينكه ما خودمان را به غرب نبازيم، مهم است… در اينجا به اين نكته اشاره مي‌كنم كه علي الخصوص انتقاداتي كه در پاسخ نوشته هاي شما، به روش ابرخشت شد برايم بسيار جالب بود و باور كنيد بسيار خوشحال شدم كه اين مسائل در ايران مطرح مي‌شود و پاسخ داده‌مي‌شود و البته تنها جوابم هم به مخالفان اين است كه لطفا در قضيه پژوهش كنند و اگر با موضوع بيشتر آشنايي پيدا كنند اين باعث خوشحالي من خواهد‌شد….

ظاهراً يكي از پروژه ها نيز در ايران ساخته شده است…

بله، بعد از جنگ اول عراق و كويت از طرف دفتر امور پناهندگان و دفتر سازمان ملل در تهران با من تماس گرفته شد و خواسته شد كه تعدادي از ساختمان‌هاي ابرخشتي را براي پناهجويان بسازم؛ پيشنهاد من اين بود كه ابتدانمونه‌اي در مركز تحقيقات [ساختمان و مسكن] ساخته شود و بعد از آزمايشات در محل مورد نظر نيز بسازند. معماري از ايران به نام مهندس ايراني به اينجا آمد و بعد از آموزش به ايران آمد و در اردوگاه بني نجار در خوزستان 14 عدد بعد از تاييد مركز تحقيقات [ساختمان و مسكن] با پشتيباني سازمان ملل و كميسارياي عالي پناهندگان ساخته شدند. بعد از دو سال اين پروژه ارزيابي شد كه نتايج جالبي داشت، هر واحد ساخته شده كه براي خانواده اي 7 نفره در نظر گرفته شده بود تنها در زمان 6 روز ساخته شده و به بهره برداري رسيده بود. سرعت كار و قيمت بسيار بسيار پايين از نكات مثبت پروژه بود.

در حال حاضر يك سال از زلزله بم مي‌گذرد، در اين يك سال با توجه به مصاحبه هايتان انتظار داشتيم در بازسازي بم شما را ببينيم، در اين مدت براي بمي‌ها كاري نتوانستيد انجام دهيد؟!

متأسفانه به هيچ وجه؛ با افراد بسياري تماس گرفتم، قول‌هاي بسياري داده شد، ولي… خودتان بايد بهترمي‌دانيد، حتي مي‌خواهم بگويم [خليلي: لطفاً اگر مي‌توانيد اين را حتماً چاپ كنيد] اميدوارم دولت جديدي كه مي‌آيد بتواند شجاع تر از اين دولت باشد، در حالي‌كه مركز تحقيقات در وزارت مسكن روش <گلتافتن> [روشي در پخت خانه‌هاي خشتي بعد از ساخت و مقاوم‌سازي مضاعف آن] را حدود بيست و چند سال پيش تأييد كرد و ما در زمان انقلاب در مقاوم سازي خانه هاي روستايي خيلي فعال بوديم كه البته آن روند بنا به دلايلي ادامه نيافت. در مرحله دوم هم بعد از ساخته شدن نمونه‌هاي ابرخشتي در خوزستان و نامه رييس وقت مركز تحقيقات ساختمان و مسكن وزارت مسكن مبني بر خواست ايشان بر مطرح كردن اين روش در كنفرانس خانه هاي ارزان قيمت نپال، باز رييس جديدي درمركز تحقيقات آمدند و جلو كار را گرفتند، البته اين اولين بار است كه اين موضوعات را مطرح مي‌كنم… . من در مورد اينكه در عدم توجه به اين سيستم در بازسازي بم مقصر كه بوده اظهار نطري نمي‌كنم، شايد اين در اين روش برنده اصلي مردم هستند و در بسياري دكان‌ها و كاسبي‌هايي كه در بم راه افتاده بسته مي‌شود [مي‌خنديم] … جالب اينجاست متخصصيني كه از طرف وزارت مسكن از كاليفرنيا به ايران بعد از زلزله دعوت شدند با من مشاوره مي كردند و از اينكه خود من دعوت نشده بودم متعجب بودند و علي الخصوص رييس هيأت، كه من به او گفتم علتش را از خود مسئولين مربوطه بپرسند…! به نظرم اگر حقيقتاً مي‌خواهند براي بم كاري بكنند بايد گروهي بي طرف را در مديريت ساخت و ساز آنجا حاكم كنند… .

تكمله: آشنايي با سيستم <ابرخشت>

پايه و اساس ساختاري سيستم <ابرخشت>Super Adobe بر كيسه‌هاي شني با درازاي قابل تنظيم قرار گرفته‌است. اين امر از يك طرف باتوجه به دسترسي به اين نوع مصالح بدون مشكل عمده، موجبات تسهيلات در همه‌گير شدن سيستم را فراهم كرده است و از طرف ديگر باتوجه به انعطاف‌پذيري فرمي، به طرح معماري، قابليت مانور را در زمينه شكل‌دهي انحناهاي زيبا،‌ موتيوهاي طبيعي و ساختار يك پارچه را مي‌دهد، اين همه به معناي توانايي استفاده از قالب و قاب براي شكل دادن، پيچ و تاب دادن فرم‌ها و بهره‌گيري از روند طراحي آلي يا ارگانيك در عين لحاظ شدن ويژگي‌هاي لازم به جهت سازه‌اي است. در يك كلام با روشي بسيار ساده ساختن يك خانه از ديوارها و سقف و پي و در كل آنچه <سفت كاري> مي‌ناميم به طور كامل با اين روش، قابل اجرا است.

نحوه اجرا بسيار ساده است، ابتداپلان يا نقشه خانه مورد نظر و در ابعاد مطلوب تهيه مي‌شود. براي اين منظور، نادر خليلي خود تعدادي نقشه با تعداد اتاق‌ها و قابليت‌هاي متنوع را پيشنهاد مي‌كند، ولي در نهايت طراح يا سازنده بنا در اين زمينه قدرت انتخاب نيز دارد. بعد از انتخاب پلان، نوبت به پياده كردن آن بر روي زمين مورد نظر براي ساخت مي‌رسد، بعد از اين مرحله، رديف اول از ابرخشت روي پلان جاگذاري مي‌شود. كيسه‌هايي كه معمولا به صورت استاندارد براي اين هدف منظور شده‌اند در حين جاگذاري، با خاك مرطوب پر و كوبيده مي‌شوند و با روش بنايي < زنجيره پيوسته>(running bond) روي هم قرار مي‌گيرند. در اين بين، بين هر دو لايه از ابرخشت بعد از كوبش لايه پاييني، براي مهار كردن نيروهاي كششي، دو رديف سيم خاردار قرارداده مي‌شود، هدف از اين كار ايجاد نوعي سازه خود پشتيبان مقاوم در برابر نيروهاي كششي است.

در حين اجرا هر جا لازم باشد در يا پنجره‌اي قرار گيرد،‌قابليت استفاده از قالب در سيستم ابرخشت به كمك ما مي‌آيد و به‌راحتي با قراردادن قالب‌هاي مذكور ( كه بعدا براي نصب درگاه‌ها و پنجره‌ها برداشته خواهند شد) فضاي خالي مورد نظر شكل مي‌گيرد.

درباره marwa

اینرا هم چک کنید

کارگاه آموزشی وبلاگ سازی و رسانه های اجتماعی از سوی مجله فانوس در ولایت بلخ برگزار شد

مجله فانوس به سلسه برنامه ها و فعالیت های ظرفیت پروری و حمایت جوانان و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *