استقلال فکری و دین مبین اسلام

ارسالی: عارف افغانی

درجایی که استقلال فکری وجود ندارد صحبت از استقلال اسلامی در حکم خیانت به اسلام وانسان است!!!

مسلماً اسلام به عنوان کامل‌ترین دین ونجات‌بخش‌ترین ایدیولوژی همواره دعوت به تعقل ، تدبر وتعمق را سرلوحه حرکتش قرارداده هرمسلمان باید بداند که اسلام را فقط می‌توان با استدلال وفکر آزاد به عمقش دست یافت نه با احساسات کورمذهبی قرون وسطاییی اسلامی. کسی که این عقیده را ترویج کرده است که رسیدن به اسلام ،خدا و پیامبرفقط وفقط محدود ومحصوربه سینه های مولوی ها وملاهاست، آنها دراصل نقش پاپ های دوران قرون وسطی را بازی کرده اند که ادعامی کردند برای مراجعه به خدا اول باید درِکلیسا را بزنید وآدرس پاپ را بگیرید. هرانسان وهرملتی که بتواند آزاد فکرکند و آزاد استدلال نماید و آزادانه کژی های زندگی ونظام شان را به انتقاد بگیرد ومردم آن براساس استدلال وانسانیت حرکت کنند آن مردم هرگز تن به بردگی وتن به ذلت نخواهد داد .کسانی که ادعا می کنند درباره اسلام ودین حرف نزنید فقط کورکورانه بپذیرید نه تنها به اسلام وخدا خیانت میکند بلکه انسانیت من وتورا به لجن می کشد. .پس بدان که فکرمارا به زنجیرکشانده اند و افکار نسل اندر نسل انسان های این مرزوبوم به مثابه زباله دانی های بوده که که بیش وپیشازهمه استعمارگران داخلی آنها را پرکرده اند.وهنوزهم می خواهند من وتومطابق به میل آنها فکر کنیم. کسانی که می گویند استدلال نکن عقل وفکر واستعداد را که خداوند در وجود ت نهفته است را بکارنگیر هدفش این نیست که توانسان باشی بلکه می خواهدت که تو را همان طورکه نسل اندرنسل به مانند الاغ سوار شده بازهم می خواهندبه این استعمارکردن(کور نگهداشتن)توادامه دهند

خواهروبرادر:

فرق انسان باحیوان درآزادی ،آگاهی وآفرینندگی اوست که این سه استعداد را انسان دارد وحیوان ندارد وآزادی مهم ترین مقوله این سه ویژگی است هرگاه بتوانی آزاد باشی و آزادانه فکر و آزادانه استدالال کنی می توانی انسان باشی وگرنه با حیوان هیچ تفاوتی نخواهی داشت . پس هرکسی که می خواهد این ارزش (آزادی به طور اعم وآزادی بیان واندیشه به طور اخص) را ازت بگیرد درحقیقت تو را درصف یک حیوان قرارداده یعنی تو به همان اندازه انسان است که آزاد باشی وبه همان اندازه حیوان استی که آزاد نیستی. هرچه فکرت را بسته کنند زنجیر وگردن بند حیوانی ات را تنگ ترکرده است.درین صورت است که می توانند مطابق به میل خودشان برات آخور بسازد،بارت کند ،سوارت شوندوخلاصه قوای جسمانی وفکری ات را به نفع خودش استخدام کند.همچنان که درطول تاریخ استحمارمان کرده بودند.وبه همان اندازه مسلمانی که حقیقت های درونی اسلام راکشف کرده باشی و زمانی می توانی عمقش را دریابی که بتوانی درباره اش آزاد فکر کنی و آزاد استدلال کنی وگرنه نقاب مسلمان را به چهره داری وبس. فکر واندیشه به عمل ختم می شود تازمانی که فکری درسرت نباشد عملی نیز ازت سرنمی زند وقتی اندیشه ات آزاد باشد اعمال و کردارت نیز آزاد خواهد بود، و وقتی تو آزاد باشی استعمارگران داخلی وخارجی دراستثمارکردن واستحمارکردنت آزاد نخواهد بود، آن ها نمی گذارند که فکرکنیم زیرا باعث می شود((عمل ))کنیم وکسی که آزاد فکرمی کند وعقلانی عمل می کند به زودی به حقیقت دست میابد، وقتی پای حق به میان بیاید حق طلبی به میدان کشانده می شود آن وقت است که برده ها بینی صاحبانش رابه خاک می مالد.آری درست درهمین لحظه است که انسان بودن بشرمعنی پیدا می کند ومن وتو صعود می کنیم ازحیوان رام شده به انسان آزاد.هرکسی که مخالف آزادی منطق واستدلال است وهرگونه پرسش وپاسخ واستدلال را دردرون این دریای مواج(اسلام) مردود می داند هدف اش خدمت به اسلام نیست بلکه می خواهد بااین عملش اسلام را کوچک وخودش را بزرگ کند یااین که خودش برده ومقهور آقایش می باشد ویا من وتورا می خواهدبه بردگی بکشاند همچنان که کشانده است !!!زیرا باید پذیرفت که وقتی پای انسانیت وعقلانیت به میدان بیایدقدرت ها وچهره های به ظاهر مقدس و کاریزما که بااسم وپسوندهای دینی برگرده مردم سواربودند دیگر نمی توانندبادین خدا خلق خدارا به بردگی کشانند.

