ارسالی: عصمت الله عاصم
این که نخست باید دولت وحدت ملی در کشور تشکیل شود یا وحدت ملی شکل بگیرد بحثی است که توجه تعداد زیادی از نویسندگان و روشنفکران را به خود جلب کرده است اما چنان که هویدا است، تاکنون توافق نظری بین روشنفکران و نویسندگان در این زمینه صورت نگرفته است.
جمعی به شکل گیری دولت وحدت ملی باور دارند و اینکه باید ابتدا دولت وحدت ملی شکل بگیرد و حکومت، ملت را بسوی وحدت ملی راهنمایی کند که تلاش های زیادی را در این زمینه انجام دادند و اثر های زیادی هم نوشتند.
اما جمع دیگری با باور به این رویکرد عمومی که دولت را ملت می سازد، به رشد وحدت ملی در بین جامعه و ملت توجه نمودند و همواره ذهنیت ها را با این سوال دچار می سازند که تا وحدت ملی در کشور شکل نگیرد، چگونه می توان دولت وحدت ملی را به وجود آورد؟
در دوازده سال گذشته، تلاش ها برای تشکیل دولت وحدت ملی در کشور به شدت جریان داشته و جمع بزرگی همواره با چنین ادعاهایی، کنفرانس ها و سیمینارهای متعددی را تشکیل داده اند ولی می توان گفت که هیچ یک از این عملکردها، موفق نبوده است.
دولت نیز صدها هزار دالر را برای آگاهی دهی جهت ایجاد ادعای وجود دولت وحدت ملی در کشور به مصرف رسانده است و چنانکه دیده شده، در ظاهر قضیه، تمام اقوام کشور در حکومت سهیم بوده اند که این موضوع می تواند دلیل محکمی برای ادعای حکومت در مورد دولت وحدت ملی باشد. همچنان در زمینه رشد آگاهی مردم پیرامون وحدت ملی، موسسات علمی داخلی و خارجی، دانشگاه ها و اماکن تحصیلی تلاش های متعددی را انجام داده اند که اینها نیز نتوانسته است حتی به صورت نسبی در ایجاد وحدت ملی نقشی ایفا کند.
در اصل، حکومتی به نام وحدت ملی در کشور و جود نداشته و تا هنوز هم شکل نگرفته است و به این زودی ها هم شکل نخواهد گرفت و این ادعا از طرف حکومت مبنی بر وجود دولت وحدت ملی در کشور، بی اساس است. بنا این فعالیت ها هیچ تاثیری در ذهنیت و باور مردم بر جای نخواهد گذاشت.
در کنار اینکه در این دوازده سال، حکومتی به نام وحدت ملی شکل نگرفته است، تعصبات و تضاد قومی و زبانی از سوی حکومت و جمعی به اصطلاح روشنفکر به حدی زیاد شده که زندگی بسیاری را سایه گسترده است.
با توجه به وضعیت فعلی افغانستان، آنچه می تواند ما را به سوی وحدت ملی که مهم ترین اصل ثبات و رشد و ترقی هر کشور به حساب می آید، ببرد رشد دانش مردم نسبت به وحدت ملی است و آن هم نه در چند سال محدود، بلکه با یک برنامه سالم از سوی جامعه مدنی و نهادهای علم. تنها مساله ای که در این زمینه لازم است، ضرورت وجود حکام دانا و دلسوز با ذهنیت مترقی خواهانه است که می تواند در راستای رشد وحدت ملی اثرگذار باشد نه دولت وحدت ملی که شکل گیری آن کاملا بعید به نظر می رسد.
بیکاری، بی بند و باری، بی ثباتی، بی عدالتی، تعصب و هزاران مشکل دیگر از وجود دولت به اصطلاح وحدت ملی در دوازده سال گذشته تراویده است.
به هر حال، در شرایط کنونی، ایجاد دولت وحدت ملی کار مشکلی است زیرا بیشتر کسانی که هم اکنون در کشور، به فعالیت سیاسی مشغول هستند، در همین حکومت فعالیت داشتند و کار می کردند و بنابه برآورده نشدن خواسته های شان، حکومت را ترک کردند و به سیاست های مخالف حکومت پرداختند که از این جمع، هیچ انتظاری جهت ایجاد دولت وحدت ملی نمی رود زیرا آنچه این جمع را از ادامه فعالیت با حکومت و دولت بازداشته، بیشتر منافع فردی شان بوده است نه نبود وحدت ملی در کشور. این بدین معنی نیست که حکومت واقعا در راستای ایجاد وحدت ملی تلاش کرده است، حکومت نیز با تنگ کردن زمینه فعالیت این اشخاص، نظام را به سوی خودکامگی، تک قومی و انحصار سوق داده است.
آنچه به عنوان راه حل به نظر می رسد، این است که افراد جدیدی از بین مردم با ایده ی عمومی وحدت ملی در جریان های سیاسی کشور سهیم شوند تا دولتی به نام وحدت ملی شکل گیرد و این زمانی است که مردم به صورت کامل، توان حل قضایای موجود را در بین خود داشته باشند یعنی باید نخست وحدت ملی در بین مردم رشد کند که این باید در مرحله اول، در میان نخبگان شروع شود و با گفتگو و بحث پیرامون این مسایل، توان رشد افراد و افکار توانا را در عرصه سیاست بالا ببرند.
هر چند این فعالیت ها از سوی بعضی از نهادها و افراد آغاز شده است که همین موضوع، می تواند نقطه خوبی برای آغاز باشد اما انتظار نتیجه مثبت از این تلاش ها در انتخابات پیش رو و حتی در یک دهه آینده، کاری مفید و مثبت در زمینه ایجاد وحدت ملی نخواهد بود.