ارسالی: نوریه
گروهی از روان شناسان معتقدند که یادگیری فقط از راه تداعی یا پیوند بین محرک و پاسخ (Stimulus and Response) حاصل میشود. در واقع یادگیری تداعی گرا به معنی همراه شدن رویداد معینی با یک رویداد دیگر است.
نگاه اجمالی
تداعی گرایی (Associationism) که امروزه با نام یادگیری (Learning) از راه شرطی سازی (Conditioning) شناخته میشود یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی و تحقیقاتی در مورد شیوههای یادگیری در انسان بوده و کاربردهای فراوانی دارد. تداعی گرایی روش و نظریهای است که برای اولین بار و بطور واضح از ارسطو (Aristate) در ۳۸۴ تا ۳۲۲ (ق.م) شروع شد و امروزه با نام شرطی سازی در نظریههای ترندایک (Thorndike) ، پاولف (Pavlov) ، واتسن (Watson) ، اسکینر (Skinner) و دیگران یافت میشود.
یک مثال
فرض کنید فردی یک میوه ترش را که باعث ترشح زیاد بزاق دهان میشود، بخورد. این تجربه در ذهن او باقی میماند. حال پس از مدتی اگر همان شخص یک فرد دیگر را در حال خوردن یک میوه ترش ببیند یا به یاد آن میوه ترش بیفتد، ممکن است باز هم در دهانش بزاق ترشح شود. این همان اتفاقی است که در یادگیری از نوع تداعی میافتد و با وجود آنکه آن فرد در مرحله دوم میوه ترشی نخورده است تا بزاقی ترشح شود ولی پیوند بین ترش و ترشح بزاق دهان در مرحله اول باعث ترشح بزاق دهان در مرحله دوم بدون خوردن واقعی میوه ترش میشود.
تاریخچه تداعی گرایی
در واقع ارسطو فیلسوف یونانی بود که با طرح یادگیری و یادآموزی از طریق مجاورت (Contiguity) ، مشابهت (Similarity) و تضاد (Contradiction) بین رویدادها و وقایع ، بنیاد تداعی گرایی را استوار نمود. بنابر اصل مجاورت هرگاه دو رویداد از لحاظ زمان و مکان با هم تجربه شوند، بعدها تجربه یکی از آنها موجب میشود که دویداد دیگر نیز تداعی شود یا در ذهن حضور یابد. نظیر وقتی که با دیدن معلم به یاد شاگرد و دانش آموز میافتیم.
بنابراصل مشابهت حضور یک رویداد یا تجربه در ذهن موجب میشود رویداد یا تجربه دیگری که به آن شباهت دارد، در ذهن تداعی شود. نظیر وقتی که به دوستان قدیم فکر میکنیم ممکن است به یاد بیاوریم که عکسی از آنها داریم. بنابر اصل تضاد رویدادها و تجربههای متضاد یکدیگر را در ذهن تداعی میکنند. نظیر کلمات زشت و زیبا یا زرنگ و تنبل.
انواع نظریههای تداعی گرا در روان شناسی
نظریه ترندایک
نخستین نظریه علمی از نوع تداعی گرایی (شرطی سازی) در سال ۱۸۹۸ میلادی بوسیله ادوارد.لی تورندایک روان شناس آمریکایی انتشار یافت. او در آزمایشهای خود که بر روی حیوانات (بویژه گربهها) انجام میگرفت، به شناسایی تعدادی از قوانین بنیادی یادگیری از قبیل یادگیری پیوندی است که میان محرک و پاسخ ایجاد میشود، شد. چون او به پیوند بین محرک و پاسخ تاکید داشت، نظریه او با پیوند گرایی (Bondconnectionism) مشهور شد.
نظریه پاولف
ایوان پترولوویچ پاولف در واقع یک فیزیلوژیست بود که به تحقیق روی نقش مایعات مختلف در گوارش علاقه داشت و بطور تصادفی در جریان تحقیق متوجه شد که برخی از حیوانها (او از سگها استفاده میکرد) در آزمایشگاه او قبل از اینکه تغذیه شوند، شروع به ترشح بزاق (یکی از مایعات لازم برای گوارش) میکنند. او تحقیق در مورد این موضوع را دنبال کرد و یکی از مهمترین نظریههای یادگیری یعنی یادگیری از راه شرطی شدن کلاسیک (Classical Conditioning) یا نظریه بازتابی (Reflexing Theory) را بنیان گذاشت. تحقیقات او به بسیاری از ابهامات در حوزه یادگیری پایان بخشید.
نظریه واتسن
جان . بی . واتسن روان شناس آمریکایی و بنیانگذار رفتارگرایی (Behavioral Theory) است که روان شناسی پاولف را در آمریکا رواج داد. او بر نقش محیط و یادگیری تاکید زیادی داشت و وراثت را بشدت رد میکرد. کارهای او بنیانهای روان شناسی علمی را استوار کرد.
نظریه هال
کلارک هال (Clark Hull) از روان شناسان رفتارگرا با نظریه کاهش سایق (Drive Reduction) است. وی برای یادگیری فرضیههای مختلفی را مطرح کرد که معروف ترین آنها عبارتند از : نیاز ، تقویت ، سایق نخستین ، سایق ثانوی و … . به عقیده او رفتار پیچیده از رفتارهای ساده بر پایه شرطی شدن و به صورت گام به گام بوجود میآیند.
نظریه گاتری
ادوین گاتری (Edwin Guthrie) نظریه پردازی است که بر اصل مجاورت در یادگیری تاکید کرد و به همین جهت نظریه او به شرطی شدن مجاورتی (Conditioning Contiguity) معروف شد. او برخلاف نظریههای پاولف و ترندایک اصل مجاورت را اساس یادگیری و ارتباط محرک و پاسخ میدانست و اصل تقویت و … را رد میکرد.
نظریه اسکینر
بی . اف . اسکینر معروفترین روان شناس در حوزه یادگیری از نوع شرطی شدن (تداعی گرا) است. چرا که رفتارگرایی او رادیکال (تندرو) بود و هر چیزی را که به چیزی غیر از یادگیری از راه تداعی (شرطی سازی) میپرداخت، به شدت رد میکرد. او فقط به روشهایی تاکید داشت که قابل مشاهده باشند و بنابراین رویدادهای ذهنی و شناختی نظیر اراده ، احساس ، شناخت غریزه و … را قبول ندارد.
کاربردهای نظریه تداعی گرا
نظریههای تداعی گرا (شرطی سازی) کاربردهای فراوانی دارد. آموزش و پرورش ، فرزند پروری ، درمان بیماریهای روانی و … از مهمترین حوزههای کاربردی این نظریهها و اصول حاکم بر آنها است. البته این بدان معنی نیست که انسان فقط در قرن اخیر از این روش برای یادگیری و آموزش استفاده کرده است، بلکه انسانها در طول تاریخ از اصول و قوانین این روش استفاده کردهاند، بدون آنکه آگاهی کامل و کافی در مورد آنها داشته باشند و فقط در قرن بیستم بود که بر روی آنها تحقیق علمی انجام شد تا اصول این روش شناخته شود.