حقیقت های درونی وکشف ناشده اسلام فقط وفقط از طریق تجسس ،استدلال وبحث وعقلانیت قابل کشف است. و پیروان اسلام نیز زمانی می توانند دین شان را بشناسند وآن خاکروبه های کثیف ومنحوصی را که کورنگران مذهبی به صورتش پاشیده است پاک کند که این دین رادرمیدان رقابت قرار دهد. .یک قهرمان چه زمانی قهرمانی اش به اثبات می رسد؟ درست درهنگامی که وارد میدان مسابقه شود و ازمسابقه موفق بیرون آید .تازمانی که افکاربسته باشد و تاهنگامی که پیروان اسلام برای شان اجازه تحقیق آزادانه داده نشود و فقط یک فکر ویک منطق حاکم باشد وهمه گی مطابق به آن فکر کند واسلام را درچهره مولوی ها و ملاها و آخوند بیابند ودیگرهیچ ،اسلام یک دین منحوص وپیروان اسلام به مثابه بردگانی خواهد بود که توسط اسلام به زنجیر کشیده شده است وهمه این بدبختی ها به نام اسلام ختم میشود وبه حساب اسلام نوشته همچنان که تاهنوز شده است

.برادر وخوهر!

مابیش ازآنکه عقلانی باشیم عقیدتی استیم آنها عقل مارا مستحکم نکردند زیرا با استحکام واستقوام عقل وفکر ،قوام ودوام چوکی های آنها سست میشد، بنابراین عقیده های مارا استحکام بخشیدند تاهرگونه که دل شان مارا بچرخاند .از بدو تولد درگوش ماخواندند که به سوچهای بالا{{دین}}دست نزنید، زیرا این دردست ماست هرگونه که ماخواستیم باید به محوراسلام بچرخید. وبه خاطر که من وتوغلام حلقه به گوش آنها باشیم وتا لحظه مرگ مانند اسب گاری که اطراف چشمش بسته است فقط پیش رویش را می بیند،من وتونیز بین مسجد وخانه درنوسان باشیم آن هم به گونه ای که اصلا ندانیم که چه می کنیم؟ زیرا گرایش های مذهبی ودینی من وتوکورکورانه به ماپذیرانده شده وبه میل آنها فکرمی کنیم کاش فکرمی کردیم که این رانیزازما گرفته .

چرا اینگونه است؟

زیرا: من وتوحق نداریم درباره اش حرف بزنیم، حق نداریم آن را ازفلتر عقلانیت وانسانیت مان عبوردهیم وظیفه من وتوبه موقعش به مسجد رسیدن و درنماز بالاوپایین رفتن است.درروزه گرسنه نشستن ودرحج لبیک گفتن وبس.ودرباره خدا فقط این را می دانیم که یک قادر و قاهر مطلق همواره بالای سرمن و تو ایستاده هرگاه لب بازکنیم با چماق به سرمان می زند هرگاه آزاد فکر کنی و آزاد زندگی کنی وبرده کسی نباشی ودین و مذهب ات را عاشقانه وآگاهانه و با استدالال بپذیری وظلم ها وخیانت های کسانی را که به نام دین چهره اسلام را مسخ کرده اند، برملا سازی باید محکوم به کفر گویی ومحکوم به شورش اندازی شوی! بنابراین من وتوبیش ازینکه توسط خارجی استعمارشده باشیم مستعمره داخلی هستیم. تازمانی که زنجیر استعمار و تخدیرداخلی را پاره نکنیم رهایی ما ازهیچ استعماری ممکن نخواهد بود.بزرگترین بهره کشی که درطول تاریخ برمن وتو فرود آمده است به زنجیرکشاندن اندیشه های من وتوست.واین که نگذاشتند حقیقت هارا درک کنیم ؟حد اقل بفهمیم که چه می کنیم؟ بدانیم که چرا عبادت می کنیم؟ بدانیم که خدا کیست؟ وبفهمیم که آزدی یعنی چه؟ا ین را بدان که مزه اسلام را زمانی خواهی چشید که انسان باشی و زمانی انسان هستی که آزاد بیاندیشی، وزمانی آزاد استی که خودت را ازقید احساسات وعقده ها وعقیده های کورکورانه برهانی. درست این وقت است که چهره های بزرگ مذهبی خورد می شود و مذهب بزرگ . درست درین هنگام است که شخصیت های کاریزما فرود میاید وعدالت به فراز صعود می کند. وبه جای شخصیت پرستی حقیقت پرستی به کرسی می نشیند. پس برای رسیدن به این هدف من وتو باید فداکاری کنیم باید توان ازدست دادن خیلی چیزهارا داشته باشیم زیرا این حرکت پایه کرسی های کسانی رادرطول تاریخ ازآدرس اسلام برچوکی های قدرت لولیده ولمیده را می لرزاند

.آنانکه طلب کار خدایید خدایید             حاجت به طلب نیست شماییدشمایید

                           چیزی که نگردیده گم ازبهر چه جویید     کس غیرشمانیست کجایید کجایید

    مولانا


درباره amir

اینرا هم چک کنید

کارگاه آموزشی فن سخنرانی از طرف مجله فانوس در شهر کابل برگزار شد

مجله فانوس در ادامه  برنامه های آموزشی خود، کارگاه آموزشی یک روزه پیرامون فن سخن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *